استقلال هنری، ضرورت وجودی هنر انقلاب اسلامی

وقتی صحبت از هنر انقلاب اسلامی می‌شود، اولین مسئله‌ای که در بدو امر باید به آن توجه کرد، مفهوم استقلال به معنای قاعده «نفی سبیل» در ساحت هنر است؛ یعنی استقلال هنری در حوزه فلسفی و معرفتی.
کد خبر: ۳۴۰۵۷۶
تاریخ انتشار: ۱۹ فروردين ۱۳۹۸ - ۰۹:۵۸ - 08April 2019

به گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس به نقل از فارس، تقریبا قریب به چهار دهه است در جمع اهالی هنر و ادب انقلاب این سؤال سکه رایج شده که هنر انقلاب اسلامی چیست؟ و چه رسالتی دارد؟ و در طول این مدت در جلسات و گفتگو‌های مابین اصحاب هنر درباره این مقوله بصورت مطول و مفصل بحث و تبادل نظر شده است، ولی آنجه که عاید شده است، ظاهراً فقط گفتگو بوده! چراکه نه به صورت مدون درآمده که قابل عرضه باشد و ثانیاً به محک و آزمون نقد درنیامده تا سره از ناسره تمیز داده شود، و ثالثاً نه اکتشاف فکری معقول حاصل شده، تا آنچه که امروزه از آن به عنوان تولید مبانی تئوریک نام برده می‌شود، حاصل شود!

البته باز هم جای شکرش باقی است که به برکت خون شهید آقا سیدمرتضی آوینی «سید شهیدان اهل قلم» یک روز به نام هنر انقلاب اسلامی نامگذاری شده تا این مطلوب فراموش نشود. هر چند که برخی نهاد‌های فعال هنری انقلاب اسلامی آن را به هفته هنر انقلاب اسلامی بدل کرده‌اند، تا فرصت و فضای رسانه‌ای بیشتری برای پرداختن به این موضوع بسیار حیاتی فراهم آید.

انقلاب اسلامی یک انقلاب فکری و اعتقادی بود. انقلابی بود که ابتدا در ساحت افکار، اندیشه‌ها و اعتقادات و باور‌های مردمی رخ داد و سپس بر اساس تغییر نگاه و اندیشه و مبتنی بر آن، دیگر ساحات زندگی فردی و اجتماعی دستخوش دگرگونی شد تا جایی که بصورت یکپارچه علیه وضع موجود که مغایر با آراء و اعتقادات ملت بود، انقلاب حاصل شد. آنچه که مردم از انقلاب توقع داشتند پیاده‌سازی همان اندیشه اسلامی و تحقق واقعی شعار‌های اصیل انقلاب اسلامی بود که در سه واژه استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی خلاصه می‌شد. بدیهی است هر انقلابیِ فهیم و عاقلی که این شعار را سرداده و یا سر می‌دهد ناگزیر از آن است که در تمامی شئون فکری، فلسفی، دینی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، دفاعی و فرهنگی هنری ادبی خود، تلاش برای تحقق واقعی این شعار محوری یعنی استقلال را وجهه همت خویش قرار دهد، هرچند امروزه برخی برای رسیدن به مقصد خود که بازگشت به وابستگی و پشیمانی از شعار استقلال است، به تحریف واژه استقلال روی آورده و درصددند تا مفهوم جدیدی از استقلال را ارائه کنند، به این بهانه که اصالتاً امروزه و در دنیای کنونی مفهومی به معنای استقلال موضوعیت و واقعیت خارجی ندارد، و یا به گونه‌ای دیگر یعنی «کشوری که ارتباط خودش را با دنیا قطع کند و به اصطلاح دور خودش را دیوار بکشد» تعریف کرده‌اند، که البته این برداشت نیز مذموم و مطرود تلقی می‌شود.

بر اساس مبانی فکری انقلاب اسلامی، استقلال نه در دنیای دیروز و نه در جامعه امروز نه تنها مفهوم خودش را از دست نداده بلکه امروزه به نسبت گذشته هم کارکرد بیشتری در ابعاد حیات فردی و بویژه اجتماعی پیدا کرده و هم مصادیق متنوع و متکثری در ساحت‌های زندگی دارد.

