گروه استانهای دفاعپرس – علیاصغر کمالی؛ شهادت فنا شدن انسان برای نيل به سرچشمه نور و نزديک شدن به هستی مطلق است. شهادت عشق به وصال محبوب و معشوق در زيباترين شکل است. شهادت مرگی از راه کشته شدن است، که شهيد آگاهانه و بخاطر هدف مقدس و به تعبير قرآن «في سبيل الله» انتخاب میکند. يعنی شهيد در راهی کشته میشود که هر دو ارزش آگاهانه و فی سبيل الله را داراست و چنين مرگی است که به تعبير پيامبراعظم (ص) شريفترين و بالاترين نوع مردن است «اَشرُفُ المُوًتِ قَتْلُ الشَّهادَهِ» و امیرالمومنین حضرت علی (ع) آن را گرامیترين نوع مردن میدانند. «اَکْرُمُ المُوًتِ اَلْقُتْلُ»
شهادت همانا پايان دادن به فروغ درخشان حيات در کمال هشياری و آزادی است برای رسيدن به هدفی که والاتر از حيات طبيعی است. شهادت پايان دادن به حيات طبيعی براي دفاع از ارزشهای انسانی در جامعه است. شهادت شکافتن کالبد جسمانی براي رسيدن به مقام شهود و حضور الهی است. شهادت رسيدن به مرتفعترين قلههای کمال و انسانيت است.
با توجه به تعاريف فوق، کسی که مرگ شهادت را انتخاب میکند «شهيد» ناميده میشود. شهيد در لغت به معنی «گواه» است و در اصطلاح به کسی گويند که در مجرای شهادت قرار گرفته و در راه خدا کشته میشود.
تعريف مشترک و جامع برای شهادت اين است که شهادت عبارت است از زندگی در حال هشياری، و آزادی در راه وصول به هدف عالیتر از زندگی طبيعی بواسطه شهادت. اين خصيصه و پديدهای است که همه شهدا دارای آن میباشند. در مقابل اين مرتبه والای شهادت حداقل توصيفی که میتوان برای شهادت در نظر گرفت عبارت است از اينکه شهادت انقلاب درونی ناگهانی همراه با هشياری و آزادی در پايان دادن به زندگی دنيوی و مادی و رسيدن به حيات طیبه است.
شهادت نوعی از مرگ نيست بلکه صفتی از حيات معقول است. زيرا حيات معمولی که متأسفانه اکثريت انسانها را اداره میکند، همواره خود و ادامه بی پايان خود را میخواهد، ليکن در حيات معقول فرد آن زندگی پاک از آلودگیها که خود را در يک مجموعه بزرگی به نام جهان هستی در مسير تکاملي میبيند که پايانش منطقه جاذبه الهی است. شهيد با داشتن اين حيات خود را موجی از مشيت خداوندی میداند که اگر سر بکشد و در اقيانوس هستی نمودار گردد، رو به هدف اعلا میرود و اگر فرود بيايد و کالبد بشکافد صدای اين شکاف عامل تحرک امواج ديگر خواهد بود که آنهم جلوهای ديگر از مشيت الهی میباشد. لذا شهيد همواره زنده است و حيات و ممات او همواره صفتی است براي حيات طيبه.
آری در دنیای پرفتنه امروز که عصر انفجار اطلاعات لقب گرفته است و در زمانهای که مرزهای جغرافیایی، معنا و مفهوم پیشین خود را در ساختار جدیدی از معرفت و تحول مبنایی در حیات بشری، رفته رفته از دست میدهند و اقتدار ملی هر کشور در بعد فرهنگی آن جلوه و ظهور مییابد، پاسداری از ارزشهای فرهنگی، رویکردی واقعبینانه و استراتژیک خواهد بود. چنین است که هر ندایی از رهایی و هر پرچمی از آزادگی در گستره گیتی، مورد هجوم توفانهای زهرآگین اتحادیه جهانی زر و زور و تزویر قرار میگیرد.
در این میان، رسالت همه آنانی که به عدالت، آزادی و رهایی میاندیشند و به آرمان بزرگ پیامبران ایمان دارند، آن است که از فرهنگ ایستادگی و وارستگی در این تهاجم بیحساب با هر وسیله ممکن صیانت و پاسداری کنند.
درخشانترین و فروزانترین ستاره آسمان فرهنگ رهایی، مشعل پرفروغ فرهنگ شهادت است. تکریم و تعظیم شهیدان، تلاشی مقدس است در برافراشتن پرچمهای سرخ استقلال و آزادی بشریت، از یوغ ذلت و اسارت و گام بلندی است در راستای احیای ارزشهای مکتب توحید و عدالت؛ زیرا که، «شهادت، مرگ در راه ارزشهاست» و هر شهید، مشعلی است که در بلندای عزت و سرافرازی یک ملت، جاودانه میدرخشد.
آنجا که رهبر معظم انقلاب از دل وجان بیان میدارند: «شهید، چیز عظیم و حقیقت شگفت آوری است. ما چون به مشاهده شهدا عادت کردهایم و گذشتها و ایثارها و عظمتها و وصایا و راهی که آنها را به شهادت رساند، زیاد دیدهایم، عظمت این حقیقت نورانی و بهشتی برایمان مخفی میماند؛ مثل عظمت خورشید و آفتاب که از شدّت ظهور، برای کسانی که دائم در آفتابند، مخفی میماند.»
همچنین حضرت امام خمینی (ره) با اعتقاد راسخ به راه و رسم شهادت میفرمایند: «ما برای درک کامل ارزش و راه شهیدانمان فاصلۀ طولانی را باید بپیماییم و در گذر زمان و تاریخ انقلاب و آیندگان آن را جستجو نماییم. مسلّم خون شهیدان، انقلاب و اسلام را بیمه کرده است. خون شهیدان برای ابد درس مقاومت به جهانیان داده است. و خدا میداند که راه و رسم شهادت کور شدنی نیست؛ و این ملتها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند نمود.»
گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج 30 ساله امام سجّاد(ع) و رنج چندین ساله حضرت زینب کبری (س) از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفهای داریم.
انتهای پیام/