به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، پیکرش چند روز پیش پس از گذشت 2 سال از شهادت به آغوش خانواده بازگشت، او که به گفته نزدیکانش آرزویش شهادت در سوریه و گمنامی بود، انگار اینبار برای دل پدر و مادر چشم انتظارش از خواسته خود گذشت و رخ نشان داد تا پس از سالها دوری بازگشتش خبر خوش این روزهای خانواده شهید جنتی باشد.
محمد اولین فرزند خانوادهای با هفت برادر بود. فرمانده 36 ساله جبهه مقاومت سالها در سوریه و عراق با برادران عراقی، لبنانی، پاکستانی و افغانستانی در مقابل تروریستها ایستاد، نبوغ نظامی، شجاعت و قدرت فرماندهیاش او را به یکی از زبدهترین نیروها تبدیل کرد که مسوول آموزش گروههای زیادی در سوریه و عراق شد. دوستانش به همین خاطر به او لقب «حاج قاسم کوچک» داده بودند. مدتی فرمانده حیدریون (رزمندههای عراقی مدافع حرم در سوریه) شد و این اواخر نیز فرماندهی تیپ زینبیون (پاکستانیهای مدافع حرم) را برعهده داشت. تسلط کاملش به زبان عربی باعث شده بود رابطهای صمیمی با نیروهای حزب الله لبنان داشته باشد. در طی حضور در جبهه مقاومت یک بار مجروح شد و از آن زمان خانواده و بستگانش از کار او در سوریه مطلع شدند.
محمد جنتی سرانجام در 16 فروردین ماه سال 96 در حما سوریه در کمین تروریستهای تکفیری افتاد و به دست نیروهای جبهه النصره به شهادت رسید. حاج قاسم پس از شهادت او گفته بود که یکی از بهترین نیروهایش را از دست داده است. از این شهید مدافع حرم سه فرزند به نامهای فاطمه زهرا، امیرعباس و زینب به یادگار مانده است.
در روز وداع با پیکر شهید جمعیت زیادی از مردم برای استقبال و خداحافظی با شهید به معراج الشهدا آمده بودند. پدر، مادر، همسر، برادران و فرزندان شهید نیز میهمان و میزبان اصلی این مراسم بودند، وداعی که قرار بود پس از 2 سال دوری بار دیگر آنان را به محمد نزدیک کند.
پدر در میانه جمعیتی که گرداگرد تابوت شهید حلقه زده بودند کنار تابوت نشسته بود، بعد از پایان یافتن مراسم اصلی او را در گوشهای از سالن مربوط به وداع خصوصی در حالی که به زمین خیره شده بود، یافتیم. چشمهایش خیس از اشک بود ولی صدایش استقامت داشت، خودش را محمد حسن جنتی، پدر شهید مدافع حرم محمد جنتی معرفی کرد و درباره فرزند شهیدش گفت: «از بچگی تا زمانی که به شهادت رسید، برای همه خانواده و اقوام دریای ادب بود، چیزی نمیتوانم از او بگویم.»
وی ماجرای رفتن محمد به سوریه را اینطور روایت کرد: «خودش این راه را انتخاب کرد، احساس خطر برای حرم حضرت زینب (س) کرد. یکبار هم زخمی شد و حدود سه ماه بیمارستان بود، بعد از شش ماه دوباره به سوریه برگشت.»
پدر شهید که به خوبی میدانست فرزندش در راهی قدم گذاشت که با ماجرای کربلا و یاران عاشورایی حسین مرتبط است در ارتباط با هدف پسرش از حضور در سوریه گفت: «نمیتوانست حرم حضرت زینب (س) را در مقابل هجوم تکفیریها رها کند، نه فقط سوریه که در عراق هم حضور داشت. بچگی، جوانی و حتی ازدواجش با نیت حضرت زینب (س) بود.»
جنتی به ارتباط خوب شهید با رزمندگان کشورهای دیگر اشاره کرد و ادامه داد: «با همه نیروهای پاکستانی و عرب ارتباط خوبی داشت، فقط کافی بود کسی یکبار او را ببیند تا شیفتهاش شود. جزو نیروهایی بود که توانست در سوریه پیروزی به دست آورد. با وجود امثال محمد این پیروزیها به دست آمد.»
پدر شهید از 2 سال چشم انتظاری برای بازگشت فرزند اینطور روایت کرد: «انسان وقتی چیزی را در راه خدا میدهد نباید نگران باشد، امام حسین (ع) نیز در یک روز همه اهل بیتش را فدای اسلام کرد. ما برای بازگشتش دعا میکردیم ولی به آنچه خواست خدا بود رضایت داشتیم.»
وی در ادامه صحبتهایش به آخرین مکالمه خود با شهید اشاره کرد و گفت: «آخرین باری که با او صحبت کردم ایام عید بود. خانوادهاش پیش او در سوریه بودند و باهم کمی صحبت کردیم. صبح 17 فروردین پسرم تماس گرفت و گفت محمد به شهادت رسیده است. ما انتظار شهادتش را داشتیم چون کسی که قدم به این راه میگذارد پیش بینی شهادت و هر اتفاق دیگری به دنبالش هست. من هفت پسر دارم که نه فقط محمد بلکه همه فدای حضرت زینب (س) هستند.
پدر شهید در پایان صحبتها تنها یک جمله به همه مردم و مسوولین گفت، جملهای که اگرچه کوتاه است ولی پر از معناست. وی گفت: «هرکس باید وظیفه خودش بداند و به آن عمل کند.»
انتهای پیام/ 141