رقیه فارسی:

نماز اول وقت برای همسر شهیدم یک موهبت الهی بود

همسر شهید امیر سرتیپ سید سعید حسینی گفت: نماز اول وقت برای همسر شهیدم یک موهبت الهی بود تا جایی که در لحظه عقدمان نیز برای نماز اول وقت به مسجد رفت.
کد خبر: ۳۴۵۵۹۱
تاریخ انتشار: ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۸:۳۴ - 08May 2019

نماز اول وقت برای همسر شهیدم یک موهبت الهی بودبه گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، رقیه فارسی در گفت‌وگو با آنا درباره شهید امیر سرتیپ سید سعید حسینی اظهار داشت: یکی از خصوصیات همسر شهیدم نظم و انضباطی بود که با آن عجین شده بود، کار‌های شخصی‌اش را اصولا خودش انجام می‌داد و اصلا فرد متوقعی نبود و برای کمترین کاری که برایش انجام می‌دادم تشکر و قدردانی می‌کرد.

وی بیان کرد: یکی از بارزترین خصوصیات سعید توجه خاص و بدون، چون وچرا به خواندن نماز اول وقت بود و در این‌باره هیچ کوتاهی نمی‌کرد. نماز اول وقت برای همسر شهیدم یک موهبت الهی بود. روز عقدم با سعید را هرگز فراموش نمی‌کنم در آن روز تا خواستیم تدارکات لازم را آماده کنیم، و صحبت‌های اولیه و مرسوم انجام بشه کمی طول کشید و مقارن با اذان ظهر شد. یک دفعه که اعلام کردند آماده هستید خطبه را بخوانم دیدیم آقا سعید نیست. اینور را بگرد اونور را بگرد، آقا سعید که تا چند لحظه پیش تو اتاق بود یک دفعه بدون اینکه به کسی چیزی بگوید غیبش زده بود، حالا شانس آوردیم تقریباً یک سال و نیمی ما با هم نامزد و محرم بودیم و همه می‌دانستند که چقدر همدیگر را دوست داریم و الّا حاضرین دچار سوءتفاهم می‌شدند و می گفتند آقای داماد سر بزنگاه فرار کرد!

همسر سرتیپ شهید سید سعید حسینی گفت: زمان خیلی زیادی نگذشته بود که دیدم سعید با صورت بشاش و خوشحال وارد اتاق شد. یک مقدار از آقا سعید دلخور شده بودم، ولی می‌خواستم بدانم سعید کجا رفته است. آقاسعید وقتی ناراحتی مرا دید، آرام برایم توضیح داد و گفت: تا اذان را گفتند دیگر نتوانستم صبر کنم، خواستم در اتاق‌های کناری نمازم را بخوانم که احساس کردم اگر این کار را انجام دهم، دیگران تصور کنند قصد ریا دارم برای همین از شلوغی استفاده کردم و سریع و دوان دوان خودم را به مسجد سر کوچه رساندم و نمازم را خواندم.

وی ادامه داد: آهسته از آقا سعید پرسیدم در این شرایط که مهمان‌ها معطل بودند و عاقد هم عجله داشت، اگرچند دقیقه‌ای دیرتر نماز می‌خواندی مشکل پیش می‌آمد؟ آقا سعید جمله‌ای را به من گفت که هنوز باگذشت ۳۶ سال از شهادتش نمی‌توانم لحظه‌ای از ذهنم دور کنم. سعید گفت: امروز روزی است که با هم عهد همسری می‌بندیم و برای من خیلی روز بزرگی است نمی‌خواستم باشکوه‌ترین روز و لحظه زندگی‌ام و اتفاقی به این بزرگی را با نافرمانی خدا آغاز کنم و تمام عمر حسرت این کار را داشته باشم، برای همین منظور به مسجد رفتم؛ که من باشنیدن توضیحات ایشان خیلی خوشحال شدم و به خودم بالیدم از داشتن چنین همسری.

فارسی اظهار کرد: توجه آقا سعید به نماز خواندن و به‌موقع خواندن نمازن، به خود او اختصاص نداشت و همواره به دنبال این بود که بتواند این اخلاق حسنه را به همه انتقال دهد. همسر شهیدم سربازان خود را نیز به نماز اول وقت سفارش می‌کرد.

یکی از سربازان ایشان که دوره خدمت مقدس سربازی را به پایان رسانده و ساکن تهران بود به نام آقای حیدری تصادفاً اطلاعیه شهادت ایشان و محل برگزاری مراسم را در خیابان دیده بود و جهت شرکت در مراسم آمد. ایشان بسیار متأسف و ناراحت بود و در خاطراتی که از شهید داشت نقل کرد که شهید حسینی تنها فرمانده ما نبود، برادر ما بود، پیشنماز ما بود با ترفند‌هایی خاص کاری کرده بودکه هنگام اذان کل بچه‌های گروهان ما همه با هم نماز اول وقت را به جماعت می‌خواندند. در مورد سربازانی که کمی در ادای نماز سهل‌انگار بودند، تشویقشان می‌کرد که اگر نمازشان را مرتب و اول وقت بخوانند از ساعات نگهبانی شبشان کم می‌کند و بعد‌ها فهمیدیم که تمام این ساعات را خودش به جای آن‌ها کشیک می‌داد.

همسر شهید سرتیپ سیدسعید حسینی تأکید کرد: سعید عاشق امام حسین (ع) و زیارتش بود، زمانی که دشمن به آن‌ها تک می‌زند، سعید برای زدن تانک‌های عراقی آرپی‌جی به دست می‌گیرد با شلیک‌های ممتد آرپی‌جی از پیشروی تانک‌ها جلوگیری می‌کند، اما به دلیل تعدد شلیک‌ها لحظه‌ای صدای خمپاره‌ای که به سمتش آمده را نشنیده و ترکش خمپاره با سر سعید برخورد می‌کند. وقتی این اصابت صورت می‌گیرد به‌صورت به خاک می‌افتد و در حالت سجده به شهادت می‌رسد.

زمان شهادت همسرم من ۱۸ سال داشتم و ۳۶ سال از شهادت عزیزترین فرد زندگی‌ام می‌گذرد و من می‌دانم هنوز هم سعید مواظب من است و از من مراقبت می‌کند و راهنمای من است. سعید در گوشه‌ای از قلبم جا گرفته که جای هیچ فرد دیگری نیست.

انتهای پیام/ 112

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار