یادداشت/ رسول حسنی

بحران کاهش جمعیت تهدیدی علیه انقلاب اسلامی است

ایران اسلامی اگر روزگاری کشوری جوان محسوب می‌شد امروزه در مسیری قرار دارد که به سمت میانسالی پیش می‌رود. سناریوی کاهش جمعیت که از سوی دولت‌های غربی در کشورهای اسلامی بخصوص ایران پیگیری شده است، در واقع حربه‌ای است علیه مسلمانان و در این میان انقلاب اسلامی هدف نهایی آنان است تا ایران اسلامی را در موضع ضعف قرار دهد.
کد خبر: ۳۴۷۰۳۱
تاریخ انتشار: ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۵:۳۰ - 20May 2019

بحران کاهش جمعیت تهدیدی علیه انقلاب اسلامی استگروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس ـ رسول حسنی؛ روز سی‌ام اردیبهشت به عنوان روز «ملی جمعیت» در تقویم رسمی کشور ثبت شده است. اهمیت چنین روزی که نباید به آن نگاه مناسبتی داشت از این جهت است که کشور با یک بحران جدی در حوزه جمعیت روبه‌رو است.

از سال 1355 تا 1375 جمعیت ایران رشدی صعودی داشته تا جایی که ظرف 20 سال به دوبرابر افزایش یافت.[1] وقوع جنگ تحمیلی و سال‌های پس از آن که بخش عظیمی از بودجه باید صرف جنگ و تبعات آن می‌شد باعث شد که سطح رفاه عمومی کاهش یابد. در نتیجه دولت‌های وقت نمی‌توانستند در تنظیم بودجه چنان که باید عمل کنند.  از طرفی رشد جمعیت به نکته‌ای نگران کننده برای مسئولان کشور تبدیل شد و با پیش گرفتن سیاست کنترل جمعیت سبب شدند نرخ رشد جمعیت کاهش یابد.

«کشور در دهه 70، با كاهش باروری روبه‏‌رو شد. اگر در سال 65، سهم هر زن در باروری رقمی در حدود هفت فرزند بوده، این رقم در دهه 70 برای هر زن به سرعت كاهش یافته و به حدود دو فرزند رسید.»[2] همچنین در ادبیات جمعیت جمیت‌شناسی، جمعیت مرادف با جانشینی است یعنی هر پدر و مادر باید حداقل دو نفر را جایگزین خود کنند که این امر آینده جمعیت ایران را با مشکل مواجه خواهد کرد.

«صالح قاسمی» در مورد نرخ جمعیت اظهار داشته است: «در سال 1395 یک میلیون و 528 هزار و 53 تولد ثبت شده و در سال 1396 میزان تولدها به یک میلیون و 478 هزار و 908 نفر نزول کرده است. افزون بر اینکه سیر کاهشی تولدها زودتر از پیش‌بینی‌های ما در ایران آغاز شده، کاهش نرخ جمعیت را با شیب‌ تندتری آغاز کرده‌ایم، یعنی سرعت کاهش تعداد تولدها فراتر از تصور ماست. بر اساس این الگوی جدید و بر مبنای آمار تولدهای ماه‌های نخستین سال 1397 این کاهش جمعیت همچنان ادامه خواهد داشت. اصلی‌ترین عامل کاهش تولدها، کاهش نرخ باروری (TFR) است، که به معنای تعداد فرزندانی است که هر زن در سن باروری می‌تواند به دنیا بیاورد.

بر این اساس نرخ باروری در کشور ما از دهه 60 تا 90 (میانه سال‌های 1365-1395) متاسفانه دچار سقوط شده و از عدد 6.5 فرزند به عدد 1.8 فرزند رسیده است که بنا بر پیش‌بینی‌ها نرخ رشد در سال 1420 یعنی حدود 22 سال آینده به عدد صفر می‌رسید، اما پیش‌بینی‌های جدید با توجه به تحولات نرخ باروری نشان می‌دهد این اتفاق حدود پنج سال زودتر و در سال 1415 رخ خواهد داد و پس از آن شاهد کاهش جمعیت خواهیم بود.»[3]

همه این موارد نشان می‌دهد که ما در شرایط خوبی به سر نمی‌بریم. کاهش جمعیت نه تنها سبب افزایش رفاه نمی‌شود که کشور را به لحاظ تولید ملی دچار مشکل خواهد کرد. چرا که تولید ملی نیازمند نیروی کار است و اگر در این زمینه کمبود داشته باشیم مسلما توان ادامه حیات نخواهیم داشت.

