به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس به نقل از فارس، برنامه «ضیافت» شب گذشته با حضور غلامعلی حدادعادل رئیس فرهنگستان زبان فارسی روی آنتن شبکه چهار سیما رفت.
حداد عادل در این برنامه ضمن تبریک ماه مبارک رمضان و میلاد امام حسن مجتبی (ع) درباره ترجمه قرآن و پیوند آن با زبان فارسی و اینکه ترجمه قرآن به زبان فارسی چه ضرورتی دارد؟ گفت: ترجمه قرآن یک داستان طولانی دارد. از همان ابتدای نزول وحی و از زمان خود پیامبر گرامی اسلام کسانی بودند که زبانشان عربی نبود و مسلمان شدند و صحبت از این بود که حالا قرآن را چطور به آنها منتقل کنند؟ بارزترین چهره که باعث افتخار ایرانیان هم هست، سلمان فارسی بود که جزو کسانی است که در تاریخ ترجمه قرآن نامش وجود دارد. یک عده از ایرانیان مقیم یمن که زبانشان فارسی بود نزد سلمان آمدند و در این باره و اینکه نماز را باید عربی بخوانند و یا فارسی سوال کردند. این بحثها از همان اول بوده است.
وی ادامه داد: پیامبر اکرم (ص) نیز نامههای خود را به قیصر روم و خسرو پرویز نوشته، به زبان خودشان نوشته و چیزی که تعجب آور است این است که یکسری از فقها و علمای دین ترجمه قرآن را جایز نمیدانستند و میگفتند که ترجمه قرآن حرام است و نباید آن را ترجمه کرد. شاید امروز این حرف تعجب آور باشد. وقتی این حرفها را میشنوی اگرچه سطحی به نظر میرسد، یک اندیشهای پشت آن بوده است. کسانی که مخالف ترجمه قرآن بودند، کسانی بودند که عربی بودن را ذاتی قرآن میدانستند که اگر عربی بودن از آن گرفته شود دیگر آن قرآن، قرآن نیست. این فشرده خیلی حرفهاست و میگفتند اگر شما جامه عربی را از تن قرآن بیرون آوردید، دیگر آن قرآن نیست.
وی با بیان اینکه البته یک بحث وجود دارد و آن این است که فصاحت و زیباییهای زبان عربی قرآن که شاید در دهجای آن بر این زیبایی تاکید شده، جزو اعجاز قرآن است، گفت: این حرف درست است که اگر ما قرآن را به زبان دیگر برگردانیم، اعجاز لفظی قرآن چه میشود؟ این بحث ادامه داشته است و مخالفان هم قائل بودند که مگر نه اینکه این دین و قرآن مخاطبش همه مردم هستند؟ در قرآن نیامده که دین اسلام مختص اعراب است و اگر ترجمه نشود مردم چطور با آن آشنا شوند؟ این مناقشه ادامه داشته و جنبههای فقهی و کلامی و زبان شناسی و ... هم داشته است. برخی هم میگفتند دلیل ترجمه نشدن قرآن این است که زبان عربی بهترین زبانهاست. نکته مهم این است که این مناقشه در بین اهل سنت بوده است. در علمای شیعه کسی دیده نشده که قائل به عدم جواز ترجمه قرآن باشد.
وی افزود: این داستان و حصار در یک جا شکسته میشود. میانه قرن چهارم و در زمان حکومت امیر نوح ابن منصور سامانی یک ترجمه قرآن به دست داده میشود و مردم خراسان تقاضای ترجمه قرآن داشتند. نوح ابن منصور نامهای مینویسد و از علمای خراسان که اهل سنت بودند سوال میکند. آنها اجازه میدهند و پس از آن یک عدهای جمع میشوند و اول بار قرآن به زبان فارسی ترجمه میشود که به تفسیر طبری معروف است. اما محققانی که در این زمینه کار کردهاند نظیر دکتر آذرتاش آذرنوش معتقدند که این ترجمه ، ترجمه تفسیر طبری نیست و اسم آن را گذاشتهاند ترجمه رسمی. این ترجمه در واقع ترجمه استاندارد به زبان امروزی بوده است.
رئیس فرهنگستان زبان فارسی گفت: اولین زبانی که قرآن به آن ترجمه شده است، زبان فارسی است و اگر ما میگوییم که زبان فارسی زبان دوم عالم اسلام است، این قرینه و دلیل دارد که یک جهت آن است. یک نکته دیگر این است که ترجمه قرآن کار آسانی نبوده و امروز هم نیست. زبان فارسی حدود ۵۰ سال قبل از اینکه فردوسی شاهنامه را بسراید، قرآن را ترجمه کرده است. یعنی زبان فارسی در سال ۳۵۰ آن قدر توانایی داشته که قبل از شاهنامه، خدانامه (قرآن) را به این زبان بیان کرده است. این تبدیل به یک گنجینه برای زبان فارسی شده است.
