به گزارش دفاع پرس، بهترین خاطره ای که برای من باقی مانده، روزی است که قرار بود اعضای کمیسیون و حجت الاسلام حکیم برای بازدید به ازدوگاه تشریف بیاورند.
اسرا روز قبل یک طومار ۱۰۰ متری با پارچه تهیه و با خون خود انگشت زده بودند که ما را به جبهه اعزام نمایید، صبح روز بعد که به اردوگاه آمدند و برای بازدید به سمت کمپ ها در حرکت بودند، چه روزی بود. هر چند که نمی توان آن روز را با چند سطر نوشتن به تصویر کشید، ای کاش که می توانستم فیلمی تهیه کنم و به ملت ایران نشان دهم که اسرا، این میهمانان ایران اسلامی با مسئولان جمهوری اسلامی چگونه برخورد می کردند.
به هر حال اسرا با روحیه ی خاص و با فریادهای بلند فریاد می زدند:
"نهضت ما حسینی/رهبر ما خمینی" ، مقامات و مسئولان وارد یکی از کمپ ها شدند چه شور و هیجانی اسرا را فرا گرفته بود که سر از پا نمی شناختند. خود را به پای مسئولان می انداختند. گریه و زاری می کردند، می گفتند ما را به جبهه بفرستید تا بتوانیم دین خود را به اسلام و قرآن ادا کنیم، زیرا ما تاکنون در خواب غفلت بودیم و حال بیدار شدیم. در این جا این نکته قابل ذکر است که چه شد اسرای که دیروز در جبهه مقابل و همراه لشکر کفر با لشکر اسلام در ستیز بودند امروز از خواب غفلت بیدار شده و چنین متحول و مشتاقانه تقاضای حضور در جبهه را دارند تا دین خود را به اسلام و قرآن ادا نمایند، این نیست مگر وصول به حقانیت جمهوری اسلامی ایران و رفتار طبیبانه و توأم با عطوفت و فتوت با اسیران و چشیدن طعم و بزرگواری اسلام.
استوار ۲ محمدقربان عسگری ۷/۸/۶۹
اسرایی که در کمپ این جانب بودند به من گفتند که جمهوری اسلامی ایران کشوری خوب و مهمان نوازی است، زیرا ما در این جا هم کار یاد می گیریم هم حس برادری در ما به وجود می آید و هم در قبال کارمان مزدی می گیریم و هیچ کم و کسری هم نداریم.
ستوان بهرامی ۲۶/۸/۶۹
بهترین خاطره ی من این است که کمیته ی تفکیک اسرا از آنها جهت پناهندگی امتحان به عمل می آورد. در این میان اسیری پس از قبول گریه می کرد از خوشحالی و خدا را شکر می کرد که می تواند به ایران اسلامی پناهنده شود و این امر باعث تأثیرگذاری زیادی در اطرافیان شده بود.
اردوگاه کهریزک ـ استوار چیذری ۶/۸/۶۹
منبع: سایت جامع ازادگان