گروه استانهای دفاعپرس_ فاطمه پاکزاد؛ با تصويب انجمنهاى ايالتى و ولايتى توسط دولت عَلم در سال 1341 شرط مسلمان بودن از انتخاب شوندگان حذف و قسم به قرآن تبديل به قسم به كتاب ادیان دیگر شد.
بنابراين، اين اقدام برای حذف اسلام به عنوان دين رسمى و ايجاد زمينه به رسميت شناختن ساير اديان، حتى بافتههاى جعلى بهائيت بود. اين لايحه با مخالفت شديد بخشى از روحانيت به ويژه امام خمينى (ره) مواجه شد و سرانجام، رژيم شاه موفق به اجراى مصوبه مزبور نشد.
در ادامه جريانها، امام خمينى (ره) قبل از آغاز سال 1342 اعلام كرد، به دليل رفتارهاى ضد اسلامى و غير قانونى محمدرضا شاه، امسال عيد نداريم. نيروهاى رژيم شاه در دوم فروردين 1342 با تغيير قيافه به شكل كارگر و كشاورز به ضرب و جرح افراد در مدرسه فيضيه قم پرداختند. امام نيز به حملات خود افزود و ضمن حرام کردن تقيه، شاه دوستى را مرادف غارتگرى، حمله به مراكز علم و ضربه زدن به پيكر اسلام و قرآن خواند.
با فرا رسيدن ماه محرم، رژيم شاه با استفاده از روشهاى مختلف كوشيد سخنرانان اين ماه را ملزم كند كه در سخنرانیها از شاه و اسرائيل بدگويى نكرده، نگويند اسلام در خطر است.
چند روز پیش از عاشورای سال 1342، امام خمینی در جلسهای با مراجع و علمای قم پیشنهاد کرد در روز عاشورا هر یک از آنان برای مردم و عزاداران حسینی در مدرسه فیضیه سخنرانی کنند و از جنایتهای رژیم پهلوی پرده بردارند.
در سحرگاه پانزدهم خرداد سال 1342، رژیم شاه به خانه امام خمینی یورش بردند. آنها امام را که سه روز پیش از آن، به مناسبت عاشورای حسینی در مدرسه فیضیه، در سخنان کوبندهای، از جنایات شاه و اربابان آمریکایی و اسرائیلی او پرده برداشته بود، دستگیر و دور از چشم مردم، به زندانی در تهران منتقل کردند.
پس از انتشار خبر دستگیری امام (ره) در پانزدهم خرداد 1342، مردم در نقاط مختلف كشور، ازجمله در مراكز متعددى در تهران دست به قيام و اعتراض زدند. ازجمله، دهقانان «يا مرگ يا خمينى» و در شهرهاى قم، ورامين و دیگر شهرها با شعار كفنپوش ورامينى با شعار يا مرگ يا خمينى وارد تهران شدند.
انبوه جمعیت بازاری، بار فروش، دانشگاهی و اقشار مختلف مردم، با فریادهای رعدآسای «یا مرگ یا خمینی» و «مرگ بر شاه» تهران را به لرزه درآورد. شاه که در برابر قیام قهرآلود ملٌت، تاج و تخت خود را درحال زوال میدید، با رگبار مسلسل به جنگ ملٌت مظلوم رفت و تهران را در پانزدهم خرداد 1342، به کشتارگاه مخوف و حمام خون تبدیل ساخت.
پس از واقعه پانزدهم خرداد 1342، با وجود سانسورهای شدید دستگاه شاه، خبرهای دستگیری امام خمینی(ره) و قیام 15 خرداد؛ در مدت کوتاهی، تنها در سراسر کشور، که به فراتر از مرزها گسترش یافت و موجی از نفرت و خشم بر ضدشاه به راه افتاد.
حوزههای علمیه نجف، کربلا و کاظمین، به حمایت از امام خمینی (ره)، تلگرافهایی به سران کشورهای اسلامی و سازمانهای بینالمللی مخابره و کشتار پانزدهم خرداد رژیم را به شدٌت محکوم کردند. تمام این جریان ها در حالی صورت میپذیرفت که در مطبوعات کشور هیچ خبری ازحقایق و وقایع منعکس نمیشد.
پانزدهم خرداد، نقطه عطفی در تاريخ معاصر که از پيوند معنوی تودههای عظيم مردم و واکنشی از احساس عميق مذهبی ملت ايران؛ نمايشی از به پاخاستن مردمی که میخواستند ظلم و ستم را از بن بَرکنند؛ تجسمی است از تاريخ اسلام و درجهای برای سنجش فداکاری و از خودگذشتگی انسانهايي که به دنبال آرمان الهی حرکت میکنند. پانزدهم خرداد، روز قيام خونين مردم جان برکفی که به نام اسلام و برای اسلام به ميدان آمدند تا سلطه طاغوتيان را از کشورشان برچينند.
مقام معظم رهبری درباره قیام پانزده خرداد 1342 میفرمایند: «آن وقتی که پانزده خرداد به وجود آمد و آن کشتار و آن مسائل اتفاق افتاد، در دنیا آن قدر انعکاس پیدا نکرد. نه کسی را خیلی امیدوار کرد و نه کسی را خیلی ترساند. شعلهای بود. بعد هم دیدند مثل اینکه فروکش کرد.
غافل از اینکه آن هیزمها و کُندههای بسیار قطور و آتشدار، زیر این شعلهها بود. ... این آتشها تولید شد تا به بیست و دوم بهمن و تشکیل جمهوری اسلامی رسید و ناگهان کشوری بر اساس دین و معنویت ایجاد شد».
آثار عمده قيام پانزده خرداد عبارتند از: انتقال رهبرى حركت مخالف رژيم پهلوى به نيروهاى مذهبى و به حاشيه راندن مادیگراها و چپها از متن جريانات سياسى؛ رویگردانى انقلابيان از راههاى اصلاحطلبانه و تلاش در جهت سرنگونى نظام سلطنت و طرد همه قدرتهاى بيگانه و مقابله با نفوذ آنها در ايران.
انتهای پیام/