به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس به نقل از جوان، احمد کاظم زاده در یادداشتی نوشت: اعتراضهای مردمی در الجزایر که از چند هفته پیش شروع شده، کماکان ادامه دارد. در ابتدا تصور میشد که درخواست معترضان انصراف عبدالعزیز بوتفلیقه از نامزدی مجدد برای انتخابات ریاست جمهوری است که قرار است در ۲۹ فروردینماه برگزار شود، اما اکنون معترضان در پی آن هستند که وی ضمن پس گرفتن نامزدی خود برای انتخابات پیش رو، دولت را منحل کند و به آغاز دوران فرآیند انتقالی در این کشور تن دهد که بعید به نظر میرسد این درخواست با موافقت همراه شود، چراکه دولت، ارتش و همچنین سرویسهای اطلاعاتی این کشور نسبت به بروز آشوب و هرج و مرج در این کشور نگران هستند و نسبت به احتمال وجود چنین وضعیتی هشدار دادهاند.
هرچند امکان دارد مخالفان و معترضان چنین تصور کنند که دولت و ارتش این کشور از طرح چنین هشداری میخواهند به عنوان ابزاری برای مهار و یا توجیه سرکوب معترضان استفاده کنند، اما در عین حال برخی موارد و شاخصهایی نیز وجود دارد که چنین هشدارهایی را قابلتأمل میکند؛ از جمله اینکه چند ماه پیش از آنکه دور جدید خیزشها در برخی کشورهای عربی همچون سودان یا الجزایر آغاز شود برخی از محافل وابسته به رژیم صهیونیستی از جمله مؤسسه تحقیقاتی بگین-سادات نسبت به وقوع چنین خیزشهایی هشدار داده بودند که این با توجه به بهرهبرداریهای مستقیم و غیرمستقیمی که این رژیم از این خیزشها میکند، قابل تأمل است.
دوم اینکه هرچند رویکرد محافل خبری و رسانهای صهیونیستی در قبال تحولات الجزایر (برخلاف سودان که به شدت تبلیغ میکردند و سعی از آن به عنوان عامل فشار بر دولت خارطوم جهت عادیسازی روابط با این رژیم استفاده کنند) با نوعی حزم و احتیاط همراه است، اما همپیمانان امریکایی و سعودی این رژیم در این زمینه فعال هستند و در این راستا دولت ترامپ (برخلاف اتحادیه اروپا که به خاطر منافع فرانسه برخورد محتاطانه داشته است) از معترضان در برابر دولت حمایت کرده و حتی از اتباع این کشور خواسته است که در تظاهرات شرکت نکنند که این خود این تصور را ایجاد کرده که گویا تاکنون شرکت داشتهاند و از طرف دیگر رسانههای سعودی نیز که تحت امر محمد بنسلمان عمل میکنند به شدت اعتراضات را در الجزایر پوشش میدهند.
در وضعیت کنونی چشمانداز روشنی برای اعتراضهای جاری در الجزایر متصور نیست و هر یک از طرفها برای خود دلایل و توجیهاتی قائلند که عقبنشینی از مواضع خود را غیرممکن میسازد. از دیگر سو نشانههایی از تضاد منافع بازیگران خارجی نیز در آن مشاهده میشود که امکان دارد به تطویل بحران و نآارامیها بینجامد.
در چنین وضعیتی رسیدن به تفاهم و توافق داخلی بهدور از دخالت خارجی کمهزینهترین راهی است که میتواند الجزایر را در عبور از اوضاع حساس کنونی کمک کند. همچنان که در ونزوئلا مشاهده میشود هرگونه شکاف و جناحبندی داخلی میتواند زمینه را برای دخالتهای عوامل خارجی فراهم کند که به چیزی جز منافع خود نمیاندیشند و در این میان برای راستگرایان حاکم بر امریکا و رژیم صهیونیستی نیز ایجاد درگیریهای داخلی بهخصوص در پیرامون رقبای بینالمللی خود به یک اولویت جدی تبدیل شده است و از این دید ایجاد موج جدید درگیریهای داخلی در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا میتواند چالشهای اتحادیه اروپا را بهخصوص از ناحیه مهاجران دوچندان سازد و این دقیقاً یکی از اهداف راستگرایان امریکایی و صهیونیستی است.
البته این به مفهوم نادیده گرفتن مطالبات معترضان نیست بلکه تأکید بر این نکته است که تحقق این مطالبات در فضای گفتوگوی داخلی میتواند بهترین نتیجه را در پی داشته باشد و شاید بتوان گفت: تونس که اولین خیزش مردمی را تجربه کرد در مقایسه با سایر کشورهای این منطقه که با چنین خیزشهایی مواجه شده یا میشوند، الگوی نسبتاً موفقی ارائه کرده است.
انتهای پیام/ 112