به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس به نقل از جوان آنلاین، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در ادامه سیاستهای غیرمنطقی و جنجالی خود و پس از اقدامات چالشی همچون قرار دادن سپاه پاسداران در فهرست گروههای تروریستی، تلاش برای به صفر رساندن صادرات نفتی ایران، اعلام ممنوعیت خروج آب سنگین و اورانیوم غنی شده و تحریم صادرات مواد فلزی چهارگانه از ایران که با چاشنی شبح جنگ و القای خطر بروز درگیری نظامی با بزرگنمایی تحرکات نظامی آمریکا در منطقه توسط همتیم افراطیاش جان بولتون همراه بوده با مطرح ساختن اینکه آماده تماس تلفنی ایران و انجام مذاکره است، در واقع هدف اصلی کاخ سفید را از اینهمه جنجال و تنشآفرینی یعنی وادارسازی ایران اسلامی به مذاکره بر ملا کرد. او در این مرحله حتی شرایط دوازده گانه وزیر خارجه گوش به حرف خود را کنار گذاشت و صرفاٌ موضوع عدم دسترسی جمهوری اسلامی ایران به سلاح هستهای را مطرح ساخت که البته پیش از این رهبری و مسئولان کشورمان بارها اعلام داشتهاند که در راهبرد هستهای و نظامی ایران اسلامی، محلی از اعراب ندارد.
با وجود این، تقاضای ترامپ برای تماس و مذاکره با بیاعتنایی و واکنش سرد مسئولان و تعجب و تمسخر اکثریت جامعه ایران مواجه شد و امام خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز هرگونه مذاکره را غیرعقلانی خواندند. اما در همین حال گاهی برخی عناصر سیاسی زمزمههایی مبنی بر توجه به این خواسته ترامپ و انجام مذاکره با امریکا میکنند که با مفروض گرفتن رفع خطر جنگ و یا کاهش فشارهای اقتصادی به عنوان پیامدهای مذاکره در این شرایط، دنبال میشود.
حال آنکه هرگونه مذاکره و یا اعلام آمادگی برای آن در شرایط فعلی اگر از سر سپردگی به کاخ سفید و خیانت نباشد، با عقلانیت سیاسی و سیاستورزی عقلانی فرسنگها فاصله دارد. دلایل و نشانههایی که این فاصله را تأیید میکنند عبارتند از:
۱- سابقه آمریکا به صورت عام و ترامپ به صورت خاص در عهدشکنیها و نقض توافقات قبلی که نقض برجام و نتایج مذاکره با کرهشمالی حجت روشن برای اثبات غیرقابل اعتماد بودن امریکا و ترامپ و ذاتی بودن خدعه و عهدشکنی در نزد آنان است.
۲- همزمانی فشارها و تهدیدات با ادعای مذاکره که شرایط مذاکره را نقض و اجبار و یک سویه بودن آن را رقم زده و با تصور ابزار باجخواهی از آن استفاده میکند.
۳- هدفگذاری روی مؤلفههای اساسی قدرت و عزت ایران اسلامی برای مذاکرات اجباری، یعنی فناوری هستهای، توان موشکی، عمق راهبردی و توان اقتصادی کشورمان که واگذاری و فرسایش آنان، قطعاً زمینه طمع و جنگ نظامی را تشدید میکند.
۴- نیاز ترامپ به مذاکره برای استفاده در رقابتهای داخلی به ویژه انتخابات ریاست جمهوری پیش رو که صرف کشاندن ایران اسلامی به پای میز مذاکره، پس از اقدامات زورگویانه نوعی تضمین برنده شدن در انتخابات و تثبیت قدرت ترامپ به حساب میآید.
۵- نیاز ترامپ بر اثبات نتیجه بخش بودن سیاستهای جنجالی و اقدامات ظالمانهای، چون تشدید تحریم که نفس مذاکره میتواند حجت او برای اثبات آن به حساب آید. در همان حال شوق او برای تشدید فشارها و تهدید برای نتیجهگیری بیشتر نیز محسوب میشود.
چنین گزارههایی را میتوان همچنان ادامه داد و اگر مدافعان مذاکره تنها به بخشی از آن توجه کرده و یا لجبازی نداشته باشند، در مغایرت مذاکره با عقلانیت هیچ تردیدی نخواهند داشت.
انتهای پیام/ 341