گروه حماسه و جهاد دفاعپرس- داوود عامری؛ سال ۳۳، مادری مهربان چشمان خود را روشن به تولد کودکی دید که او را محمد نامگذاری کرد و میرزا محمد صدایش میزد. خداوند تقدیرش را چنان قرار داده بود تا سالهای رشد و نمو این کودک در سختکوشی و مبارزه شکل گیرد تا در آینده نقش بزرگی در تامین امنیت انقلاب در حساسترین برهه و امنیت هم میهنان خود در منطقه کردستان داشته باشد.
پنج ساله بود که پدرش را از دست داد و مادر برای سر و سامان دادن به خانواده خود به همراه پنج کودک دیگر، بار و بندیل مختصر خود را پشت وانتی جمع کرده، عازم تهران شد و از بدو ورود با سختکوشی تمام و کار و تلاش بار زندگی را بر دوش بکشند.
خدیجه خانم به لطف خداوند صاحب فرزندان با غیرت و خوبی بود. علی پسر بزرگش نوجوان بود و در کارگاه تشکدوزی مشغول کار شد و محمد هفت ساله نیز برای کمک به خانواده، مدرسه شبانه را برای درس خواندن انتخاب کرد و به همراه برادرش برای کار به کارگاه تشکدوزی میرفت، تا بدین طریق چرخ زندگی بچرخد.
محمد هوش و ذکاوت خاصی در کارهایش داشت. او با پشتکار توانست رونقی در کارگاه تشک دوزی بدهد. او در دوران نوجوانی با مبارزان انقلابی تحت رهبری امام (ره) آشنا شد و سر از جلسات مذهبی مساجد در آورد. در این جلسات بود که شهید بروجردی با امام خمینی (ره) و عقاید و آموزههای ایشان آشنا شد و در اثر این آشنایی، علت مخالفت و مبارزه امام (ره) را با شاه درک کرد و متوجه شد که بیگانگان تا چه اندازه بر دستگاه حکومتی شاه و برنامههای او نفوذ دارند و بدین ترتیب در صف اول مبارزان انقلابی علیه رژیم ستم شاهی قرار گرفت.
با گذشت زمان و آگاهی بیشتر از روش مبارزاتی امام(ره) که اتکای انقلاب به مبارزات عموم مردم بود، رساندن اعلامیههای امام و نوارهای سخنرانی در کوتاهترین زمان به دست مردم، از جمله کارهای اصلی گروه توحیدی صف تحت فرماندهی شهید محمد بروجردی بود.
آمادگی و مبارزه از ویژگیهای بارز شهید محمد بروجردی بود. گذراندن دورههای نظامی در خدمت سربازی و همچنین آشنایی با شهید چمران و امام موسی صدر در فلسطین و لبنان، از او شخصیتی مبارز برجسته ساخته بود. بدین خاطر مسئولیت حفاظت از حضرت امام (ره) پس از ورود به ایران اسلامی در روز ۱۲ بهمن سال ۵۷ به شهید بروجردی واگذار شد. وقتی شهید بهشتی و شهید مطهری این پیشنهاد را به محمد دادند، او نتوانست جلوی اشک شوق خود را بگیرد. او مسئولیت مراقبت از قلب و جان ملت ایران را که با قلب و جان رهبر خود میتپید، برعهده گرفته بود.
شهید محمد بروجردی یکی از ۱۲ نفری بود که در خدمت مقام معظم رهبری، با تلاشهای شبانه روزی خود، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را بنیانگذاری کردند و با وجود کمبودها و نارساییها، دلسوزانه و از جان و دل به انجام وظیفه میپرداخت.
در آن دوران شخصیت مهربان و جذاب بروجردی او را به حلقه وصل رزمندگان تبدیل کرده بود. دلسوزی و مهربانی او چون جاذبه قدرتمندی، یاران را به حلقه وجودش جمع میکرد و هیچ کدام از بچهها پس از آشنایی با وی، حاضر به جدایی از او نبودند.
