به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، در میان آثاری که موفق به راهیابی به جمع پنج نامزد نشدند، دو اثر از انتشارات عصر داستان وابسته به بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان به چشم میخورد. جالب آنکه نویسندگان هر دو اثر از اعضای هیئت علمی جایزه هفتم هستند. یعنی دکتر محمد حنیف و صادق کرمیار.
صادق کرمیار با کتاب «درد» رقابتی نزدیک به پنج نامزد نهایی بخش رمان داشت. «درد» روایت متفاوتی است از کسانی که در دو موقعیت مختلف به سر میبرند. موقعیتی که باید شناسایی کنند و موقعیتی که باید شناسایی شوند. اما زندگی آنها در شهر پیچ و خمهای زندگی دیگران را دارد. «درد» در عین حال روایت دو جور زندگی در دوسوی مرز است با تفاوتها و البته شباهتهایی.
محمد حنیف نیز اثر «کلاه جادویی و مجسمه مشی» را برای داوری به دبیرخانه جایزه جلال سپرده بود. این اثر نیز نتوانست نظر داوران را برای نامزدی نهایی جلب کند اما رقابت نزدیکی با آنها داشت. در معرفی این اثر در وبسایت ناشر (عصر داستان) آمده است: «دور کرسی بنشینی و مادر برایت از پدری بگوید که پدری نکرد برای زن و بچهاش، بگوید که چطور زن با سیلی صورتش را سرخ نگه میداشت، و بعد، پسرش کین چشمهای مردان هوسباز را تا همیشه به دل گرفت. و باز سر بلند کند و بگوید و تو همینطورکه لحاف را تا روی شانههایت بالا میکشی، ببینی که آن پسر باید از معشوق میگذشت و به بیابانها سر میگذاشت و مجسمهی مسی بخت و اقبالش را مییافت، تا به کلاه جادویی روی سرش دست پیدا کند. که پسرک باید دریادل باشد و در پی خیر و صلاح، تا مورد عنایت مجسمه مسی قرار گیرد. که حالا بزرگ شده و عاشق شده، دل را گذاشته و کاسب شده، در کسبش ترازو میزان کرده و عادل شده، به کلاه جادویی رسیده و کتاب سفید عمرش را خوانده، خوانده و به راهی که میخواسته رفته. آری، کلاه جادو و مجسمه مسی نه این قصه، بلکه چنین قصهایست؛ پس باید زیر کرسی رفت و خواند و عاشق شد و در پی خیر و صلاح خود و مردمان بود.
اثر دیگری که به جمعِ ده اثر نهایی راهیافت، اثر نویسندهای جوان به نام علی غبیشاوی است. «بیمترسک» را انتشارات نگاه منتشر کرده است. در بخشی از این رمان میخوانیم: «آخرین شب جمعه تابستان را خیلیها از روزها بلکه هفتهها قبل، انتظارمیکشیدند.
شبکه ۳ قطر وعده فیلمی هندی داده بود که سینما رفتههای قدیمی آن را قبل از جنگ دوران نوجوانیشان توی سینماهای شهردیده بودند و حالا طوری برایش بازار گرم میکردند و از بزنبزنهای روستایی بهنام رامگور و قساوت آدمی بهاسم جبارسینگ و آواز خوشصدایی به اسم بسنطی تعریف میکردند و شب و روز با همه وجود ادای آدمهایی بهنام ویرو وجی و تاکور را درمیآوردند که شک میکردی الان از توی قاب تلویزیون بیرون نیامده باشند.»
«سرود مردگان» اثر فرهاد کشوری محصول نشر زاوش و «خواستم بگویم خون را ببین» اثر رویا شکیبایی محصول نشر چشمه دو اثر دیگری هستند که به جمع ده اثر برتر راه یافتند ولی از راهیابی به فهرست نامزدها بازماندند.
انتهای پیام/