گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس، گووانمهر اسماعیلپور در یادداشتی به نقد فیلم «متری شیش و نیم» پرداخت که در ادامه میخوانید: «سعید روستایی» پس از گذشت چند سال از ساخت نخستین اثر بلند سینمایی خود با فیلم «متری شیش و نیم» نشان داده این مدت بیوقفه مشغول کار روی اثری ارزشمند بوده است. فیلمی خوشساخت که در لحظه لحظهی آن شاهد خلاقیت، تلاش و اشتیاقِ گروه سازنده هستیم.
«تارانتینو» میگوید: سینماگر برای ساخت فیلم خوب به چیزی جز دوست داشتن سینما و لذت بردن از ساخت فیلم نیاز ندارد. راقم این سطور از اعتراض به داوران جشنوارهها بیزار است، اما داورانِ جشنوارهی فجر برای مورد تحسین قرار ندادنِ این فیلم کار سختی در پیش داشتهاند!
داستان بر خلاف ساختهی قبلی کارگردان در یک لوکیشن متمرکز نیست و بازیگران اصلی و جانبی بسیار زیادی در آن نقشآفرینی کردهاند. انتخاب حساب شدهی بازیگر، یکی از برگهای برندهی فیلم است. پیداست که فیلمساز، از آغاز، نقشهای اصلی را برای این بازیگرها نوشته و بازیگران نیز در قوام و پختگی نقشهایشان کوشش بسیار کردهاند. به خصوص تقابل و بده بستانِ زیبای «نوید محمدزاده» در نقش گانگستر و «پیمان معادی» در نقش پلیس بسیار دیدنی است.
تقابلِ دوئلمانندی که نهتنها در درام و در قالب کنشهای 2 شخصیتِ فیلم بلکه بین 2 بازیگر با 2 سبک متفاوت بازیگری بسیار چشمنواز و هیجانانگیز است. هر چند فیلمِ «متری شیش و نیم» از فیلم آمریکایی «مخمصه» خوش ساختتر است و قصد مقایسهی این 2 را ندارم، اما رویارویی و کنش و واکنشهای «محمدزاده» و «معادی» در این فیلم به نوعی یادآورِ بازی «رابرت دنیرو» در نقش گنگستر و «آلپاچینو» در نقش پلیس در فیلم «مخمصه» (Heat)، قابل مقایسه است.
هر 2 بازیگر کوشیدهاند شخصیتهایی متفاوت با هر آنچه پیشتر بازی کردهاند را خلق کنند. وسواسِ آنها در ساختنِ تُن صدا، شیوهی راه رفتن، جهت نگاه، تیکهای رفتاری، بروز حس و... ستودنی و به یادماندنی است. بازیگران دیگر فیلم نیز در ایفای نقشهای خود درخشیده و خوب دیده شدهاند، حتی بازیگران تازه کار و نابازیگرها.
بیگمان تصاویر فیلم تا مدتها در ذهن میمانند و عاشقان سینما روزها و شبها این لحظات ماندگار را زیر دندانِ لذتی معنوی مزه مزه خواهند کرد. صحنهها آنقدر باورپذیر هستند که یکی از صحنههای خیابانی فیلم از جانب مردمِ بیخبر از فیلمبرداری، اتفاقی واقعی پنداشته شده بود و تیتر خبرگزاریها شد. فیلمبرداری «هومن بهمنش» در این فیلم یکی از بهترین هنرنماییهای این فیلمبردار جوان است که اینک در فن خود به پختگی کامل رسیده. استفادهی به جا از تکنیکها و شیوههای متفاوت فیلمبرداری و انتخاب بهترین قابها و زوایای دوربین به فیلمساز و بازیگران، کمک کرده که مفاهیم مورد نظرشان را به روشنی ارائه دهند.
«بهمنش» ضمن پایبندی به خلقِ قابهای بدیع و چشمنواز، اینبار آنقدر بیتکلف و یکدست و صمیمی تصویرپردازی کرده که مخاطب به راحتی میتواند غرق در فیلم شود. قدرتِ همراهسازی بیننده آنقدر زیاد است که بینندگان حرفهای سینما هم در بسیاری از اوقات، خود را بخشی از روند درام تصور کرده، وارد دنیای فیلم میشوند.
