به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس به نقل از دیپلماسی ایرانی، تصمیم اخیر دولت ترامپ در ارتباط با زدن برچسب گروه تروریستی به سپاه پاسداران ایران سر و صدای زیادی به راه انداخت، اما جز آن تاثیر عملی چندانی بر شرایط موجود نخواهد داشت.
ترامپ میگوید به دنبال افزایش فشار بر ایران است و منتقدان او این تصمیم را جرقهای برای آغاز یک درگیری نظامی میدانند. اما آنچه هر دو طرف نادیده میگیرند، بی تاثیر بودن رویکرد کنونی در قبال ایران و لزوم گفت و گو درباره یک راه حل دیپلماتیک است...
تصمیم رئیس جمهوری دونالد تروامپ برای زدن برچسب سازمان تروریستی خارجی بر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی احتمالا متهورانهترین اقدام او در صحنه جهانی تا به امروز بوده است. اعلان این تصمیم با همان واکنشها و اظهارات قابل پیش بینی از سوی طرفین همراه بود، اما عملا هیچ دستاورد ملموس دیگری نداشت. رویکرد ترامپ در قبال ایران ظاهرا با هدف ایجاد نام تجاری او یعنی «آتش و خشم» و در عین حال، ممانعت از عواقب ناخوشایند سیاسی، مالی و انسانی همراه با یک درگیری نظامی مستقیم، در نظر گرفته شده است. شاید حیلههای قدیمی در برنامههای تلویزیونی شاهکار به نظر برسند که البته همین مساله رئیس جمهوری آمریکا را به شهرت ملی رساند، اما در ارتباط با ایران آنچه تاکنون مشخص شده این است که حیلههای هالیوودی تنها یک جایگزین ضعیف برای سیاست خارجی موثر آمریکایی هستند.
ترامپ و مشاوران ارشد او این اقدام را گامی دیگر در کمپین بی رحمانه آمریکا برای «اعمال فشار حداکثری» بر دولت ایران توصیف کردهاند که هدف از آن پایان دادن به سیاستهای ایران از طریق تسلیم اجباری پای میز مذاکره یا رساندن آن به نقطه تغییر نظام است. اما مشکلی که در ارتباط با اظهارات اینچنینی وجود دارد فقدان پیوند بین ابزار و نتیجههای مطلوب اعلام شده است.
به رغم بیش از 2 سال تلاش بی وقفه علیه تهران، شواهد چندانی دال بر آمادگی ایران برای بازنگری در موضع امنیتی منطقهای یا سیاستهای محلی وجود ندارد؛ و به رغم آسیب پذیری حقیقی نظام حاکم، چشم انداز تغییر و تحول دولت ایران به سمت یک دولت مسئولانهتر همچنان تقریبا غیرممکن به نظر میرسد. منتقدان این اقدام اخیر بارها درباره جهت گیری اشتباه آن سخن گفتهاند، اما بهتر است بیشتر روی این مساله تمرکز کنند که رویکرد ترامپ در قبال ایران به هیچ دستاورد معناداری در مقابله با رفتارهای منطقهای ایران دست یابد.
زدن برچسب گروه تروریستی بر سپاه دست کم به عنوان یک ابزار روابط عمومی تکرار همان اظهارات قدیمی مبنی بر اینکه ایران یک کشور عادی نیست، نبود. مقامات ترامپ سعی کردند به جای تاکید بر دیدگاه خود مبنی بر اینکه ایران یک کشور سرکش است، بر این مساله تمرکز کنند که این دفعه اول بوده که یک نهاد نظامی یک گروه تروریستی خارجی نامیده میشود و این اقدام اصل پیام دولت کنونی درباره رویکرد در قبال ایران است.
مقامات دولت ترامپ از سابقه سپاه در اقدامات در خاورمیانه سخن گفتند، اما همچنان منطق دقیقی برای تفکر خود مبنی بر تاثیرگذاری اقدام علیه سپاه در تغییر رفتار ایران ارائه ندادند. هیچ شکی وجود ندارد که این اقدام اخیر ترامپ به بی اعتمادی درباره اقتصاد ایران میافزاید و به فرار اندک شرکتهای خارجی باقی مانده در ایران پس از تحریم ها، میانجامد و موجب دشواری بیشتر زندگی روزمره برای شهروندان ایرانی میشود. با این حال، غیر از یک سری تاثیرات اقتصادی محدود این اقدام هیچ تاثیر تعیین کنندهای بر سیاست ایران نخواهد داشت. اقدام ترامپ علیه سپاه چندان بر توانایی نظامی ایران یا فرصتهای اقتصادی آن تاثیر نمیگذارد. در قیاس با تحریمهای کنونی اعمال شده علیه ایران، این اقدام اخیر کاملا بی مورد بود. سپاه پاسداران و فرماندهان و سازمانهای وابسته به آن در جریان دستور اجرایی 13224 پیشتر مورد تحریم قرار گرفته بودند. تصور اینکه تعیین سپاه به عنوان یک گروه تروریستی بازدارندهای قویتر از تنبیهات مالی کنونی خواهد بود، دشوار است.