وی افزود: ظاهرا سلمان اولین کسی است که سوره حمد را به زبان فارسی ترجمه کرده است که مردم بدانند چه میخوانند. البته علما قائل به خواندن قرآن به زبان غیر عربی نیستند و هیچ مترجمی مدعی نیست که قرآنی که من ترجمه کردهام، قرآن است و قرآن همانی است که به زبان عربی آمده است و به همین دلیل توصیه شده که ترجمه از قرآن جدا نباشد و در ایران هم همین طور است که ترجمه مستقل از عربی جدا منتشر نمیشود.
وی در پاسخ به این پرسش که فکر میکنید گره کار ترجمههای فارسی چه بوده است؟ و چطور به ترجمههای جدید رسیدید؟، اظهارداشت: مرحوم پدرم هر روز سر صبحانه قرآن میخواندند و من هم دانش آموز ابتدایی بودم که کنار ایشان مینشستم و با ایشان بحث میکردم که چرا ترجمهها این شکلی است؟ اولین مترجمها وسواس بسیاری داشتهاند و مثلا کلیلهو دمنه نبوده که در آن دخل و تصرف بشود. آن مترجمان اولیه که قرآن را به فارسی برگردانند دقیق سعی میکردند که معادل هر کلمهای را به فارسی پیدا کنند که مبادا ساخت و بافت قرآن از هم گسیخته شود و بنا بر این دغدغه آنها بیشتر این بود که معادلهای دقیق فارسی پیدا کنند و اتفاقا کار کارستانی هم کردهاند که ترجمهای ابدی هم انجام دادهاند اما از نظر ساختار زبان فارسی، آنها تابع ساختار زبان عربی بودند و این ترجمه معروف طبری الگو و سرمشقی برای همه مترجمان بعدی شد. تمام کسانی هم که بعدا خواستند قرآن را ترجمه کنند به روال قبل عمل کردند و کسی جرأت نمیکرد از این پارادایم عبور کند و همین موضوع حاکم بود. البته هرچه از زمان ترجمه رسمی دورتر شدند، لغات عربی رایج شده در فارسی را به جای کلمات عربی گذاشتهاند و با لغات عربی آمیخته شده است. ابتدا ۹۰ درصد لغات ترجمه اولیه فارسی بوده اما به تدریج خود واژههای عربی در ترجمه آمده است و خلاف اینکه ترجمه واژهها به سمت زبان عربی حرکت کرده، نحو و ساختار جملات به سمت فارسی آمده است که یک سیر تدریجی بوده است. تا هشتاد و نود سال پیش و دوران بعد از مشروطه این روال ادامه داشته تا اینکه زبان فارسی یک سادگی پیدا کرد و به سمتی پیش رفت که الگوی نویسندگی ساده شد.
دکتر حداد عادل با اشاره به این موضوع که این سیر مدتی در فضای روشنفکری و دانشگاهها رواج پیدا کرد و کم کم به ترجمه قرآن رسید و اول کسی که به این سمت رفت و یک ترجمه روان به دور از حکومت نحو عربی در فارسی عرضه کرده، مرحوم الهی قمشهای بوده است، عنوان داشت: ایشان را باید پدر همه مترجمان قرآن در دوران معاصر دانست. بعد از ایشان افراد دیگری هم بودهاند و ترجمه قرآن امروز به یک جریان تبدیل شده که با انقلاب اسلامی یک انقلاب در ترجمه قرآن اتفاق میافتد که کمی است و حداقل در این ۴۰ سال بعد از انقلاب، قرآن ۴۰ بار به فارسی ترجمه شده است و قرآن ترجمهاش در حال سوق یافتن به سمت زبان امروزی است.
وی درباره خلاءهای موجود در ترجمههای قرآن نیز اظهارداشت: مساله ما این است که بعد از انقلاب کشور به سمت اسلامی شدن رفته است، بنیانگذار انقلاب نیز یک عارف بزرگ و فقیه و مرجع تقلید بوده که در دوره ایشان قرآن هم عزیز و محترم شده و رسمیت بیشتری یافته و در قانون اساسی هم آمده است. الان هر جلسه رسمی که در کشور ما برگزار میشود که از سوی مومنین و متدینین است با قرآن آغاز میشود و مسابقات تلاوت و حفظ قرآن نیز رونق گرفتهاند و قاریان و حافظان قرآن نیز بیشتر شدهاند. اگر از من بپرسند که در ۳۳ سال قبل از انقلاب که از خدا عمر گرفتهای چند نفر را در جامعه دیده بودی و شناخته بودی که حافظ قرآن بوده باشند، میگویم که تعداد آنها از تعداد انگشتان یک دست تجاوز نمیکرد.