استقلال در فرهنگ اسلامی یعنی توجه به قاعده «نفی سبیل»، بدین معنی که ارتباطات و تعاملات مسلمانان را با غیر مسلمانان «محدود» و «مهار» می‌کند، به صورتی که نباید غیر مسلمانان بر مسلمانان چیرگی و غلبه یا بند و زمام و عنان امورآن‌ها را به دست گیرند (وَلَن یَجعَل اللهُ الکافِرینَ عَلَی المُؤمِنینَ سَبیلا. نساء ۱۴۱). لازمه تحقق این شعار مرزبندی مسلمانان با کافران و غیر مسلمانان است یعنی مومنان باید کافران را دِگر‌ها و اغیارِ فرهنگی در نظر گرفته و خود را یک امت واحد و مستقل که دارای هویتی خاص است به شمار آورند.

گام نخست استقلال هنری:

با این مقدمه وقتی صحبت از هنرانقلاب اسلامی می‌شود، اولین مسئله‌ای که در بدو امر باید به آن توجه کرد، مفهوم استقلال به معنای قاعده «نفی سبیل» در ساحت هنر است. یعنی یک هنری داریم که در حوزه معرفتی و شناختی مبتنی بر متون اصیل اسلامی و مُلهمِ از آن است. یعنی استقلال هنری در حوزه فلسفی و معرفتی، به گونه‌ای که شالوده، پایه‌ها و ارکان آن مبتنی بر توحید و حاکی از صفات جمالیه و جلالیه حضرت حق باشد.

مروری کوتاه و اجمالی بر مبانی معرفتی و شناختی نظریات و تئوری‌های هنری که امروز در نظام تعلیم و تربیت کشور به فراگیران در سطوح مختلف آموزشی و تربیتی صرف نظر از رسمی یا غیررسمی آن و یا بدون در نظرگرفتن عناوین آن مانند هنرستان‌ها، دانشگاه‌ها و یا مدارس عالی هنر و یا مجموعه‌هایی که ذیل حوزه‌های علمیه نیز فعالند، ارائه می‌شود حاکی از آن است که هنوز بعد از گذشت چهار دهه از عمر برخی از مراکز و مجموعه‌های هنری کشور که فلسفه وجودیشان برداشتن اولین گام در تحقق هنر انقلاب اسلامی یعنی «تولید مبانی معرفتی و شناختی هنرانقلاب اسلامی» بوده گذشته است، ولی کارنامه‌ای جز شرمندگی و ناکامی نداشته‌اند، چون هنوز آبشخور تعلیم و تربیت هنر در جمهوری اسلامی تراوشات فکری غیرمسلمانان است. یعنی در حوزه شناختی و معرفتی هنوز جوانان علاقه‌مند به هنر ناگزیرند ذهن و عقل خودشان را در معرض تولیدات فکری و فلسفی دگر‌ها و اغیار هنری غیرمسلمان قرار دهند.

آیت‌الله جوادی آملی در توصیف هنر اغیار می‌فرماید: «هنر‌های غیراسلامی، چون جایی در جهان معقول و ملکوت ندارند و از عقل منفصل بی بهره و از مثال منفصل بی نصیب‌اند و فقط از وهم و خیال متصل استمداد می‌کنند، هرگز مایه عقلی نداشته و ره‌آورد غیبی ندارند، زیرا مکتبی که ماده را اصیل می‌داند و موجود غیرمادی را خرافه می‌پندارد و نشئه تجرد و غیب را افسانه تلقی می‌کند، هیچگاه پیامی از عالم عقل و غیب ندارد و هرگز هدفی جز وهم و خیال نخواهد داشت». (پیام به مناسبت سالروز شهادت شهید آوینی، ۲۰ فروردین ۹۷)

تولید مبانی معرفتی و شناختی ملهم از نگرش و حیانی می‌تواند انقلابی در عرصه هنر ایجاد نماید و دریچه‌های نوینی را پیش روی هنر بشری بگشاید که تاکنون از دید او مغفول مانده است. ظرفیت‌های زیبایی شناختی را برای بشر ایجاد کند که تمام آنچه را تا کنون بنام هنر به خورد مردم داده‌اند را به تاریخ بسپارد و طبع زیباپسند آنان را در معرض جلوه‌های التذاذبخشِ هستی قرار دهد که سرمست از معارف الهی و وحیانی شوند. پس هر گاه توانستیم به مرحله‌ای برسیم که بتوانیم هنر را از حیث فلسفی، مبانی تئوریک، نظریات و اندیشه، مبتنی بر منابع اسلامی و قرآن فهم نموده، تئوریزه کرده و دانش هنری را با این یافته‌ها تولید نموده وسامان دهیم، آنگاه می‌توان امید داشت که زیر ساخت لازم برای حرکت به سمت تحقق هنر اسلامی فراهم شده ومی توان گام‌های دیگر را مطمئن‌تر و با شتاب بیشتر برداشت.