انتقاد در دنیایی خیالی
اگرچه تاثیرات عملی اقدام علیه سپاه زیاد نیست، اما واکنشها به آن به میزان قابل توجهی زیاد بوده است. همانطور که انتظار میرفت، مقامات ایرانی با ابراز خشم و تهدید به تلافی و تروریستی خواندن ارتش ایالات متحده پاسخ دادند و نمایندگان مجلس ایران با پوشیدن لباس نیروهای سپاه همبستگی خود را با آن نشان دادند.
در خارج از ایران، شماری از تحلیل گران و ناظران درباره پیامدهای این تصمیم در سیاست داخلی ایران و موقعیت منطقهای آن هشدار دادند و گفتند اقدام علیه سپاه میتواند به تضعیف پایبندی ایران به توافق هستهای و نابودی چشم انداز دیپلماسی در روابط واشنگتن و تهران منجر شود. بسیاری گفتند که این اقدام در اصل تحریک به درگیری نظامی میان نیروهای آمریکایی و ایرانی بوده است.
اما متاسفانه منتقدان ترامپ رویکرد اشتباهی در پیش گرفتهاند. اول اینکه پیش بینیهای آخرالزمانی آنها اشتباه است. در حقیقت در هر مرحله افزایش فشار اقتصادی و سیاسی علیه ایران حتی در دوران باراک اوباما، همین پیش بینیها ارائه شده است. دست کم در یک دهه گذشته کارشناسانی که حامی تعامل با ایران بودهاند به طور متداول درباره هرگونه تدابیر اقتصادی، نظامی یا دیپلماتیک علیه این کشور هشدار داده و گفتهاند که اعمال فشار جدید به تقویت اصول گرایان در ایران و روی گردانی آن از دیپلماسی میانجامد و نیروهای آمریکایی را در منطقه به خطر میاندازد و میتواند به جرقهای برای آغاز درگیری نظامی تبدیل شود.
اما بارها اثبات شده که بسیاری از این نگرانی بی مورد بودهاند. فشارهای اقتصادی همان عاملی بودند که ایران را به مذاکره بر سر توافق هستهای کنونی وا داشتند. به طور قطع اقدام دولت ترامپ علیه سپاه با مخاطراتی همراه است، اما اظهارات دراماتیک مخالفان رئیس جمهوری در روزهای گذشته صرفا اغراق در این نگرانیها هستند.
منتقدان ترامپ با این اظهارات بیشتر او را بر تاکید بر موضع ضد ایرانی اش ترغیب میکنند. شاید انتقاد تاثیرگذارتر از رویکرد دولت ترامپ در قبال ایران این باشد که این رویکرد تاکنون هیچ دستاوردی نداشته و ایران را به حرکت در جهت اهداف اعلام شده ترغیب نکرده است. رئیس جمهوری آمریکا امیدوار است که یا یک توافق هسته بهتر با ایران به دست آورد یا تغییر نظام در این کشور را به اتفاقی قریب الوقوع تبدیل سازد و در هر دو زمینه شکست خورده است.
در همین حال، زمان هر روز به تاریخ انقضای برجام که فعالیتهای هستهای ایران را در برابر امتیازهای اقتصادی محدود کرده، نزدیکتر میشود و زمانی که این محدودیتها پایان یابد، ایرام میتواند بدون هیچ محدودیت یا نظارت بین المللی، برنامه هستهای خود را در سطح صنعتی و پیشرفته دنبال کند و از نظر جامعه بین المللی هم اقدام ایران کاملا مشروع است. واشنگتن به راندن متحدان دیرینه خود در توافق هستهای دیگر در موقعیتی نخواهد بود که تلاش برای بازداری ایران از چنین اقدامی را رهبری کند.
زدن برچسب گروه تروریستی خارجی بر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هیچ هدف سازندهای را دنبال نمیکند. اما این مساله درباره منتقدان پر سر و صدای ترامپ هم صدق میکند. هر دو طرف مناظرات درباره سیاست بی نتیجه در قبال ایران موضوع اصلی را نادیده گرفتهاند و تنها بر سر تصمیمها درباره تحریمها جدال میکنند؛ اما شاید بهتر باشد که که سیاست گذاران مسئول از هر دو طرف و همچنین از متحدان آمریکا در اروپا و در منطقه با یکدیگر سر میز مذاکره بنشینند و برای خروج از بن بست استراتژیک کنونی بر سر ایران، در صدد یافتن یک راه حل دیپلماتیک بر آیند.
انتهای پیام/ 112