گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: آشنایی ما به زمان دانشجویی در دانشگاه خلبانی برمیگردد. شهید حسین خلعتبری در یک برههای برای گذراندن دوران آموزشی خلبانی به آمریکا رفت. دیدار بعدی ما در پایگاه همدان صورت گرفت. در همدان ما همسایه یکدیگر شدیم. در آنجا صمیمیت ما بیشتر شد. خاطرات برنج شستن و ماهی پاک کردن و برگزاری جشن تولد برای فرزندانمان را با خانواده شهید خلعتبری را هرگز فراموش نمیکنم. حسین بسیار فرد دست و دلبازی بود. یک بار از شهرشان یک ماشین پر از میوه آورد. وقتی وارد محوطه ساختمانی شد، درب ماشین را باز کرد و گفت: «دوستان حمله.» برای بخشیدن سر از پا نمیشناخت.
متن بالا برگرفته شده از سخنان امیر سرتیپ دوم خلبان بازنشسته «سیاوش مشیری»، فرمانده اسبق پایگاه ششم شکاری شهید یاسینی است. به مناسبت سالگرد شهادت شهید حسین خلعتبری معروف به حسین ماوریک خبرنگار ما به گفتوگو با امیر مشیری پرداخت که در ادامه میخوانید:
حسین از لحاظ هوش و استعداد جزو افراد نخبه بود. در زمان پیش از انقلاب به تعداد زیادی موشک ماوریک خریداری شده بود. ماوریک یک کلمه انگلیسی است که معنی آن گوساله وحشی میشود. این موشک هوا به سطح است. تصمیم گرفته شد که این موشک ها بر روی هلیکوپتر وصل شود. از آنجایی که نیروی دریایی 2 رقم از این موشک ها را داشت، این موشکها در اختیار هوا نیروز قرار داده شد. پروژه این کار به حسین خلعتبری سپرده شد. این پروژه به خوبی پیش رفت و تحولی در سطح جهان ایجاد کرد. از آن پس به حسین لقب حسین ماوریک داده شد.
در زمان جنگ اگر خلبانی میتوانست در یک پرواز دو موشک پرتاب کند، میگفتیم تبحر بالایی دارد. حسین در کارش به حدی تبحر پیدا کرده بود که اگر سوالی پیش میامد، از حسین میپرسیدند. حسین از لحاظ علمی و عملی بر روی خودش کار کرده بود.
درخشش شهید خلعتبری در عملیات مروارید
در دوران دفاع مقدس خلبانهای زیادی همچون خلعتبریها، یاسینیها و ... با از خودگذشتگی حماسههایی در آسمان آفریدند که متاسفانه کمتر بیان شده است. در آسمان کسی شاهد شاهکار این خلبانها نیست که پس از شهادتشان بازگو کند.
مدت پس از جنگ، فرماندهان به این نتیجه رسیدند که بهتر است از ناحیه دریا تهدیدی نداشته باشیم. از این رو برنامه ریزی برای انجام عملیات بزرگی صورت گرفت که نام آن را مروارید گذاشتند. پدافند کردن در آب کار مشکلی است، جزیره یا کشتی باید باشد. عراق بر روی این کار سرمایهگذاری نمیکرد که کشتی بیاورد و پدافند کند. بهترین مسیر برای جابهجایی نیرو و تجهیزات آب بود، در حالی که رژیم بعث از نظر دریایی بسیار فعال بود. از این رو یک عملیات مشترک بین نیروی دریایی و نیروهوایی شکل گرفت. این عملیات با موفقیت انجام شد. دشمن به حدی در این عملیات ضربه خورده بود که تا پایان جنگ نتوانست وارد دریا شود. حسین خلعتبری در عملیات مروارید خوش درخشید. او طی 2 روز، حدود شش شناور را منهدم کرد.