حدادعادل تاکید کرد: مسلمانانی که در صدر اسلام دنیا را گرفتند، از جنوب چین تا اندلس کمابیش حضور داشتند تا هند. من در یک مقالهای تحت عنوان بحریه در دانشنامه جهان اسلام میخواندم که در سال ۹ هجری مسلمانان در مدیترانه کشتی جنگی داشتهاند. این قوت، گسترش، تمدن، تحول و توسعه جز به برکت قرآن حاصل شده بود؟ این عربهای جاهل که مسلمان شده بودند و این سرزمین وسیع را اداره میکردند با فلسفه یونان آشنا بودند؟ حقایق قرآنی آنها را به این مسیر برده بود و این تحرک را ایجاد کرده بود. امروز قرآن زیاد خوانده میشود، خوب هم هست اما ما باید یک فکری برای فهمیدن قرآن کنیم.
وی درباره ترجمه قرآن در جامعه امروز ایران و دلایل ترجمه قرآن گفت: من ترجمههای بسیاری میدیدم که روان نبود. شاید مترجمان آن قدر علم و اطلاع تفسیری داشتند، نگران بودند که اگر توضیحی ندهند، برای قرآن کم گذاشته باشند. مانند الهی قمشهای که توضیحات طولانی در دل ترجمه آورده است. این وسواس ترجمهها را از ریخت انداخته است. اگر شما به محیطهای دانشگاهی و اهل قلم آن را بخوانید،میگویند قرآنی که میگویند در نهایت فصاحت است، این است؟ مترجمان به قدری احتیاط کرده اند که جایی برای فصاحت نگذاشتهاند. من اولین کسی نبودم که این نکته را فهمیدم. هم بعضی از مترجمان قبل از انقلاب و بعد از انقلاب با این نیت آمدند که تجربهای شیرین و دقیق ارائه دهند و من هم یکی از آنها که برای تعیین میزان موفقیتم داوری با جامعه است. من مانند آرش کمانگیر که هرچه رمق داشت برای پرتاب تیر گذاشت، بنده هم با تمام بضاعتم در زبان فارسی و ذوق و سلیقه ای که داشتم ترجمه را انجام دادم که ۹ سال به طول انجامید. با این نیت که باسوادهای امروز، اگر متوجه قرآن عربی نشدندن، این ترجمه فارسی رام و ساده و خوش خوان باشد و هم من این بود و نمیدانم چقدر در این زمینه موفق بودهام.
وی افزود: من از حدود سال ۷۲ از خدواند خواستم که اگر در یک محفل رسمی ترجمهام خوانده شد، نگویند این چه زبان فارسی است؟ هنوز ویرایش ترجمه قرآن تمام نشده بود که رئیس مجلس شدم، اعلام کردم که پس از تلاوت قرآن در ابتدای جلسات ترجمه آن هم خوانده شود و این سنت هنوز هم ادامه دارد. من نیتم این بود که مجلس با جایگاه رفیعش این کار را بکند، جاهای دیگر هم از آن الگوبرداری کنند. آرزویم این است و از خداوند خواسته ام که ترجمهخوانی در ایران سنت بشود و مردم عادت کنند که ترجمه قرآن هم بخوانند.
وی درباره نقش رسانه ملی در زمینه پاسداشت زبان فارسی معیار نیز توضیح داد: کار خوبی که تلویزیون انجام میدهد این است که ترجمه را به صورت زیرنویس میآورند و یا آن را میخوانند. سحرها نیز در صحن امام رضا(ع) ترجمه را میآورند که خیلی خوب است. صداوسیما از من خواست که قرآن ترجمه کردهام را در ۶۰۴ صفحه را بخوانم با آن آهنگی که خودم میخوانم، بخوانم و از رادیو فرهنگ و شبکه افق با صدای خودم پخش میشود.
دکتر حدادعادل در پایان گفت: امیدوارم با خواندن قرآن فهم قرآن نیز بیشتر شود و تا قرآن فهمیده نشود، مسلمانی در سطح باقی خواهد ماند و راحت هم از بین میرود. من همیشه به دانش آموزان دبیرستان که به آنها درس میدهم، توصیه میکنم همان طور که شهید مطهری هر شب قبل از خواب یک حزب قرآن میخوانده و تأمل میکرده، شما هم هر شب یک صفحه بخوانید و دنبال کنید. بهترین تمرین برای زبان عربی، دنبال کردن آن در قرآن است و خیلی هم خوب در حافظه باقی میماند.
انتهای پیام/ 811