به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس، کتاب «سپیدارهای آنسوی دولهتو» روایت اسارت دکتر ناصر حیدری در زندان دولهتو کردستان یکی از چتربازان نیرو مخصوص ارتش است که در سال ۵۸ به دست حزب دموکرات کردستان اسیر شده است.
زندان دولهتو در روستایی به همین نام در شمال غرب سردشت و جنوب غربی منطقه آلواتان در بین جاده سردشت ـ پیرانشهر قرار داشت. حزب دموکرات حدود ۲۸۰ تن از نیروهای سپاه، ارتش، جهاد سازندگی، بسیج، ژاندارمری، پیشمرگان مسلمان کرد و مردم بیدفاع طرفدار نظام مقدس جمهوری اسلامی را به عنوان اسیر در زندانی که در این روستا ایجاد کرده بود، شکنجه میکرد. این زندان در تاریخ هفدهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۰ توسط ۲ فروند هواپیمای عراقی مورد بمباران قرار گرفت و پس از آن با هماهنگی حزب دموکرات، چند فروند بالگرد عراقی با راکت و تیرباران، مجروحان این زندان را مورد هدف قرار داده و اغلب بازماندگان را به شهادت رساندند.
هرچند راوی کتاب علاوه بر غائله کردستان، در جنگ هشت ساله حضور مستمر داشته اما نویسنده، تنها به بیان خاطرات او از زندان دولهتو پرداخته و باقی خاطرات وی را به مجالی دیگر سپرده است. فاطمه بهبودی کتاب را با واقعه پرهیجان نبرد تن به تن در قله آربابا این آزاده جانباز و شهادت تعدادی از همرزمانش آغاز میکند. در ادامه، نویسنده تصویر تقریباً روشنی از زندان دولهتو و چگونگی گذران زندگی اسرا در این زندان میدهد. غذای ناچیزی که به اسرا داده میشود، اسارت در اتاقهای نمور، بیگاری در بیشتر ساعتهای روز و شکنجههای جسمی، نمونه بارزی از جنایات جنگی در حق نیروهای نظامی است.
در طول اثر، نویسنده با استفاده از فلاشبک خاطراتی را از کودکی راوی، بستر خانوادگی او، چگونگی پیوستن وی به ارتش روایت میکند.
بهبودی نویسنده کتاب «سپیدارهای آنسوی دولهتو» درباره اهمیت این کتاب اظهار داشت: این اثر، اولین کتاب از زبان یک نظامی ارتشی اسیر شده است که چند ماه بعد از شلوغکاری حزب منحله کومله و دمکرات برای دفاع به منطقه بانه رفته بودند. این کتاب از برخی جنایتهای ۲ حزب مذکور خاطراتی را روایت میکند، ازجمله شهادت سرهنگ علیاصغرلو و ۲ تن دیگر از نظامیان نیروی مخصوص ارتش را شرح میدهد، و این اولین بار است که سند دست اولی از این رویداد به دست میآید.
بهبودی در ادامه به نقش رهبری شهید علیاصغرلو در این زندان اشاره کرد و گفت: سرهنگ علیاصغرلو چند بار نقشه فرار چند تن از اسرا را طراحی کرد که هربار شکست خورد و آخرینبار توسط سران زندان دولهتو سخت شکنجه شد و به شهادت رسید.
نویسنده درباره علت نامگذاری کتاب گفت زندان دولهتو به رغم اینکه در کنار رودخانه واقعه شده و طبیعت زیبایی دارد، برای اسرا بسیار دلگیر و رعبآور است. در جایی از داستان، که راوی همیشه امیدوار خاطره به ناامیدی رسیده، چشمش به سپیدارهای آنسوی دیوارهای دولهتو میخورد. در همین حال پرندهای از روی درختهای زندان بلند شده و روی سپیداری در بیرون زندان مینشیند و رگههای امید در او جان میگیرد.
نویسنده کتاب «پوتین قرمزها» همچنین درباره چگونگی جان به در بردن راوی از چنگال حزب دموکرات گفت: درحالیکه هر روز از تعداد اسرا کم میشد و متوجه نمیشدند که چه بلایی سر دوستان و همرزمانشان آمده، دکتر حیدری و ۲ تن دیگر را هم به جای دیگری منتقل کردند و سرنوشت دیگری برایشان رقم خورد که در کتاب خواهید خواند.
از فاطمه بهبودی پیشتر رمان «زمستان سرد و شمعدانیهای ترمهای»، «من یک کلاه سبزم» خاطرات دریادار امیر محیطی (تکاور نیروی دریایی ارتش) و «پوتین قرمزها» خاطرات مرتضی بشیری (بازجو و مدیر مسئول جنگ روانی قرارگاه خاتم الانبیا ) توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است.
انتهای پیام/ 121