جانفشانی در عملیاتها
حسین در اجرای عملیاتها سر از پا نمیشناخت. از هواپیما که پیاده میشد، دوست داشت تا با هواپیمای دیگری وارد عملیات شود. حسین به دنبال کسب آوازه نبود بلکه فعالیتهایش را ادای دین میدانست. در عملیات فتح المبین او به عنوان لیدر چهارم انتخاب شد. لیدر چهارم اجازه شلیک موشک نداشت. حسین از این موضوع ناراحت بود. آن قدر اصرار کرد تا ماموریتش را عوض کرد.
یکی از ماموریت هایی که من با وی داشتم، گشت مسلح هوایی بود. ما نمیتوانستیم دو موج را در یک لحظه داشته باشیم. ما در حال سوخت گیری بودیم که حسین موج را عوض کرد و شنید که دو هواپیمای دشمن در حال پرواز در آسمان ما هستند، او اصرار داشت که سوختگیری را متوقف و به سمت آن هواپیماها برویم. من مخالفت کردم و گفتم که ما در حال سوختگیری هستیم. گفت سوختگیری را متوقف کنیم، مگر نمیشنوی که دشمن به آسمان ما آمده است.
این شهید بزرگوار در وصیتنامهاش نوشته است که اگر ذرهای از خاک وطنم به پوتین سرباز دشمن چشیده باشد، با خون خودم آن را پاک خواهم کرد.
حضور در دادگاه لاهه
در برههای ما خریدهایی از آمریکا انجام داده بودیم که پس از پیروزی انقلاب، آنها به تعهدات خودشان پایبند نشدند. کشور ما به خاطر این امر از آمریکا شکایت کرد. این شکایت به دادگاه لاهه رفت. قرار شد تا افرادی برای پیگیری این پرونده به لاهه بروند. یکی از این افراد حسین خلعتبری بود. آن زمان شناخت کافی از حسین نداشتم. تعجب کردم که چرا حسین را به لاهه فرستادند در حالی که مرسوم بود یک فرد با تجربه و پیشکسوت را برای این امور میفرستادند. آن پرونده به خوبی پیش رفت و آمریکا محکوم شد. بعدها که با حسین خلعتبری بیشتر آشنا شدم، متوجه شدم که چه فرد متبحری را برای این کار انتخاب کردهاند.
دو مزار برای شهید خلعتبری
همسر شهید خلعتبری معلم بود. آنها بسیار مهماننواز بودند. معمولا خانهشان مهمان داشتند. روز اول عید سال 64 حدود 20 نفر در منزل شهید خلعتبری مهمان بودند. آن روز خسرو غفاری فرمانده گردان به منزل حسین تماس گرفت و اعلام کرد که دو فروند هواپیمای دشمن در حال ورود به آسمان کشور ما هستند، و من به جای شما به عملیات میروم. حسین خلعتبری مخالفت کرد و گفت که خودم این عملیات را میروم. در آن عملیات حسین یک فروند از هواپیماهای دشمن را منهدم میکند و هواپیمای دیگر دشمن موشکی به هواپیمای حسین میزند. خلبان کابین عقب هواپیمای خلعتبری ریجکت میکند اما خلعتبری در آن عملیات به شهادت میرسد. محمود انصاری روایت کرده است که روزی حسین خلعتبری به وی میگوید که دوست دارم مثل امام حسین (ع) به شهادت برسم.
این اتفاق هم افتاد. تیم بررسی سانحه پیکر و تکیههای هواپیمای شهید خلعتبری را جمع میکند. پیکر شهید خلعتبری با شکوه تشییع و به خاک سپرده شد. حدود دو هفته بعد از شهادت خلعتبری، چوپانی خبر میدهد که کلاهی پیدا شده است. تیم بررسی میرود و در حالی کلاه را پیدا میکند که سر شهید خلعتبری در آن بوده است. ابتدا تصمیم داشتند که سر را به باقی پیکر اضافه کنند اما با مخالفت مردم روستا مواجه میشوند. از این رو سر شهید خلعتبری در یکی از روستاهای کرمانشاه به خاک سپرده میشود. در حال حاضر نمیدانم که آن مزار کجا است.
انتهای پیام/ 131