دومین گام استقلال هنری:

قدم دوم در جهت استقلال هنری بعد از «تولید مبانی معرفتی و شناختی هنرانقلاب اسلامی» پرورش و تربیت هنرمندانی است که شاکله معرفتی و شناختی آنان از سرچشمه معارف الهی و وحیانی سیراب شده باشند. هر فعل هنری که صادر می‌شود و در قالب محصول هنری تجلی می‌یابد ضرورتا باید فاعلی داشته باشد این فاعل فعل هنری کسی نیست جز هنرمند.

اگر این هنرمند در مکتب اسلام و وحی، قریحه و ذوق هنری خود را پرورش داده باشد و با آموزه‌های الهی رشد یافته باشد و بر روابط عالم ملکوت و لاهوت و ناسوت مشرف شده باشد، می‌تواند در آثار هنری خود اتصال بین زمین و آسمان را برقرار کند و انسان‌ها را به راه‌های آسمان راهنمایی نماید، چنانچه حکم فرزانه علامه جوادی آملی می‌فرمایند: «هنرمند قرآنی همان فرزانه جهان‌بین است که هرگز به مکتب‌های الحادی اعتنایی ندارد و به رهاورد بی مایه مکتب‌های مادی چشم نمی‌دوزد و عشق ممدوح هنری و محمود ادبی را با شهوات مشئوم و مذموم بی‌هنری اشتباه نمی‌کند و ساکنان کوی عفاف را به بدحجابی که نفی عفاف را به همراه دارد دعوت نمی‌نماید و مرغ باغ ملکوت را با نغمه سرد ناسوتیان سرگرم نمی‌کند و فرهنگ برائت از طبیعت و نزاهت از ماده را با آهنگ ناموزون خاکیان از یاد نمی‌برد و سرانجام تسلیم بی هنرنادان نمی‌شود» (پیام آیت الله جوادی آملی به مناسبت سالروز شهادت شهید آوینی، ۲۰ فروردین ۹۷)

از هنرمندی این چنین می‌توان توقع آفرینش‌های هنری تراز انقلاب اسلامی داشت این هنرمند است که می‌تواند طعم هنر زمان را بشناسد، و هنرزمان هنری است که در فضای انقلاب و از زمین انقلاب بروید. نگاهی به عملکرد نظامات تربیتی، آموزشی هنر، اساتید و شیوه‌های تربیتی می‌تواند جای خالی پرورش هنرمندان متعهد، عالم به اسلام، اخلاقیات الهی و شرعیات حرفه‌ای را به وضوح نشان دهد.

آیا دانشگاه‌های ما حتی آن‌ها که نام هنر اسلامی را یدک می‌کشند می‌توانند ادعا کنند که در اندیشه، و روش هنرمندانی این چنین را تحویل جامعه هنری کشور می‌دهند؟...

مراکز، سازمانها، مؤسسات و یا انجمن‌ها و تشکل‌هایی که داعیه دار هنر اسلامی و هنرمندان مسلمان هستند می‌توانند نقشه راه ترسیم شده خود را برای رسیدن به این مقصد «تربیت هنرمندمسلمان متعهد و انقلابی» در معرض قضاوت عقلا قرار دهند؟...

ما بر این باوریم که خداوند این ظرفیت و توانمندی را در وجود بشر به ودیعه نهاده است و فقط باید با اراده و تدبیر مسیر را برای فعلیت یافتن فراهم کرد. علامه جوادی آملی در بیان موضوع می‌فرمایند:

«اگر این عصر، عصرهنر است، ممکن نیست خداوند برای تبدیل آن معقول به محسوس، هنرمندی خلق نکرده باشد. چون خداوند اول آب را خلق می‌کند و بعد عطش ایجاد می‌کند». (بیانات آیت الله جوادی آملی در دیدار کارگردان و تهیه کننده فیلم محمدرسول الله (ص)، تیرماه ۱۳۹۰)

آنچه را که ما امروزه در جامعه هنری کشور مشاهده می‌کنیم به جز تعداد معدود هنرمندانی که نه بواسطه نظامات رسمی تعبیه شده برای هنرمندپروری، بلکه با بضاعت فکری، اعتقادی و منش اخلاقی و رفتاری و مجاهدت منبعث از تفکر انقلاب اسلامیِ خود که کاملا هم شخصی و خانوادگی و بر اساس علائق اختصاصی بوده و قابل تعمیم دادن به کارکرد نظامات جاری کشور نمی‌باشد، در جرگه هنرمندان متعهد و انقلابی قرار گرفته‌اند، مابقی کسانی که در این وادی ادعایی دارند جنس هنرمند انقلاب اسلامی نیستند و اگر هر از گاهی هنری از خود بروز می‌دهند که به نام «انقلابی» از آن یاد می‌شود به خاطر فقر و برهوتی است که متأسفانه انقلاب اسلامی در این زمینه با آن روبروست، می‌باشد.

