گفت‌وگو حمیدرضا صدوقی محقق دفاع مقدس در استان خراسان

حتی یک روز از جنگ را نتوانسته‌ایم بیان کنیم

حمیدرضا صدوقی متولد اول خرداد 1345 در مشهد است. شیپور جنگ که به صدا درآمد، دانش‌آموز 14 ساله‌ای بود که...
کد خبر: ۳۴۲۷۸
تاریخ انتشار: ۰۱ آذر ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۴ - 22November 2014

حتی یک روز از جنگ را نتوانسته‌ایم بیان کنیم

به گزارش دفاع پرس، حمیدرضا صدوقی متولد اول خرداد 1345 در مشهد است. شیپور جنگ که به صدا درآمد، دانشآموز 14 سالهای بود که در کلاس دوم راهنمایی درس میخواند. عشق به حضور در مناطق عملیاتی تمام وجودش را گرفته بود و حالا حدود 70 ماه حضور در جبهه دارد. کار نوشتن و مصاحبه را در کلاسهای آموزشی نویسندگی که به همت خودش و حمایت سردار شهید نورعلی شوشتری تشکیل شد، آغاز کرد.  صدوقی از اولین روزهای سال 1378 تا امروز همچنان به کار مصاحبه و نوشتن ادامه میدهد. اما همت اصلی این نویسنده، به سرگذشتپژوهی سرداران و رزمندگان معطوف میشود که همۀ اینها را خدمت ناچیزی میداند به فرهنگ غنی و متعالی دفاع مقدس. آنچه در پی میآید حاصل همکلامی ما با این نویسنده و پژوهشگر دوران دفاع مقدس است.


آقای صدوقی، مایلیم درباره فعالیتهای شما در حوزه جنگ و دفاع مقدس بیشتر بدانیم.

من به صورت بسیار جدی و متمرکز از سال 1378 وارد بحث دفاع مقدس شدم و فعالیتم را آغاز کردم. اولین هدفم تبیین نقش و عملکرد خراسان در دوران دفاع هشت ساله مقدس بود. در ادامه بسیار تمایل داشتم که درباره زندگی سرداران شهید استان خراسان در جنگ، پژوهش کرده و از حماسهآفرینیها و رشادتهایشان برای مردم کشورم بنویسم.

اولین شهیدی که در خصوصش به تحقیق پرداختید کدام بود؟ برای این منظور چه اقداماتی انجام دادید؟

سردار شهید محمود کاوه بود. فرمانده لشکر ویژه شهدا که در یازدهم شهریور ماه 1365 این سردار شجاع اسلام در عملیات کربلای2 بر بلندای قله حاجعمران به پرواز درآمد. ما برای اینکه زندگی ایشان را تحقیق بکنیم و ویژگیهای مدیریتی این شهید را کشف کنیم، با بیش از 1000نفر گفتوگو کردیم که در تمام کشور گسترده بودند. از استانهای مختلف نظیر تهران، خراسان رضوی، خراسان شمالی، خراسان جنوبی، خوزستان و  سیستان وبلوچستان مصاحبه گرفتیم. منابع ما پراکنده بودند و ما با عزیمت به این استانها موفق شدیم مصاحبه کنیم و محصول این مصاحبهها قریب به 15 هزار صفحه متن پیاده شده است که در کنگره سرداران و 23 هزار شهید استان خراسان بایگانی شده است.

شما فقط در بحث مکتوبات و چاپ کتاب در باره این سر داران شهید فعالیت میکنید؟!

عموماً بله، البته در ادامه این سرگذشتپژوهی که ما شروع به کار کردیم، 100برنامه رادیویی تولید شد. همچنین در تولید دهها برنامه تلویزیونی کار کردیم. من در تهیه مستند سالها انتظار درباره سردار شهید صیاد شیرازی در 13 قسمت به همت روایت فتح، مستند محمدحسین نظرنژاد (بابا نظر) و مستند شهید محمود کاوه به نام حماسه کاوه نقش داشتم. در کنار این فعالیتها چند کتاب نوشتم، «حماسه کاوه»، در مورد شهید محمود کاوه، کتاب «مشتاق دیدار» در مورد شهید ناصر ظریف، که محصول 50 ساعت مصاحبه من با خود شهید بود. کتاب دیگری به نام «خطی تا خدا» برگزیدهای از خاطرات شهدای جنگ که این کتابها در سلسله کتابهای ستاره دنبالهدار در حال تدوین است.   کتاب یک ستارههای دنبالهدار کتاب «مشتاق دیدار» است، کتاب دوم «خطی تا خدا» است.  «کاوه معجزه انقلاب» ستاره دنبالهدار یک بود. در ادامه فعالیتهایم، ویژهنامههایی هم به نام «سردار آفتاب» برای سرداران مطرح خراسان کار کردم.  از شاخصترین کارهایی که انجام دادم و مقام دوم را در کشور در تولیدات رسانههای دیجیتالی آورده است، میتوانم به تهیه و تولید نرمافزار «حماسه کاوه» اشاره کنم که توانست مقام دوم را در کشور به دست بیاورد. این تعداد کارهایی بوده که ما در حوزه سرداران شهید انجام دادیم و قابل مطالعه و ارزیابی است و بخشهایی از آن هم در اینترنت قابلیت جستوجو دارد.

