به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس به نقل از فرهیختگان، روز گذشته محمدجواد ظریف با استقبال رسمی فیصل مقداد، معاون همتای سوری خود وارد دمشق شد. بعد از سفر چندساعته بشار اسد به تهران و دیدارش با رهبر معظم انقلاب و حسن روحانی (ششم اسفندماه)، سفیر سوریه در تهران دعوت بشار اسد از ظریف برای سفر به سوریه را ابلاغ کرده بود.
وزیر امور خارجه کشورمان گفته است طی این سفر دوروزه پس از دیدارها در سوریه راهی ترکیه خواهد شد و رایزنیها با مقامات این همسایه شمال غربی ادامه خواهد داشت. سفر ظریف با توجه به شرایط کنونی و بهخصوص اقدام خصمانه آمریکا مبنیبر قراردادن سپاه در لیست تروریستی و افزایش فشارها بر ایران از اهمیتی مضاعف برخوردار است؛ اهمیتی که در دیدارهای ظریف با بشار اسد، رئیسجمهور، عماد خمیس، نخستوزیر و ولید المعلم وزیر خارجه این کشور نیز به وضوح خودنمایی میکرد.
محمدجواد ظریف در بدو ورود به سوریه در جمع خبرنگاران گفت: «برای هماهنگی درباره مسائل منطقهای و بینالمللی و همچنین اجرای توافقات صورتگرفته اعم از همکاریهای اقتصادی و سایر حوزههای مختلف میان روسای جمهور دو کشور به سوریه سفر کردهام و با همین اهداف نیز سفری به ترکیه خواهیم داشت.» سفر ظریف به سوریه و ترکیه در شرایط کنونی نشاندهنده عمق روابط استراتژیک بین سه کشور و ایستادگی آنها در یک جبهه واحد در برابر تروریسم و طرح غربی آمریکایی در منطقه است و پیام روشنی را به آمریکا و اسرائیل مخابره میکند. این سفر همچنین خط بطلانی بر ادعای حاکمیت دوگانه در ایران نسبت به فعالیتهای منطقهای خواهد بود و موضع یکدست تهران نسبت به ایفای نقش در منطقه را به جهان مخابره میکند. اهمیت سفر ظریف را میتوان در دو بعد سیاسی- امنیتی و اقتصادی مورد بررسی قرار داد.
ابعاد امنیتی سفر ظریف به دمشق و ترکیه
سفر محمدجواد ظریف در حالی صورت گرفته است که همزمان دونالد ترامپ که بارها مدعی پیروزیهای خود در منطقه بود، به صراحت اعتراف کرد که نمیتواند مدعی پیروزی بر داعش باشد. از طرف دیگر اقدامات غیرموجهی، چون اعلام پایتختی قدس و الحاق بلندیهای جولان به رژیم صهیونیستی نشان از تنگ شدن عرصه بر متحد صهیونیستی ایالات متحده دارد؛ تنگ شدن فضا و استیصالی که از نگاه کارشناسان تروریستی خواندن سپاه پاسداران را نیز رقم زده است. این اقدامات حاکی از آن است که ایالات متحده تحرکات خود را جهت اعمال فشار هرچه بیشتر بر ایران و ایجاد و تقویت یک جبهه ضدایرانی در منطقه تشدید کرده است. از این رو اهمیت توجه به متحدان منطقهای ایران بیش از هر زمان دیگری احساس میشود.
از مدتها پیش کارشناسان بینالمللی به دولت آمریکا هشدار داده بودند اقداماتی از قبیل: تروریستی اعلام کردن نیروی نظامی رسمی یک کشور بیش از هر کسی برای آمریکا گران تمام خواهد شد. بهخصوص اینکه نیروهای سنتکام یا همان فرماندهی مرکزی آمریکا در منطقه در تیررس ایران است. حتی به همین دلیل سیا و پنتاگون بهشدت به مخالفت با اقدام ترامپ پرداختند. حالا اقدام متقابل و تلافیجویانه ایران مبنیبر تروریستی اعلام کردن سنتکام ایالات متحده و متحدانش را به تلاطم انداخته است. در همین راستا میتوان به دیدار روز دوشنبه ژنرال کنت مککنزی، فرمانده نیروهای ارتش آمریکا در منطقه (سنتکام) با محمد بنسلمان، ولیعهد سعودی اشاره کرد.
همزمان مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا نیز به صراحت اعلام کرد: «در حال اعمال فشار حداکثری هستیم تا اصل ماهیت جمهوری اسلامی ایران را تغییر دهیم!» روز گذشته وزارت خارجه آمریکا نیز از نشست مشترک ضدایرانی آمریکا و رژیم صهیونیستی خبر داد و اعلام کرد: «یک هیات ویژه آمریکایی برای انجام مذاکرات مشترک میان آمریکا و رژیم صهیونیستی، عازم سرزمینهای اشغالی شده است. از این رو با توجه به تهاجمیتر شدن رویکرد آمریکا و متحدانش نسبت به ایران بیتردید سفر ظریف به سوریه و سپس ترکیه و البته تعامل گسترده با سایر کشورهای منطقه از جمله عراق نقطه قوتی برای افزایش هماهنگی با متحدان و نیز شرکای منطقهای جهت کاهش اثرات منفی فشارهای خصمانه علیه ایران محسوب میشود.»
از طرف دیگر طی سالهای اخیر ایران به قدرت بلامنازع منطقه برای مبارزه با تروریسم تبدیل شده است. در این میان، سوریه بهعنوان مهمترین عرصه حضور و بازیگری منطقهای ایران طی چند سال اخیر، در رویکرد مقابله با فشارهای آمریکا برای ایران اهمیتی سیاسی و ژئوپلتیک دارد. ثبات و پیروزیهای سوریه را بیشک میتوان یکی از نقاط قوت ایران خواند، آنهم در جاییکه دلالی، چون رئیسجمهور ایالات متحده از چندین تریلیون دلاری که بینتیجه هزینه کردهاند، بهشدت عصبانی است و سپاه قدس ایران توانسته با سازماندهی نیروهای داخلی کشورها به پیروزیهایی چشمگیر دست یابد و موقعیت خود را در منطقه بیش از پیش بهبود بخشد.
از سوی دیگر همکاری ایران، روسیه و ترکیه در موضوع سوریه در قالب گروه «آستانه» به موفقیتهای قابلتوجهی در زمینه کاستن از درگیریها در دمشق در راستای مبارزه با تروریسم و تامین منافع سه کشور منجر شده است. ظریف روز گذشته پس از دیدار با همتای سوری خود به گروه تروریستی النصره و تهدیدات این گروهک تروریستی برای اعراب اشاره داشت و تاکید کرد: «ما درباره وضعیت ادلب نگرانی جدی داریم و حتما هم ما و هم ترکیه و روسیه موظفیم تعهداتی را که در مورد ادلب شده و یکی از مهمترین آنها خلعسلاح گروههای تروریستی و خارج کردن آنها از ادلب است اجرا کنیم. ما در گروه «آستانه» موظفیم در این زمینه با جدیت کار را دنبال کنیم و من هم در سفر به ترکیه حتما در این زمینه صحبت خواهم کرد.»
ابعاد اقتصادی سفر ظریف به دمشق و ترکیه
ظریف تاکید کرده است برای اجرایی کردن توافقات صورتگرفته میان روسایجمهور دو کشور رهسپار سوریه شده است؛ توافقاتی که ابعاد اقتصادی را نیز دربر میگیرد و از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. ترکیه در زمان ریاستجمهوری قبلی آمریکا یعنی باراک اوباما نیز بهعنوان یاریگر ایران برای دور زدن تحریمها و یک شریک اقتصادی مهم به حساب میآمد؛ شریکی که حجم مبادلات گسترده دوجانبه، از آن همسایهای استراتژیک ساخته است.