متأسفانه وصف حال قاطبه هنرمندان امروزین ما این است «آنجا که سخن از نام و نان و وام و دانه نباشد هنرمند مادی را راهی نیست و آنجا که از تشویق و تقدیر و ثنا و سپاس و یادنامه و مانند آن اثری نباشد هنرور مادی را باری نخواهد بود، زیرا قلم و پروازِ هنر پرداز مادی همانا منطقه بسته خیال و مدار محدودِ وهم است». (پیام آیت الله جوادی آملی به مناسبت سالروز شهادت شهید آوینی، ۲۰ فروردین ۹۷)

گام سوم در جهت استقلال هنری:

گام سوم نتیجه طبیعی برداشتن گام‌های اول و دوم است. بدین معنی که اگر انقلاب اسلامی بتواند در جهت استقلال هنری قدم‌های اول و دوم را با صلابت و جدیت و قرین موفقیت بردارد، منطقا گام سوم که تولید محصول و اثر هنری است حاصل خواهد شد. یک انسانی به عنوان هنرمند که اندیشه اش از سرچشمه زلال معرفت الهی سیراب شده باشد، و روح و روان و تفکر و خلقیات خودش را در وادی مجاهده با نفس ورز داده باشد، حالا فعلی که از او صادر می‌شود، رنگ و بوی خدایی و ویژگی هدایتگری دارد، در این صورت است که می‌توانیم آن اثر هنری را نماد و نمونه‌ای از هنرانقلاب اسلامی بدانیم، یعنی اثر هنری که هم از حیث محتوا، مضمون و پیام، به انسان روح و جان می‌بخشد و او را به سمت و سوی کمال خلقت سوق می‌دهد؛ و هم از جهت فاخریت می‌تواند در بُعد تکنیک و جنبه‌های زیبایی شناختی حرفی نو و تازه برای مخاطب خود داشته باشد به گونه‌ای که در میان آثار دیگری در همان گونه، درخشش ویژه‌ای داشته باشد. این اثر هنری آن وقت ترازِ هنر انقلاب اسلامی و معرّف آن خواهد بود. حکیم فرزانه آیت‌الله جوادی آملی در تبیین و شرح حدیث شریف نبوی «اِیّاکُم و خَضَراءالدَّمَن» می‌فرماید: «.. صدای خوب، منظره خوب، فیلم خوب، اگر از جان ناپاک به در آید خضراء دَمن است. آ. ن. صدایی اثر دارد که به هر حال از قلب طیّب و طاهر در بیاید می‌شود هنر. هنر هم باید خود خضراء باشد هم آن منبتش (رستنگاه آن) طیّب و طاهر باشد. این می‌شود هنرِ اسلامی، می‌شود سینمای اسلامی، می‌شود آهنگ اسلامی، می‌شود موسیقی اسلامی».

قابل تصور نمی‌باشد که اثر هنری ایی از هنرمندِ مسلمان ِمتعهدِ انقلابی صادر شده باشد، ولی رسالت الهی نداشته باشد. وقتی صحبت از رسالت الهی می‌شود قرین با مسئولیت اجتماعی است. هنرمند تراز انقلاب اسلامی هنرمندی است که در قبال محیط و جامعه اش مسئولیت دارد، مسئولیت از حیث آگاهی بخشی، مسئولیت از جنس هدایت‌گری (اگر بینی که نابینا و چاه است - اگر خاموش بنشینی گناه است). مسئولیت از جنس پاسخگویی در مقابل فعل هنری که از او صادر شده است یعنی در قبال تبعات مثبت و منفی فعل هنری خود در جامعه پاسخگو می‌باشد. مسئولیت در قبال ابناء بشر. این هنرمند، چون در قبال هنر خود مسئول است، سعی وافری دارد تا بتواند از طریق فعل هنری خود مسئولیت‌های خود را در پیشگاه خداوند، جامعه و ابناء بشر ایفاء نماید و از همین رهگذر است که اثر هنری اش اثری است زنده، به روز، دغدغه‌مند، روشنگر، دارای موضع حق طلبانه، ظلم ستیز، امیدآفرین، روح بخش و نشاط آفرین.

