به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، محمد خاکفیروز، نوجوان بود که همزمان با تحصیل در کابینتسازی هم کار میکرد. وی در مساجد نیز فعال بود. بعد از پیروزی انقلاب، با جلب رضایت خانواده وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد. پس از ۲۱ ماه خدمت در جبهه، در عملیات کربلای ۲ به شهادت رسید و پیکرش مفقود شد. سرانجام پیکر مطهرش در تاریخ ۱۰ اسفند ۷۳ به آغوش خانواده بازگشت.
در ادامه وصیت نامه شهید «محمد خاک فیروز» را میخوانید:
«هیچ قطرهای در پیشگاه خدا محبوبتر از قطره خونی که در راه خدا جاری شود، نیست. با سلام بر مهدی، یگانه منجی عالم بشیریت و با سلام بر روح الله، پیر جماران، این اسطوره مقاومت، یگانه رهبر و یار مستضعفان و با سلام بر پدر و مادرم.
اینجانب چند کلمه به عنوان وصیت نامه به عرض میرسانم. ابتدا از پدر و مادرم تشکر میکنم که مرا بزرگ کرده و برای یاری اسلام به جبهه فرستادند. پیامبر، ۱۴۰۰ سال پیش به امتش فرمودند که مسلمان شوند و آنها این امر را به ضرر خود دانسته و به دشمنی با پیامبر پرداختند و پیامبر، چون اسلام در خطر بود و برای این که دین خدایی پابرجا بماند، با آنان به جنگ پرداخت و در راه حراست از این آئین افراد زیادی شهید شدند و اکنون با گذشت ۱۴ قرن باز هم اسلام در خطر است و باید به یاری آن شتافت و باید از جان خود در این راه دریغ نکرد.
جبهه دانشگاه و مدرکش شهادت است
پدر و مادرم، از مرگ من ناراحت نباشید و افتخار کنید که چنین فرزندی را پرورش دادید و افتخار کنید که امانتی را که خدا به شما داده بود، همان گونه به او تحویل دادید. پدر و مادرم، بدانید که فرزند خودتان را به راهی فرستادید که راه انبیا و جهاد فی سبیل الله است. بدانید که فرزند خود را به دانشگاهی فرستادید که دانشگاه انسان سازی است که مرا انسانی، انسانتر میسازد. دانشگاه خودسازی است که آموزگارش حسین، محصلش علی اکبرها و مدرکش شهادت است. دانشگاهی است که از علیاکبرها تا حبیب بن مظاهر و مادران مشغول تحصیل هستند. بلی باید هم افتخار کنید که فرزندتان را در این دانشگاه ثبت نام کردید تا مدرک شهادت را دریافت کند، مدرکی که نصیب هر کسی نمیشود.
ای بستگان من، بر سر مزارم اشک تمساح نریزید
من حقیر از شما خانواده گرامی تقاضا دارم که هرگز زاری نکنید و داغدار نباشید و همچون قومی مقاوم و پایدار باشید. شما باید به مردم روحیه بدهید، نه تضعیف روحیه کنید. ای بستگان من، بر سر مزارم اشک تمساح نریزید و اگر واقعا مرا دوست میدارید، سلاح بر زمین افتادهام را بردارید و سنگر خالیام را پر کنید و اسلام را یاری کنید. من از خدا میخواهم که همچون علی اکبر برای نابودی دشمن بجنگم و همچون حسین تشنه لب به کام شهادت بروم.
یکی از مهمترین جنگها، جنگ تبلیغاتی است
خدایا! اگر شهادت را برای من فیض میدانی هر چه زودتر مرا به این فیض عظیم برسان. هر جا که خود صلاح میدانید به خاکم بسپارید. به برادران بسیجی بگویید که تبلیغات را کم نکنند؛ بلکه زیاد کنند که یکی از مهمترین جنگها، جنگ تبلیغاتی است. امام را فراموش نکنید».
انتهای پیام/ 131