گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: ۳۱ خرداد سال ۶۰، به منطقه «دهلاویه» رفته بود تا از نزدیک مواضع دشمن را شناسایی کند که یک گلوله خمپاره بر زمین فرود آمد تا این مرد خستگیناپذیر و نخبه استثنایی، آسمانی شود.
این مرد خستگیناپذیر کسی نبود جز دکتر «مصطفی چمران»؛ کسی که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بهعنوان دانشجوی برتر با استفاده از بورس تحصیلی به آمریکا رفت و در دانشگاه «برکلی» در رشته «فیزیک پلاسما» مدرک دکترای خود را دریافت کرد. وی بعنوان یکی از بزرگترین دانشمندان جهان در رشته خود، در مرکز تحقیقات «ناسا» مشغول به کار شد.
وی انجمن اسلامی دانشجویان مسلمان شامل دانشجویان مسلمان همه کشورهایی که در آمریکا حضور داشتند را تأسیس کرد و بعد از جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل، تصمیم گرفت تا در مرزهای فلسطین به نبرد مسلحانه بپردازد؛ لذا ۲ سال در مصر آموزش جنگهای چریکی را دید و سپس به دعوت امام موسی صدر به لبنان رفت. «چمران» پس از حضور در لبنان فعالیتهای فرهنگی و نظامی خود را آغاز کرد و گروه «حرکه المحرومین» را به وجود آورد و از ذیل آن سازمان «امل» که سازمانی نیمهنظامی بود را تشکیل داد.
«چمران» بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، مسئولیتهایی نظیر وزارت دفاع و نماینده امام خمینی (ره) در شورای عالی دفاع را برعهده داشت. وی همچنین بنیانگذار ستاد جنگهای نامنظم بود. در همین راستا، سرهنگ «سید محمدعلی شریفالنسب» از پیشکسوتان ارتش جمهوری اسلامی ایران که اوایل پیروزی انقلاب اسلامی و در دوران جنگ تحمیلی در کنار شهید «چمران» بود، به مناسبت سالروز شهادت این اسوه جهاد و مقاومت به گفتوگو با خبرنگار دفاعپرس پرداخت.
در قسمت اول این گفتوگو خوانید که شهید «مصطفی چمران» علاقه و اهمیت خاصی به ارتش نشان میداد و وقتی که موضوع انحلال ارتش پیش آمده بود، مانند سدی در برابر آن قرار میگرفت و همین که همیشه در عملیاتهای مختلف تعدادی ارتشی در رکاب شهید «چمران» بودند؛ خودش یک سپر در برابر حملات به ارتش بود.
در ادامه، در قسمت دوم این گفتوگو، مسائلی نظیر نقش شهید «چمران» در راستای اعتمادسازی نسبت به ارتش، دستهایی برای در هم شکستن و بیاعتبار کردن ارتش در دید امام خمینی (ره) و مردم و... را میخوانید.
دفاعپرس: آیا خاطرهای از سازماندهی نیروهای مردمی توسط «چمران» را دارید؟
یک هفته قبل از جنگ تحمیلی، سرهنگ «کتیبه» به من گفت که آماده باش که به همراه «چمران» که آن روزها نماینده امام خمینی (ره) در شورای عالی دفاع بود، به خوزستان برویم. شما مأموریت داری که به همراه ارتش و سپاه، عشایر این استان را سازماندهی کنی که در آینده سدی باشند برای حمله احتمالی عراق. در اینجا بود که «چمران» و «کتیبه» من را به ارتش و سپاه و استاندار خوزستان که آن موقع آقای «محمد غرضی» بود، معرفی کردند و مقدمات این کارها در استانداری شکل گرفت و روزی ۲ یا سه ساعت بررسیهای لازم انجام میشد.
روز ۳۱ شهریور سال ۵۹، زمانی که جنگ آغاز شد و اطلاع دادند که فرودگاه را هدف قرار دادند، به اتاق جنگ رفتم و دیدم که همهچیز به هم ریخته است و فرمانده آن هم بهنام سرهنگ «منوچهر فرزانه» به ظن کودتای «نقاب» در زندان به سر میبرد و چند ماه قبل نیز چند نفر از ارتشیها به اتهام دست داشتن در کودتا در پادگان مقابل دیده سربازان اعدام شده بودند؛ در واقع این اقدامات در راستای در هم شکستن و بیاعتبار کردن ارتش در دید امام خمینی (ره) و مردم و نیز برای شجاعت بخشیدن به «صدام» برای حمله به ایران انجام میشد.