با شروع توطئههای دشمن در شهرهای مرزی بخصوص کردستان که به علت همجواری با کشور عراق، مواجه با ویرانیهای گسترده شده بود و هم میهنان بیگناه زیادی به دست اشرار در این منطقه کشته میشدند، در چنین اوضاع و احوالی، شهید بروجردی که تمام وجودش را عشق به مردم و میهن اسلامی پر کرده بود، به فکر افتاد که برای برقراری آرامش و امنیت، با جمعی از همرزمان به کردستان اعزام شوند، چرا که اوضاع چنان به سرعت بحرانی شد که خطر سقوط شهر پاوه و سایر شهرهای این منطقه قریب الوقوع میکرد، لذا پس از صدور دستور امام (ره) برای همه نیروها جهت دخالت و آزادسازی پاوه، دیگر جای درنگ نبود و شهید بروجردی از آنجایی که درد فقر را چشیده بود، رنج و سختی مردم کردستان را با پوست و استخوان خود درک میکرد، روانه کارزار کرد. او از اول انقلاب با وجود حضور گسترده ضد انقلاب به نام مردم کُرد در منطقه، درک کرده بود که باید خط مردم غیور و زحمتکش منطقه را از ضدانقلاب جدا کرد و از همین روی جای خود را در دلهای کودکان و زنان و مردان رنجدیده کردستان که پیوسته از محرومیت و عدم توجه رژیم پهلوی به دلایل واهی رنج برده بودند، باز کرد و با مهربانی و شکیبایی، نه تنها کمکهای شایستهای در ایجاد امنیت برای مردم منطقه کردستان داشت، بلکه با اخلاق حسنه و دلسوزی اخلاقمند، همکاری مردم منطقه و کُردهای غیور را برای مبارزه با ضد انقلاب جلب کند.
راز ماندگاری شهید بروجردی در دلها و خاطرهها، به خصوص مردم قدر شناس کردستان، روحیه لطیف و حیاتبخش او بود. او چون آب زلال، حیات بخش و جاری بود که به هر کجا قدم میگذاشت، عطوفت و مهربانی را با خود به همراه میبرد و نمونه یک مسلمان تربیت یافته مکتب پیامبر عظیم الشان اسلام بود که حتی تلاش میکرد با تمام کسانی که برخورد میکند، اول از در مدارا و انسانیت بر آید و این صفات حسنه و فضیلتهای اخلاقی، بزرگترین راز ماندگاری این شهید بزرگوار در خاطرهها و یادها است.
او که تمام هم و غم خود را ایجاد امنیت برای مردم منطقه و حفاظت از هموطنان خود قرار داده بود، در تمامی عملیاتها و برنامههای خود، اصل اول را حفاظت از جان مردم و همرزمان خود قرار میداد، لذا با ورود او به کردستان و تلاشهای شبانهروزیاش به همراه سایر نیروها توانست نقش بسیار مهمی در امنیت مردم کردستان داشته باشد، به این خاطر میرزا محمد خدیجهخانم را مردم کردستان «مسیح کردستان» لقب دادند.
نیروی ایمان و تعهد شهید بروجردی به انقلاب اسلامی و علاقه قلبی او به ارزشهای اسلامی، رفتارها و زندگی آن شهید بزرگوار را توأم با سجایای اخلاقی و دینی کرده بود. شهید بروجردی با وجود مشکلات فراوان، هیچگاه ناراحتیهای خود را در بین رزمندگان آشکار نمیکرد و با استواری و صلابت، به دیگران روحیه میداد و در خسته ترین شرایط کاری، با حوصله تمام با نگاه به اصل برادری مسلمانان به صحبت همه گوش فرا میداد و با هوش و ذکاوت خدادادی، پیوسته بهترین طرحهای عملیاتی را برای مقابله با دشمن طراحی میکرد، و در مدت زمان نسبتاً کوتاهی به همراه همرزمان خود توانست نقش بسیار برجستهای در پاکسازی بانه و سردشت که از نقاط اتکای ضد انقلاب بود، ایفا کند.
سرانجام سردار محمد بروجردی که اسوه اخلاق و خستگیناپذیری برای رزمندگان اسلام بود، در اول خرداد سال ۱۳۶۲ در حالی که با عدهای از همرزمانش در مسیر جاده مهاباد - نقده در حرکت بودند، بر اثر انفجار مین به آرزوی دیرینهاش که حضور در جوار حضرت حق و ارتزاق از خوان ویژه شهدا در کنار پروردگار خود بود، نایل آمد و آن سردار بی بدیل اسلام جام شهادت را عاشقانه و عارفانه سر کشید. بروجردی، جزو شخصیتهای بیبدیل مکتب انقلاب اسلامی بود که باید او را بشناسیم و از روش و منش او درس های پایداری و اخلاق بگیریم.
انتهای پیام/ 131