ظریف در دیدار روز گذشته خود اشاره داشت که همکاریهای اقتصادی بسیار خوبی میان او و سران سوری صورت گرفته و تصمیمات خوبی در دو کشور برای گسترش همکاری دوجانبه بین بخش خصوصی و دولتی دو کشور در حوزه اقتصادی اتخاذ شده است. وی یاد آور شد در مورد ترانزیت بین ایران، عراق و سوریه هم در سفر روحانی به عراق و عادل عبدالمهدی به ایران توافقات خوبی شده بود.
چندی پیش روزنامه العرب قطر از آغاز مذاکرات اقتصادی ایران با مدیران بندر مهم سوریه در مدیترانه یعنی بندر لاذقیه خبر داده و نوشته بود: «در صورت موفقیت این مذاکرات در آیندهای نهچندان دور مدیریت این بندر به ایرانیها واگذار میشود»؛ اتفاقی که در صورت تحقق، ایران به صورت رسمی برای اولین بار در تاریخ معاصر خود به آبهای مدیترانه دسترسی مییابد و مدیریت یکی از بنادر مهم حاشیه این دریا را به دست میگیرد. همزمان با سفر مهم بشار اسد به تهران نیز زمزمههایی از موافقت اصولی بشار اسد با در اختیار قرار دادن بندر لاذقیه به مقامات ایران به گوش رسید که البته استعفای نابهنگام ظریف آن اخبار را تحتالشعاع قرار داد. فارغ از اینکه در وجه امنیتی، استقرار رسمی ایران در لاذقیه توسعه کمربند امنیتی ایران تا مرزهای تهدید اصلی یعنی رژیم صهیونیستی را سبب میشود. در وجه اقتصادی باید گفت: ایران با رسیدن به لاذقیه میتواند با امن کردن و در اختیار گرفتن یک خط مهم ترانزیتی که برخی آن را پروژه بهروزشده «راه ابریشم» مینامند، مسیری در حدود ۴۵۰۰ کیلومتر از آسیای میانه تا غرب اروپا را به دست بگیرد و به سادگی هم به بازارهای عظیم واقع در این مسیر دست یابد و هم از دیگر مزیتهای ترانزیتی این جاده استفاده کند.
سال ۹۴ کجا و حالا کجا!
سال ۹۴ از این لحاظ برای ایران مهم و سرنوشتساز بود که سال رسیدن به توافق هستهای، امضا و سپس اجرای برجام بود. این سال دولت چه قبل از رسیدن به توافق و چه بعد از آن تمرکز ویژهای بر توسعه روابط با اروپا دارد و به عبارتی تمام هم و غم خود را برای توسعه روابط با این کشور در ذیل یا حاشیه برجام معطوف میکند. نگاهی به سفرهای حسن روحانی در این سال از ابتدا تا انتها نشان میدهد او در تمامی آنها تلاش کرده ایده اصلی خود یعنی تمرکز بر توسعه روابط با قدرتهای غربی را پیش بگیرد و حداقلهایی از اقدام برای توسعه روابط با همسایگان را در دستور کار قرار داده است.
حسن روحانی در این سال در ابتدای اردیبهشتماه بهمنظور شرکت در شصتمین سالگرد تاسیس کنفرانس کشورهای آسیایی – آفریقایی برای سفری دوروزه عازم جاکارتای اندونزی میشود. روحانی تا تیرماه سفر خارجی ندارد و در هفدهم این ماه برای حضور در اجلاس مشترک سران عضو پیمان همکاریهای شانگهای و گروه بریکس عازم سوریه میشود.
سفر بعدی او مربوط به برنامه روتین سالانه برای حضور در سازمان ملل است که در دوم مهرماه با رفتن به نیویورک آغاز میشود. در زمستان ۹۴ حسن روحانی آخرین مقصد خارجی خود را دوباره در اروپا تعریف میکند و پنجم بهمن به ایتالیا و هفتم بهمنماه به فرانسه میرود. همچنان که مشاهده میشود، حسن روحانی در سال ۹۴ مانند یکیدو سال قبل و بعد از آن بیشترین انرژی خود را برای تحکیم روابط با اروپاییها صرف میکند، ولی از تحکیم روابط با منطقه خبری نیست.