اگر امروز با آثار هنری با این ویژگی‌ها کمتر روبرو هستیم، علتش آن است که در گام دوم کوتاهی‌ها و نارسا‌هایی داشته‌ایم که با فقر آثار هنری تراز انقلاب اسلامی مواجه هستیم. خرج کردن بی منطق پول بیت المال به بهانه تولید آثار هنری فاخر و تراز انقلاب اسلامی بدون تربیتِ هنرمندِ ترازِ انقلاب، خیالی واهی است و آب در هاون کوبیدن. راه را به خطا رفته‌اید!

آبیاری و کودپاشی مزبله‌ها جز خَضراءالدَمَن نتیجه‌ای ندارد زیبایی ظاهری دارد، خیره کنندگی و جلب توجه دارد لکن اصالت ندارد، بوی خوش و طیّب ندارد. تولیداین قبیل آثار، که طعم انقلاب اسلامی را ندارند، جز هدر دادن بیت المال و فرصت گرانبهای انقلاب اسلامی، عاید دیگری نخواهد داشت، مگر نانی وشهرتی برای پدید آورنده اش!

گام پایانی در جهت استقلال هنری:

آنچه تاکنون در باب استقلال هنری بیان داشته شد معطوف بود به مقوله‌ای به نام هنر، یعنی مرتبط بود با چیستی مبانی و ذات هنر، بخش دیگر به فاعلِ فعلِ هنری و هنرمند می‌پرداخت، و بخش دیگر آن به فعل هنرمند که از آن به عنوان اثر هنری یاد می‌شود مرتبط می‌شد. در گام پایانی به بعد چهارمی خواهیم پرداخت که می‌تواند این چرخه را کامل کند. تمام آنچه را که هنر نامیده می‌شود و فعل و انفعالات مرتبط با این عرصه، بدون توجه به این بعد چهارم ابترخواهد ماند. به تعبیری آنچه که از هنر انقلاب اسلامی انتظار می‌رود و وجه ممیّز آن با هنر غیر اسلامی می‌باشد در همین مقوله نهفته است.

«تربیت ذائقه هنریِ مخاطب» گام چهارم این سلسله است که بدون آن تمام فعل و انفعالات هنری ناکام و بی خاصیت خواهد بود.

هنر انقلاب اسلامی، هنری نیست که هنرمند آن بگوید من این فعل هنری را برای دل خودم، و خوشایند خودم انجام داده‌ام، برای اینکه دوست داشتم انجام داده‌ام. در این مسلک و مرام، هنر برای هنر مذموم است، هنر برای انجام رسالت و مسئولیت است، پس اثر هنری، بدون مخاطب معنایی ندارد و هنر نیست.

مصرف‌کننده هنر باید همراه و قرین صدور فعلِ هنریِ هنرمند دیده بشود. نیازهایش، مصالحش، امیالش، ضرورتهایش باید در جان هنرمند عِینیت یافته باشد تا اثر هنری او جاذبه و کشش جذب مخاطب را داشته باشد. بحث مخاطب در عرصه هنر یک مقوله‌ی مفصل و مبسوط است، لکن در این مقال فقط اشاره‌ای به آن خواهد شد:

رابطه‌ی بین هنرمند، اثر هنری و مخاطب تابعی است از نوع نگرش به هنر. اگر هنر را شغل بدانیم و حرفه‌ای برای کسب و کار و تأمین معیشت و اقتصاد، یک گونه‌ای از ارتباط و تعامل فیما بین این سه جزء شکل می‌گیرد، که البته امروزه شاهد آثار و نتایج آن هستیم. مباحثی همچون تجاری سازی هنر، گیشه‌گرایی، حراج‌های آثار تجسمی، موزه‌داری‌های رایج، کمپانی‌های تولید محصولات هنری در حوزه‌های مختلف حکایت از این نوع نگرش به هنر است که متأسفانه زرق و برق آن‌ها چشم خیلی از بازیگران هنری، مدیریتی، و سیاستگذار هنر کشور راهم خیره و به خود جذب کرده تاجایی که این مسیر را پیشه خود کرده، درحال پیمودن آن هستند!