تدوین استادانهی «بهرام دهقان»، چون لباسی خوشدوخت بر قامتِ فیلم نشسته و در ایجاد ریتم مناسب برای فیلمی با مدت زمانِ بالاتر از متوسط درازای فیلم در سینمای ایران، نقش به سزایی ایفا کرده است. به نحوی که مخاطب تا آخرین پلان با اشتیاق پای فیلم مینشیند و نه دچارِ خستگی شده نه گذشت زمان را احساس میکند. استادِ صاحب نامِ تدوینِ ایران به شایستگی از عهدهی ایجاد فضاهای حسی گوناگون در فیلم برآمده است. قطعاتِ فیلمی که در عین حال صحنههای اکشن، احساسی، خانوادگی، پلیسی، گانگستری و شخصی – آن هم با شدت و ضرباهنگِ درونی بسیار بالا - را در خود دارد، چنان راحت و روان کنار هم قرار گرفتهاند که ای بسا بیننده در مواجههی نخست حتی متوجه این تغییرِ فضاها نشود. فضاهای بینِ ژآنری که همه در جای خود به خوبی عمل میکنند و فیلم را دچار چندپارچگی نکرده، بلکه به انسجام و استحکام آن نیز میافزایند.
لازم نیست شناخت شخصی و خصوصی از «سعید روستایی» و زندگینامهی او داشته باشیم تا یقین کنیم او با فضای فیلمهایش کاملا آشناست و آدمهای داستانهایش را از نزدیک میشناسد. هنرمند را میتوان از آثاری که خلق میکند شناخت. «روستایی» چنان سوار بر داستانی که تعریف میکند است و آنقدر دقیق و ظریف ریزهکاریهای شخصیتها را میشناسد که همچون آینهای زلال آنها را در اثر خود منعکس کرده و به معرض دید مخاطب گذاشته است. پیداست که برای هر کلمه از فیلمنامه وقت گذاشته و هیچ لحظهای را به بخت و اقبال و سرِ ضبط و همتِ بازیگران واگذار نکرده است. دیالوگها بافتی گوشنواز دارند که اجرای استادانهی بازیگران آنها را بسیار شنیدنی کرده است و با کارکرد دقیقِ دراماتیک خود به درخشش فیلم کمک بسیار کردهاند.
فیلم پیشین او (ابد و یک روز) اثری جذاب، اما غمناک بود. اینبار «سعید روستایی» در گامی به جلو موفق به خلق اثری با جذابیت بیشتر و ریتم و خلاقیتِ بالاتر شده است. شخصیتها از پیش آشکار نیستند و چنان لایهمند و دوست داشتی هستند که به هیچ عنوان نمیتوان آنها را در 2 دستهی سیاه یا سفید گنجاند. خلاقیت در فیلمنامه و کارگردانی گاه به حد نبوغ میرسد. برای نمونه به انجام حرکات نمایشی کودک در پایان فیلم توجه کنید. آنقدر هنر و ریزهکاری در فیلم هست که تماشاگر با پایان فیلم هم میخواهد تا آخر تیتراژ روی صندلی بنشیند، شاید هنوز اتفاقی تازه انتظار او را بکشد یا قهرمان و ضد قهرمان شعبدهای دیگر از کلاه بیرون بکشند.
مطمئنا در سالهایی که «روستایی» با صبر و وسواسی هنرمندانه برای ساخت این اثر، دندان بر جگر نهاده به تحقیق پیرامون فضای داستان، موارد قانونی و مستندات پرداخته است. تلاشی ستودنی که با ذهنی بیدار و قریحهای موزون، کوک شده و اثری خوشساخت را برای سینمای ایران به ارمغان آورده است.
* با توجه به این که فیلم هنوز به اکران عمومی در نیامده است از توضیح صحنهها و شرح داستان فیلم اجتناب نمودیم.
انتهای پیام/ 112