حالا، اما در چند ماه گذشته که آمریکا دوباره نقاب از چهره واقعی خود برداشته و اروپاییها هم کمترین قدمی برای تامین منافع ایران در برجام برنداشتهاند و SPV و INSTEX همچنان تنها بهعنوان یک ادعای همکاری شناخته میشوند، او تغییر رویکرد داده و تلاش میکند همکاری ایران با کشورهای منطقه بهویژه کشورهای محور مقاومت را توسعه بخشد و مسیر دور زدن تحریمها و شکست فشارهای اقتصادی را از نقاطی به پیش ببرد که عمق استراتژیک ایران هستند و در پنج سال گذشته به دست فراموشی سپرده شده بودند. البته این اقدام از جهات دیگری نیز میتواند صحیح باشد؛ اینکه اروپاییها مانند فرانسه در روزهای اخیر نشان دادهاند نهتنها بنای همکاری ندارند، بلکه آماده کارشکنیهای بعدی علیه ایران هم هستند، اتفاقی که از توئیت سفیر فرانسه در آمریکا به خوبی معلوم بود و مشخص شد چه اهدافی را سران این کشورها در سر دارند.
«فرهیختگان» البته در صفحه ۱۴ شماره امروز خود، اقدام اخیر فرانسه و برخی سوابق قبلی آن در برخورد با ایران و افزودن بر دشمنیها را مرور کرده است.
روحانی از ترکیه دست پر برگشت
«ترکیه امنیت و ثبات ایران را، امنیت و ثبات خود میداند» و «تهدید تحریم را به فرصت بهبود روابط با ایران تبدیل میکنیم»؛ این جملات اردوغان را خیلیها راهبردیترین مواضع او در جریان سفر چند ماه پیش رئیسجمهور به ترکیه و نشست خبری پایانی آن تلقی کردند، اظهاراتی که بهعنوان پاسخ گفتههای روحانی درخصوص تعهد ایران مبنیبر تامین انرژی همسایه غربی خود برای بلندمدت تعبیر شد و نوید آن را میداد که سرعت تعاملات امنیتی- اقتصادی ایران و ترکیه در سال ۲۰۱۹ افزایش چشمگیری خواهد داشت.
حالا ماحصل این سفر حکایت از آن دارد که ایران و ترکیه برای افزایش تبادلات خود در سال جاری میلادی و رسیدن به مرز ۳۰ میلیارد دلار برنامهها در سر دارند؛ برنامههایی که در صورت تحقق، تا حد زیادی میتوانند زهر تحریمهای آمریکا علیه ایران را بکاهند و بار عمدهای را از دوش اقتصاد کشور بردارند.
بعد از آنکه رئیسجمهور ترکیه در نشست انجمن تجاری ایران – ترکیه اعلام کرد «کسی نباید از آنکارا انتظار تبعیت از تحریمها علیه ایران را داشته باشد و دلیلی ندارد آنکارا از تحریمهای یک کشور دیگر علیه همسایه و شریک خود یعنی تهران تبعیت کند»، رئیس بانک مرکزی اعلام کرد اردوغان به بانکهای این کشور دستور داده بهسرعت برای رفع سریع موانع موجود بانکی بین تهران - آنکارا اقدام کنند و توضیح داد که «با این دستور بهطور قطع تحولاتی مهم در روابط اقتصادی، تجاری و بانکی ایران و ترکیه ایجاد میشود»؛ دستوری که اجرای آن توسط بانکهای ترکیه، مسیر رسیدن به رقم ۳۰ میلیارد دلار حجم تبادلات تجاری را تا حد زیادی هموار خواهد کرد.