دفاعپرس: یعنی دستهایی پشت پرده این اعدامها بود تا زمینه را برای جنگ محیا کنند؟
این یکی از نقاط تاریک تاریخ است؛ البته شاید هم این افراد قصد واقعیشان خدمت به انقلاب اسلامی بود؛ اما واقعیت این است که سازمانهای جاسوسی کشورهای بیگانه برای نابودی انقلاب اسلامی طرحهای زیادی داشتند و برخی افراد به ظاهر انقلابی نیز سیاهی لشکر دشمن شده بودند.
دادگاهها و برخی افراد تندرو در ارتش، بدون اینکه بدانند که هدف دشمن چیست، به جان نیروها افتادند؛ از نیروهای ویژه گرفته تا لشکر ۹۲ زرهی؛ و چنانچه کسی هم اعتراض میکرد، به همکاری با کودتاگران متهم میشد! یک روز سرهنگ «فروزان»، شهید «اقاربپرست» و «نجفی» که بعدها فرمانده نیروی زمینی ارتش شد را فرستاد تا یک سرهنگی که در زندان بود و به او احتیاج داشتند را آزاد کنند؛ اما این افراد گفتند که اگر کمی دیگر اصرار میکردیم، ما را نیز بازداشت میکردند.
دفاعپرس: با توجه به اهمیت و ارزشی که ارتش برای «چمران» داشت، آیا وی در این زمینه نیز از کلیّت ارتش حمایت کرد؟
در روزهای ابتدایی جنگ فرماندهان ارتشی نمیتوانستند دستور دهند؛ چراکه برخی میگفتند که اینها با دشمن همکاری میکنند؛ اما حضور سرشار از رحمت «چمران» موجب شد تا ضمن تشکیل ستاد جنگهای نامنظم در خوزستان، فرماندهان را جمع کرده و نسبت به ارتش اعتمادسازی کند؛ در واقع کمکم با حضور حضرت آیتالله «خامنهای» و «چمران»، ارتشیها قدرت گرفتند و نسبت به آنها اعتمادسازی شد. بر همین اساس ارتشیها گفتند که ما آمدهایم جان خود را فدا کنیم و دشمن در حدی نیست که ما نگران آن باشیم؛ اما از پشت سر خود نگران بودیم و حالا که آقای «چمران» پشت سر ما هستند، نگرانی نداریم؛ در واقع ارتش در شروع جنگ توسط «چمران» بازسازی شد.
دفاعپرس: چه کسی اولین نفری بود که خبر شهادت چمران را داد؟
«جلال طالبانی» اولین نفری بود که از شهادت «چمران» خبر داشت و هنوز بیت امام خمینی (ره) هم بیخبر بود.
دفاعپرس: این موضوع مشکوک نیست؟
صحبتهایی درباره این شده بود که میگفتند شهادت «چمران» مشکوک است؛ اما من به این موضوع اعتقاد ندارم؛ چراکه خط دفاعی چمران همیشه در حدود ۲۰۰ متری دشمن بود و حتی با خمپاره سبک وی را به شهادت رسانده بودند که این نشان میدهد با دشمن فاصله بسیار کمی داشته است و این هم به دلیل شجاعت «چمران» و رزمندگانش بود.
دفاعپرس: از شخصیت «چمران» بگویید.
«چمران» یک شخصیتی بسیار صمیمی، دوست داشتنی و جذاب داشت؛ آنموقع بحث جاذبه و دافعه افراد بسیار مطرح میشد و همه میگفتند که آنقدر جاذبه «چمران» زیاد است که در جنگ همه گروهها را زیر چتر حمایتی خود جمع کرده است.
«چمران» مرد خدا بود و فقط به هدف خود فکر میکرد و اینکه فردا بخواهد رییس جمهور، نماینده مجلس و... شود و قدرتی پیدا کند، اصلا چنین اهدافی نداشت و در یک کلام یک پارچه اخلاص بود و واژهها در بیان شخصیت وی ناتوان هستند.
انتهای پیام/ 113