برای آینده چه کارهای تحقیقی مد نظر دارید؟

«فرهنگ واژههای دفاع مقدس» از منظر استان خراسان، یکی از کارهای مهمی است که در دست داریم. مثلاً میخواهیم بدانیم، اهواز چه معنی دارد و اینکه ما خراسانیها چه اقداماتی را در اهواز داشتیم و وقتی عملیات کربلای 5 را شرح میدهیم درباره این حرف میزنیم که خراسانیها در کربلای 5 چه اقداماتی انجام داده و چه پیشرویهایی داشتند. کار اساسی دیگری که در دست انجام دارم، تدوین تاریخچه تیپ ویژه شهدا است که فرماندهانی چون محمد بروجردی، محمود کاوه، علی قمی، ناصر کاظمی و محمد گنجیزاده داشته که کار سخت و سنگینی است. در آن به بررسی کارنامه نظامی و تاریخی تیپ که از سال 1360 یعنی سال تأسیس و تا سال 1370 که در کردستان پایان مأموریتشان است و در مشهد مشغول به کار میشوند، پرداخته شده است. ما برای شروع این کار با 100 نفر مصاحبه کرده و 100 هزار برگه سند را جمعآوری کردهایم، که کار بسیار ارزشمندی است. در عین حال تاریخ شفاهی تعدادی از فرماندهان و رزمندگان را در استان کار میکنم که فهرستی بلند از گفتوگو با این دلاوران است.  یکی از مهمترین فعالیتهای ما که تا به امروز کسی این را انجام نداده، این است که ما تمام مطبوعات کشور را مطالعه کردیم، یعنی از 22 بهمن سال 1357 تا آخر سال 1370 همه روزنامهها را بررسی کردیم. ما به دنبال این بودیم که اخبار و گزارشهایی که درباره خراسان و حتی اشعاری که درباره خراسانیها در جنگ گفته شده را جمعآوری کنیم. حتی پیامهای تشکر خانواده شهدا، وصیتنامه، گزارش، خاطره، ما اینها را جمعآوری کردیم، ابتدا تمام روزنامههای کثیرالانتشار را مطالعه کردیم و فهرستی تهیه، فیشنویسی کردیم، تایپ کردیم. امیدوارم به زودی جلد اول این کتاب به نام «بنام پوتک گران» که فقط به سال 1359 میپردازد را به چاپ برسانیم.

به نظر شما کتابهایی که در عرصه پژوهش دفاع مقدس وجود دارد، کافی است یا خیر؟ شما چه نقاط قوت و ضعفی را در آن میبینید؟

خیر، به جرئت میتوانم بگویم با وجود 1000کتاب که درباره جنگ منتشر شده، حتی یک روز از جنگ را نتوانستهایم بیان کنیم. این نقطه ضعف ما است. علت را من در متولیان این عرصه میدانم. متولیان این حوزه افراد ضعیفی هستند، یا اینکه آنها دیدگاه نسبت به این موضوع نداشتند.  به طور مثال اگر در خراسان نگاه کنیم اگر کتابی منتشر شده درباره زندگی و سرگذشت شهدا بوده است که در میان همه اینها هم نمیتوان گفت ما کتاب بنامی منتشر کردیم. کتبی که تنها به تیراژ اول و دوم رسیده است، اولاً یا مسئولان دیدگاه ندارند، ثانیاً خودشان توانایی ندارند در مرحله بعد بودجه کافی برای این کار گذاشته نشده است. این سه ایراد را هم درباره استان خراسان میتوان بیان نمود و به تمام کشور تعمیم داد.  نظام حاکم بر بنیاد حفظ آثار کشور دنبال کار نیستند. این باعث شده که کتابها و تولیدات فرهنگی ما بسیار ضعیف و کم باشد. این در حالی است که حضرت آقا انتظار ویژهای از ادبیات پایداری دارند.

اقبال نویسندگان زبردست به بحث و حوزه دفاع مقدس را چطور میبینید؟

متأسفانه نویسندههای ما در این زمینه محدود هستند. علاقهمندان این عرصه به حد کافی توانمند نیستند و از طرفی افراد توانمند علاقهای به فعالیت در این عرصه ندارند. ما همانطور که در دوران جنگ روی پای خود ایستادهایم، باید نیرو تربیت کنیم. باید رویش داشته باشیم. اما متأسفانه در کشور ما این اتفاق نیفتاده است. من در این عرصه ناامید هستم. اگر به طور مثال شما یک هفته صفحه پایداری روزنامه جوان را منتشر نکنید، ببینید چند نفر با شما تماس میگیرند و پیگیر این کار میشوند و علت را جویا شده و با افرادی که سنگاندازی میکنند، برخورد خواهند داد. این حوزه دهها متولی دارد اما متولیان دغدغهاش را ندارند، متولیان ظاهری هستند.

منبع: روزنامه جوان
نظر شما
پربیننده ها