کاهش جمعیت که ریشه در سناریوی غرب علیه کشورهای اسلامی و بخصوص ایران دارد، در آینده ما را با کاهش نیروی کار در حوزه دفاعی و نظامی مواجه خواهد کرد. اگر بتوان در بخش تولید، نیروی کار وارد کنیم قطعا در بخش نظامی نمی‌توانیم چنین رویکردی داشته باشیم. سیاست‌گذاری غلط در حوزه کنترل جمعیت سبب شده آسیب‌های جدی در آینده‌ای نزدیک به کشور تحمیل شود. اگر از همین امروز فکری به حال این روند نشود، بعید است در آینده بتوان راه چاره‌ای پیدا کرد.

در میان موارد گوناگونی که در کاهش جمعیت اثرگذار است، نگاه فرهنگی بیش از هر مساله دیگری حائز اهمیت است. در حالی که رسانه ملی باید با همه توان خود به این حوزه ورود پیدا کند متاسفانه عملکرد مثبتی ندارد. انبوه آثار نمایشی که از این رسانه پخش می‌شود به نوعی تبلیغ تک فرزندی است. در سریال‌های تلویزیونی آثاری را می‌بینیم که خواسته و ناخواسته خانواده‌های پر جمعیت دچار مشکلات بیشتری هستند تا خانواده‌هایی که تک فرزند هستند.

اگر روزگاری سریال‌ها داستان خانواده‌هایی را نشان می‌داد که با فرزند کمتر در رفاه و آسایش به سر می‌برند چند وقتی است که داستان زوج‌هایی را به تصویر می‌کشند که اصلا فرزندی ندارند! فراوانی این سریال‌ها سبب می‌شود که در ناخودآگاه ذهن مخاطب تاثیر منفی گذاشته شود. وقتی دغدغه نهادهای فرهنگی از جمله تلویزیون و سینما بحران کاهش جمعیت نیست مسلما نمی‌توان به آینده امیدوارانه نگاه کرد.

از طرفی داستان‌هایی که در آثار نمایشی روایت می‌شوند اغلب موضوعاتی هستند که تناسبی با اکثریت جامعه از جمله مقوله فرزندآوری ندارد. سال‌هاست که دیگر موضوع کودکان و مسائل مربوط به آنها، دستمایه آثار نمایشی قرار نمی‌گیرد و گویا کودکان قشر فراموش شده در جهان داستانی آثار نمایشی ما هستند.

نگاه نادرستی که غرب به فرهنگ ایرانی و اسلامی ما به شکل‌های مختلف تحمیل کرده است باعث شده، زن و جایگاهی که در شان اوست درست دیده نشود. جالب‌تر اینکه زنان بیش از مردان در این مساله دخیل هستند. مسلما مشارکت حداکثری زنان در جامعه لازمه یک کشور توسعه یافته است اما این امر مهم نباید مساله مهم‌تر که تربیت نسل آینده توسط زنان است را مخدوش کرده و تحت الشعاع قرار دهد.

متاسفانه نگاه غلط به خانه‌دار بودن زن باعث شده تا زنانی که عمر خود را در خانه صرف تولد و تربیت فرزندانشان می‌کنند خود را عقب مانده از زنان دیگر تصور کنند. به همین جهت بی‌تفاوتی به آموزه‌های دینی مساله جمعیت را با مشکل مواجه کرده است. کودکانی که در دامن امن مادر خود رشد می‌کنند از سلامت روانی بیشتری نسبت به همسالان خود برخوردار هستند که مادرانشان برای تامین ثروت، بیشتر در خارج از خانه کار می‌کنند.

معاندان نظام به درستی دریافته‌اند که چگونه باید با نظام اسلامی مقابله کنند که تبلیغ گسترده روی مساله کاهش جمعیت یکی از سناریو‌های آنها برای مبازره با ایران اسلامی است. از طرفی تبلیغ همه جانبه بر مصرف تولیدات تراریخته که از سوی دشمنان صورت می‌گیرد، عوارض جبران‌ناپذیری بر جای گذاشته است که افزایش سقط جنین، ناباروری، متولد شدن نوزادانی با نارسایی‌های مختلف از آن جمله است. وجود برخی عناصر خائن به کشور و ملت سبب شده تا مدیرانی که قصد دارند راه چاره‌ای بیابند نتوانند به اهداف خود برسند.

بحران کاهش جمعیت بسیار جدی‌تر از چیزی است که تصور می‌کنیم و باید مطمئن و واقف باشیم که این بحران آینده انقلاب اسلامی را تهدید خواهد کرد، از این رو برای صیانت از انقلاب اسلامی و قرار دادن کشور در مسیر توسعه و پیشرفت باید از همین لحظه برنامه‌هایی تدوین و اجرا شود تا در آینده‌ای نزدیک بتوانیم این بحران را به سلامت ار سر بگذارنیم.

انتهای پیام/ 161

ـــــــــــــــ

[1] نشریه حورا شماره 24

[2] الهام فتحی رئیس گروه آمارهای جمعیت و سلامت مرکز آمار در گفت‌وگو با جام ‏جم

[3] گفت‌وگو با اقتصادآنلاین

نظر شما
پربیننده ها