به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، در دوران دفاع مقدس، بازار اماکن مقدس، حرمها و معامله با ائمه حسابی گرم و پر مشتری بود، هرکس خودش را یک جورپای معامله میرساند، میدانستند هرچه بخواهند در این بازار پیدا میشود، حتی اگر آن جنس ناب شهادت باشد. رزمندهها به طرق مختلف با ائمه (ع) ارتباط میگرفتند. حرم امام رضا (ع) نیز محلی بود که خیلی از رزمندهها برای گرفتن برات شهادت، خودشان را به آن میرساندند و دلشان را به پنجره فولاد حرم آقا گره میزدند تا از کرم و لطف ایشان بهرهمند شوند. «جعفر طهماسبی» از رزمندگان دوران دفاع مقدس و از نیروهای تخریبچی لشکر 10 سیدالشهدا (ع) به بیان خاطرهای از حضور جمعی از رزمندهها در محضر امام هشتم پرداخته است که در ادامه آن را میخوانید.
هر زمان بین عملیاتها فرصتی بود، فرماندهان کاروان زیارتی راه میانداختند و ما به پابوس آقا میرفتیم. زمستان سال 1363 بود که امام هشتم بچههای گردان ما را طلبید. به خاطر وقفه در جنگ بعد از عملیات خیبر، شدیدا نیاز به یک زیارت داشتیم.
نزدیک یک سال بود که عملیاتی نرفته بودیم و حسابی درجه شهادتمان پایین آمده بود. با قطار راهی شدیم. به مشهد که رسیدیم هوا به شدت سرد بود، داخل کوچه عیدگاه حسینیهای را برای اسکان هماهنگ کرده بودند. آن موقع نفت کوپنی بود و امکان استفاده از بخاری نبود و ماهم به اندازه کافی پتو نبرده بودیم.
شب اول موقع خوابیدن برای اینکه یک مقدار گرم شویم قرار شد دونفری زیر یک پتو بخوابیم. از بین بچهها شهید «پیام پور رازقی» موافق نبود. از شانس بد، من و پیام هم باید با یک پتو سر میکردیم. من به زور پتو را گرفتم و روی خودم انداختم، او هم با مهربانی خندید و گفت راحت باش.
معمول بچههای گردان بود که قبل از خواب وضو میگرفتند. شهید نباتی رفت بیرون برای وضو و چند لحظه بعد برگشت و با خنده گفت: برادرها ریشهای من از شدت سرما قندیل بسته. چند نفر دورش را گرفتند تا از این طریق یخ ریش نباتی آب شد.
آن شب تا ما آمدیم زیر پتو گرم شویم شب از نیمه گذشت و خوابمان برد و برای نماز صبح که بیدار شدیم شهید پیام و شهید مصطفی مبینی مشغول خواندن نماز شب بودند.
فردا شهید سید محمد زینال حسینی بچهها را فرستاد و نفت تهیه کردند و مشکل سرما حل شد.
در این سفر زیارتی بود که امام رئوف اجازه داد ما کنار ضریحش دعای توسل بخوانیم، درست مقابل صورت امام رضا (ع) علیه السلام.
آن شب خیلی از بچهها التماس شهادت داشتند. بعد از آن زیارت قرعه به نام شهید «مصطفی مبینی» افتاد که اولین شهید این کاروان زیارتی باشد. مصطفی در عملیات بدر حاجتش برآورده شد و خلعت شهادت به تن کرد.
انتهای پیام/ 141