رقمی که میشود چیزی حدود یکچهارم کل بودجه سال ۹۶ ایران -که معادل ۱۱۹۵ هزار میلیارد تومان بود- و بهتنهایی معادل نیمی از حجم صادرات نفتی یا غیرنفتی ایران (در زمان نبود تحریمها) خواهد بود؛ رقمی که بهزعم کارشناسان در دوره تحریم میتواند گرهگشای بخش مهمی از مبادلات خارجی ایران باشد.
در این میان هدفگذاری صادرات بیش از هفت میلیارد مترمکعبی گاز به ترکیه در سال ۲۰۱۹ را باید یکی از مهمترین محورهای توافقات ایران و ترکیه در این سفر دانست. آنطور که وزیر نیرو در توضیح دستاوردهای سفر رئیسجمهور به ترکیه گفت، دو کشور توافق کردند تبادلات برق دو کشور از ۶۰۰ مگاوات فعلی به هزار و ۵۰ مگاوات تا سال ۲۰۲۰ برسد. مضاف بر آن، توافق برای ایجاد یک منطقه بزرگ صنعتی در مرز دو کشور، تشکیل کمیته مشترک همکاری در زمینه تولید و انتقال برق، نیروگاههای تجدیدپذیر و بازار برق منطقهای، تشکیل صندوق کالا میان ایران و ترکیه بهعنوان مسیر ثانویه دور زدن تحریمها و... را هم باید به فهرست بلندبالای توافقاتی اضافه کرد که نویدبخش اتفاقی کمسابقه در روابط دو کشور بوده و چشمانداز روشنی را به تصویر میکشد.
سفری دیرهنگام، اما امیدوارکننده
با گذشت بیش از پنج سال از ریاستجمهوری روحانی، او بالاخره با هدف تحکیم روابط تجاری و سیاسی به بغداد رفت؛ سفری که اگرچه قدری دیرهنگام تلقی شد، اما به حکم قاعده جلوی ضرر را از هرجا بگیری منفعت است، همان را هم باید به فال نیک گرفت.
در سالهای گذشته پیوندهای قوی میان تهران و بغداد در حوزه امنیتی موفقیتهای چشمگیری را به ارمغان آورده و به نظر میرسد حال که این همکاریها به استقرار ثبات در عراق منتهی شده، اینک فصل برداشت است؛ فصلی که اقتضای آن تسری همکاریهای پیشین به سایر حوزهها و تمرکز بر ابعاد اقتصادی آن است. لااقل دادههای اقتصادی نشان میدهد سهم ایران در بازارهای عراق و بهخصوص رشد آن در سالهای اخیر با توانمندیهای بالقوه دو طرف قابلمقایسه نیست و باید فکری جدی برای آن کرد.
آنطور که ایرج مسجدی، سفیر ایران در بغداد میگوید، سفر روحانی به عراق نقطه آغازی بود برای خیز به سمت حجم ۲۰ میلیارد دلاری تجارت میان دو کشور؛ عددی که اگرچه در ابتدای امر کمی دور از دسترس به نظر میرسد، اما با توجه به ورود عراق به فاز بازسازی کاملا قابل دسترس است.
تهران برای دور زدن تحریمها و رفع نیازهای مالی خود بهویژه در حوزه تجارت کالا و همچنین تبادلات ارزی، حسابهای زیادی روی عراق باز کرده. سفر چندی پیش رئیس بانک مرکزی ایران به عراق و امضای یک تفاهمنامه جدی درخصوص همکاریهای بانکی هم نشاندهنده جایگاهی است که نظام بانکی عراق برای ایران دارد. علاوهبر آن، عراق روابط گسترده ارزی با دنیا از طریق نظام تبادل تهاتری یا همان صرافیها بهخصوص با اروپای شرقی دارد که بهشدت به کار ایران میآید.