البته در این میان مخاطبان و دوستداران آثار هنری هم به یُمن مصرف آثار بیشماری از این قماش به نام هنر، حس زیبایی شناختی شان را به مرور از دست داده و به آثار نازل هنری عادت نموده‌اند، تا جایی که کمپانی‌ها و مؤسسات تولیدی توانسته‌اند هر زشتی و پلیدی را در لباس هنر به مردم غالب نمایند. حتی خیلی از مردم برای اینکه خود را در معرض این ناپاکی‌ها و پلیدی‌ها قرار دهند از جیب شان هزینه هم می‌کنند!

تغییر این شرایط و آگاه سازی مخاطب نسبت به اقبال از یک اثر هنری یا اَدبار از آن امری است بسیار مشکل که میّسر نمی‌شود مگر با «تربیت ذائقه هنری مخاطب». یکی از رسالت‌ها و مسئولیت‌های هنر انقلاب اسلامی و هنرمندِ مسلمان ِمتعهدِ انقلابی قبل از تولید اثر، عطف توجه به مخاطب و ذائقه هنری اوست، در فرهنگ انقلاب اسلامی که هنر را رسالت مدار هدایت بشر می‌داند و مسئولیت آگاه سازی و حرکت دادن انسان از زمین به سوی پروردگارش و نه تجارت و کسب وکار، هنرمند را به مثابه پیامبر و معلّم می‌نگرد که نباید هنرش را به بهای نام ونان و معیشت به حراج بگذارد.

در این نگرش، شأن هنرمند به معنای واقعی آن ارتقاء می‌یابد. اصلاً با این نگرش تعامل و ارتباط هنرمند، اثر هنری و مخاطب دستخوش تحولی عظیم که همان انقلاب است خواهد شد. این نوع درکِ از مسئولیت هنرمند، اثر هنری و مخاطب، می‌شود آن چیزی که هنر انقلاب اسلامی به دنبال آن است.

گام‌های چهارگانه دستیابی به استقلال هنری که بر شمردیم هر چند از حیث منطقی دارای تقدم رتبی نسبت به یکدیگر هستند، لکن در مقام عمل و اجرا این بدان معنا نیست تا گام نخست برداشته نشود، دومین قدم لا محاله برداشته نخواهد شد، و یا اگر حلقه دوم مفقود باشد حلقه سوم این فرآیند امکان پذیر نخواهد بود، بلکه این بدان معناست که این نظام منطقی و رتبی برای دستیابی به هنر انقلاب اسلامی بصورت طبیعی باید طراحی و پیاده سازی شود. یعنی از نقطه شروع تا پایان آن به صورت یکپارچه، همگام و همزمان دیده شود. دراین صورت است که می‌توان اطمینان داشت این چرخه قادرخواهد بود بصورت هوشمند و کارآمد نیاز هنری انقلاب اسلامی را برآورده نموده و توان بازتولید هنر انقلاب اسلامی در شرایط و مقتضیات مختلف راخواهد داشت.

البته در برداشتن گام‌های پیش گفته و دستیابی به استقلالِ هنری، همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند، شرط ضروری، داشتن اراده و روحیه انقلابی وحرکت جهادی، و پیداکردن راه‌های میان بر است.

درصورتی که همه نقش آفرینان عرصه‌ی هنر انقلاب اسلامی بصورت همزمان تحت یک نقشه‌ی جامع و کامل عمل نمایند امید می‌رود بتوان این نقیصه را از چهره‌ی زیبا و پرفروغ انقلاب اسلامی بِزُداییم و بشریت را با آثار هنری انقلاب اسلامی و تجلیات زیبا و هدایتگر آن بهره‌مند سازیم. ان‌شاءالله.

منابع:

۱-پایگاه اطلاع رسانی LEADER.IR بیانات مقام معظم رهبری در جمع هنرمندان، ۴ آذر ۱۳۷۰.

۲- درس معارفی آیت‌الله جوادی آملی ۲۸ بهمن ۱۳۹۷، سایت سینماپرس،

۳- پیام آیت‌الله جوادی آملی به مناسبت سالروز شهادت شهید آوینی، ۲۰ فروردین ۱۳۹۷.

۴-. بیانات آیت‌الله جوادی آملی در دیدار کارگردان و تهیه کننده فیلم محمد رسول‌الله (ص) تیرماه ۱۳۹۰)

۵- مقاله مواجهه مطلوب باچالش‌های فرهنگی (بازسازی دوگانه‌های مفهومی امام خامنه‌ای)، مهدی جمشیدی، سایت سدید، اسفند۹۷

انتهای پیام/ 112

نظر شما
پربیننده ها