«امیرعلی خردمند» رزمنده لشکر 31 عاشورا در دوران دفاع مقدس در گفتوگو با خبرنگار دفاعپرس در تبریز با بیان اینکه اولین بار بعد از عملیات والفجر 8 با سردار شهید علی پاشایی آشنا شدم، اظهار داشت: خانواده شهید پاشایی به سبب سوابق انقلابیشان و تقدیم شهدای متعدد در راه اسلام در تبریز شناخته شده بودند و نام آنان را شنیده بودم.
وی خاطرنشان کرد: آن مقطع برادر علی پاشایی به شهادت رسیده بود و به واسطهی اسماعیل وکیلزاده به پایگاه ما زیاد رفت و آمد میکرد و همین ارتباط مستمر ما را جذب معنویت علی پاشایی کرد.
همرزم شهید پاشایی در عملیاتهای کربلای 4 و 5 با اعلام اینکه این شهید والامقام معنویت و پاکی خود را در گفتار و عمل نشان میداد، بیان داشت: قبل از عملیات کربلای 4 به مدت یک ماه در معیت شهید پاشایی آموزش شنا دیدیم اما از آنجایی که گردان ما کامل نشده بود به ما ماموریت دادند همراه با علی پاشایی ظرف یک هفته در تبریز به جذب نیرو بپردازیم.
وی یادآور شد: در عملیات کربلای 4 شهید پاشایی فرمانده دسته را برعهده داشت که بنده نیز در دستهی همجوار آن به عنوان رزمنده حضور داشتم و اکثر اوقات باهم بودیم اما نیروهای دسته شهید معنویت خاصی داشتند.
خردمند با تاکید بر اینکه شهید علی پاشایی بهمانند مادر از نیروهای خود مواظبت و به جزییترین مسایل آنان رسیدگی میکرد، ابراز داشت: نیروهای شهید پاشایی و در راس آن شخص ایشان حفرههایی را برای محل نماز شب ایجاد کرده بودند و بههنگام خواب سایرین، چادر آنان خالی از رزمنده میشد چراکه دائماً مشغول راز و نیاز و عبادت میشدند.
وی تصریح کرد: از لحاظ معنوی و فرمانبری دسته شهید پاشایی حرفی نداشت و زبانزد خاص و عام بود؛ آنان هیچوقت لباسهای غواصی را بدون وضوء بر تن نمیکردند و هنگام بازگشت شبانه از آموزش شنا و تمرین، علیرغم کولهباری از خستگی مشغول عبادت میشدند.
رزمنده دوران دفاع مقدس با اشاره به وزن سنگین تجهیزات غواصی، توضیح داد: فیالواقع وزن باری که هر رزمنده کیلومترها با خود حمل میکرد قریب به 50 کیلو بود و نیروها در چنین شرایطی به مقاومت در برابر دشمن میپرداختند.
وی با بیان اینکه وقتی عملیات لو رفت تمام نیروهای دستهی شهید پاشایی بهاتفاق به شهادت رسیدند، عنوان کرد: نیروهای تحت امر شهید پاشایی همواره برای شهادت آماده بودند و به آرزوی خود رسیدند؛ در آن عملیات آنانکه زنده ماندند اکثراً مجروح شده بودند و شهید پاشایی و جانشین او نیز زخمی شده بود.
خردمند با بیان اینکه شهید پاشایی و جانشین وی وابستگی خاصی به یکدیگر داشتند، گفت: برادر هر دو آنان در عملیات رمضان به شهادت رسیده بودند و همین موضوع ارتباط عاطفی آنان را زیاد کرده بود بهگونهای که بعد شهادت شهید پاشایی جانشین او خواب دیده بود که علی خطاب به وی میگوید: "حبیب بیا دیگر" و همین اتفاق نیز رخ داد و او نیز شهید شد.
وی با اشاره به اعطای سهمیه حج به شهید پاشایی بعد از عملیات کربلای پنج، تصریح کرد: آن زمان مدام از تبریز شهید پاشایی را میخواستند و به او میگفتند "بازگرد و برای سفر حج آماده باش" اما ایشان امروز و فردا میکرد و در نهایت 20 روز مانده به سفر حج، احرام خود را در شلمچه بست و به شهادت رسید.
همرزم شهید علی پاشایی در عملیات کربلای پنج، با بیان اینکه در مسیر راه فینهای غواصی شهید پاشایی جا مانده بود، یادآور شد: علی به نیروها التماس میکرد یکی از آنان، فینهای غواصیاش را به او بدهد تا در عملیات شرکت کند اما تمام رزمندگان برای حضور در عملیات شوق داشتند و در همین حین یکی از رزمندگان که فینهای شهید پاشایی را در راه پیدا کرده بود، آنها را به علی داد.
وی تاکید کرد: رزمندگان دفاع مقدس از چنین روحیهای برخوردار بودند و هیچگاه برای حضور در عملیاتهایی که میدانستند ممکن است مسیر نهاییاش به شهادت ختم شود، بهانه نمیآوردند.
انتهای پیام/