گروه بینالملل دفاعپرس: پس از ضربالأجل 60 روزه ایران درخصوص تعهدات برجام، مقامات آمریکایی و اتحادیه اروپا مواضع متفاوتی اتخاذ کردند؛ ترامپ خواستار تماس تلفنی با طرفهای ایرانی برای مذاکره شد و اتحادیه اروپا نیز مهلت اعلام شده از سوی ایرانیها را نپذیرفت.
اعزام ناو «آبراهام لینکلن» به منطقه خلیج فارس نیز گمانهزنیها را درخصوص سرانجامِ تنش بین ایران و آمریکا، بیشتر کرد.
اما بحث تسلط آمریکا بر غرب آسیا چه از طریق مذاکره و چه با ایجاد تنش نظامی همیشه مطرح بوده است، آمریکا از دیرباز تلاش میکند بر غرب آسیا تسلط داشته باشد. 20 مارس سال 2003 ایالات متحده با حمله به عراق سعی داشت تا میزان تسلط خود را در این منطقه افزایش دهد.
آمریکاییها در اختلافات درونی سوریه نیز تلاش کردند تا با اعزام نیروی نظامی و تاسیس پایگاههای نظامی در این کشور کنترل امور را در سوریه در دست بگیرند؛ اما پیروزیهای ارتش سوریه و نیروهای مقاومت بر تروریستهایی که توسط آمریکاییها حمایت میشدند، تلاش یانکیها را در این کشور بیثمر گذاشت.
آمریکاییها برای پیشبرد اهداف خود تا جاییکه توانستند از گروه تروریستی «داعش» که با حمایت مستقیم و غیر مستقیم خود آنها در منطقه شکل گرفته بود، استفاده کردند؛ اما محور مقاومت عرصه را بر آنها در سوریه تنگ کرد.
عراقیها نیز بعد از حمله تروریستهای داعش در واکنش به فتوای مرجع عالیقدر شیعیان «آیتالله سیستانی» گروه مردمی «حشد الشعبی» را تشکیل دادند و عراق را به کمک ارتش و سایر نیروهای امنیتی از لوث داعشیهای تروریست پاکسازی کردند که نیروهای حشد الشعبی نقش بسیار مهمی در این زمینه داشتند.
سالهاست نیروهای مقاومت اسلامی در فلسطین نیز با صهیونیستها در حال مبارزه هستند. گروههای مقاومت اسلامی در سرزمینهای اشغالی به سطحی از بازدارندگیها دست یافتهاند که چند روز پیش در غزه صهیونیستها را ظرف 48 ساعت مجبور کردند تا آتشبس اعلام کنند.
ارتش یمن و کمیتههای مردمی یمن نیز بیش از چهار است که ائتلاف عربی به رهبری عربستان سعودی را با مقاومت خود سردرگم کرده است.
بنابراین پیروزیهای اخیر مقاومت اسلامی در منطقه نشان میدهد که محور مقاومت دست برتر را در میدان دارد؛ محوری که اساساً در برابر ظلم، اشغالگری و دینستیزی سلطه استکبار و متحدان آنها شکل گرفته است و هدف آن حفظ حقوق، دفع ستم، رفع اشغال، حفظ استقلال، جلوگیری از سلطه و حفظ داراییها مطابق با آموزهها و احکام دین است.
بازپسگیری سرزمینهای اشغالی از صهیونیستها در فلسطین، دفاع از تمامیت ارضی، حفظ استقلال و حق تعیین سرنوشت نیز جلوگیری از غارت منابع و ثروت در عراق، سوریه، لبنان، یمن و بحرین از اهداف مشخص و عینی محور مقاومت به شمار میآید.
اما چیزی که امروز ایالات متحده و همپیمانانش را نگران کرده، قدرت گرفتن محور مقاومت در منطقه است؛ محوری که انقلاب اسلامی ایران پرچمدار آن است. نفوذ محور مقاومت در منطقه و توان بازدارندگی این محور آمریکاییها را عصبانی و نگران کرده است و به خاطر همین نفوذ، دشمن هر لحظه به فکر توطئه و تضعیف این محور است.
بنابراین مهمترین چالش آمریکاییها قدرت محور مقاومت در منطقه است، به همین منظور سعی میکند برای این محور بحران سازی کند؛ اعمال تحریم و تروریستی خواندن این محور ازجمله اقداماتی است که ایالات متحده و همپیمانانش در راستای جلوگیری از گسترش محور مقاومت اسلامی در منطقه انجام داده است.
از آنجا که جمهوری اسلامی ایران و انقلاب اسلامی یکی از اضلاع مهم محور مقاومت به شمار میرود؛ لذا این روزها با بالا گرفتن تنش این کشور با آمریکاییها بسیاری از رسانههای غربی و آمریکاییها درصدد هستند، تا خرابکاریهایی که در منطقه در چند روز گذشته در امارات متحده عربی، عراق صورت گرفته است را به نیروهای مقاومت نسبت دهند؛ اما تلاشهایی از سوی محور مقاومت صورت گرفت، تا سیاه نمایی ایالات متحده و اسرائیل برای بدنام کردن محور مقاومت خنثی شود.
به عنوان مثال اگر انفجارهایی که در بندر «الفجیره» امارات رخ داد، را بررسی کنیم، این سوال در ذهن ما ایجاد میشود که چرا نفتکشهایی که دچار حریق شدند، آسیب چندانی ندیدند و کسی نیز در این انفجارها مجروح نشده! همچنین چرا دولت امارات تاکنون طرفی را به خاطر این عملیات متهم نکرده و جزئیاتی درباره خسارات آن ارائه نکرده است.
حمله موشکی به منطقه سبز بغداد نیز مشکوک بود؛ چرا که این حمله یک بازی بسیار ماهرانه است. به نظر میرسد بازیگران آن قصد دارند این حملات را به اسم محور مقاومت بزنند تا این محور را خشن و جنگطلب معرفی و بهانههایی را برای ایجاد بحران جدید در منطقه فراهم کنند.
انتهای پیام/ 251