وصول بخشی از طلب ایران -۲۰۰ میلیون دلار- از طرف عراقی، صدور موافقتنامه تعرفه ترجیحی که میتواند امتیاز ویژهای برای کالاهای ایرانی در بازار متنوع و رقابتی عراق محسوب شود، تعیینتکلیف معاهده ۱۹۷۵ الجزایر که توسط صدام زیر پا گذاشته شده و بعد از جنگ عراق نیز همچنان بلاتکلیف مانده بود، توافق برای اجرای عملیات مشترک لایروبی رود مرزی پس از ۴۳ سال با هدف بازگرداندن کانال اصلی قابل کشتیرانی بهعنوان یک پتانسیل عظیم اقتصادی برای دو کشور، تسهیل صادرات خدمات فنی- مهندسی به عراق و ایجاد منطقه صنعتی مشترک، افزایش حجم صادرات گاز و برق ایران به عراق، امضای توافقنامهای میان دو طرف برای افتتاح حساب برای تجار با پول ملی کشورها، حذف هزینه روادید بهعنوان کاتالیزوری برای سهولت رفت و آمد اتباع دو طرف و... را میتوان از جمله مهمترین دستاوردهای این سفر تلقی کرد.
نقطه عطف
وقتی در بهمنماه گذشته اسحاق جهانگیری بهعنوان بالاترین مقام رسمی کشور بعد از سالها به سوریه رفت، کمتر کسی تصور میکرد این سفر بتواند بهعنوان نقطهعطف توسعه روابط اقتصادی ایران در منطقه نام بگیرد. عدنان محمود، سفیر سوریه در تهران در گفتوگوی مهمی گفت: اتصال شبکه خطوط نفت، گاز، برق و خطوط مخابراتی از طریق عراق به سوریه و در پی آن تغییر نقشه اقتصادی حاکم بر روابط دو کشور به نفع انسجام اقتصادی بین سوریه و ایران و نیز کشورهای منطقه است؛ اتصال بنادر دو کشور، وصل کردن دریای خزر به دریای مدیترانه، اتصال بنادر جنوب ایران به دریای مدیترانه و نیز ایجاد خطوط حملونقل دریایی و گسترش خطوط راهآهن بین دو کشور از طریق عراق صورت میگیرد. حالا، اما این توافقات با حجم گسترده و قابلتوجهی در حال اجراست و حتی خبرهایی از توافقات محرمانهتر که بعدها علنی شد نیز به گوش میرسد. حالا ایران با تشکیل یک اتاق بازرگانی و یک بانک مشترک با سوریها مسیر مهمی را برای دور زدن تحریمها دنبال میکند. از طرفی با احداث یک نیروگاه سیکل ترکیبی ۵۴۰ مگاواتی در لاذقیه، احداث یک خط لوله گاز، ساخت ۲۰۰ هزار واحد مسکونی، بهرهبرداری از برخی معادن بزرگ و مهم در سوریه و چندین و چند طرح دیگر درآمدهای مهمی را نیز به سوی کشور در ایام تحریم روانه کرده است.
در کنار اینها رسیدن به بندر لاذقیه امروز برای ایران امکان بزرگتری فراهم کرده که شاید بتواند بسیاری از معادلات تحریمی آمریکا را تغییر دهد. ایران با تامین امنیت یک خط ترانزیتی مهم، شرق آسیا و آسیای میانه را از طرفی به آبهای خلیجفارس و این دو را از مسیر عراق به دریای مدیترانه متصل کرده است و از این مسیر در حال تبدیل خود به یک محور مهم ترانزیتی شرق به غرب و پل اتصال چین و هند به اروپاست. استفاده از لاذقیه در کنار برخی بندرهای مهم حاشیه خلیجفارس احتمالا میتواند خلأ دبی بهعنوان مرکز مهم مورد استفاده ایران برای واردات و صادرات را نیز پر کند. حالا البته خبرهایی هم از توسعه روابط مالی و بانکی میان ایران و سوریه در جریان سفر ظریف به این کشور میرسد؛ اتفاقی که میتواند به رفع مشکلات ارزی کشور نیز کمک کند و تکمیلکننده فرآیند همکاریهای اقتصادی ایران با سوریه باشد.
انتهای پیام/ 112