بخش اول/ محمدعلی گودینی در گفت‌وگو با دفاع‌پرس:

انقلاب اسلامی ادبیات را وارد بطن جامعه کرد

نویسنده ادبیات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در خصوص تاثیر انقلاب اسلامی بر ادبیات داستانی گفت: ادبیات داستانی قبل از انقلاب بیشتر محفلی بود و کسی را هم در این جمع راه نمی‌دانند. کسانی که می‌خواستند داستان بنویسند به سختی به هدف خود می‌رسیدند. انقلاب اسلامی باعث شد این حصار شکسته و ادبیات وارد بطن جامعه شود و مردم عادی نیز در نوشتن داستان سهمی داشته باشند.
کد خبر: ۳۵۵۴۸۸
تاریخ انتشار: ۰۵ مرداد ۱۳۹۸ - ۰۲:۱۷ - 27July 2019

به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‎پرس، «محمدعلی گودینی» از نویسندگان مطرح حوزه ادبیات داستانی است که در این حوزه اسم و رسمی بهم‌ زده است. عمده شهرت گودینی به خاطر ادبیات کارگری است که جامعه ادبی کشور وی را بانی این سبک می‌داند.

گودینی با همه فعالیت‌های ارزشمندی که در حوزه ادبیات داشته چندان که باید مورد تقدیر قرار نگرفته است. حضور در جبهه‌های جنگ تحمیلی و مبارزه با معاندان داخلی در ابتدای انقلاب که سعی می‌کردند با کارشکنی، تولید ملی را با مشکل مواجه کنند، انتقال مشکلات کارگران در قالب گزارش و سرمقاله در نشریه «کار و کارگر» از جمله فعالیت‌های گودینی است که کمتر به آن اشاره شده است.

«صعود»، رتبه دوم مسابقات بنیاد جانبازان و «آجر بهمنی» برگزیده سوم مسابقات بنیاد جانبازان، «لبخند تلخ» برگزیده «قلم زرین»، «شیرین» برگزیده دوره دوم جایزه عذرا، «نورد» برگزیده مسابقات ادبی کارفرمایان از جمله فعالیت‌های این نویسنده است.

با محمدعلی گودینی مصاحبه‌ای درباره ادبیات انقلاب اسلامی انجام داده‌ایم که قسمت اول آن را در ادامه می‌خوانید:

دفاع‌پرس: وقوع انقلاب اسلامی تغییراتی اساس در مفاهیم بنیادین در فرهنگ و هنر به وجود آورد، در حوزه ادبیات داستانی باعث چه تغییراتی شد؟

انقلاب باعث شد ادبیات از حالت محفلی خود خارج و وارد بطن جامعه شود. یعنی مردم عادی هم می‌توانستند به عنوان نویسنده سهمی داشته باشند. قبل از انقلاب هم می‌نوشتم گاهی یکی دو بیت شعری که سروده بودم به زحمت در برخی مطبوعات چاپ می‌شد. طبیعی بود که در سال‌هایی که تصمیم به نوشتن گرفته بودم به شدت به دنبال جایی برای عرضه آثارم بودم. می‌خواستم تا در میان نویسندگان ادبیات داستانی دیده شوم و مهمتر از آن یاد بگیرم تا ایراد‌های کارم برطرف شود.

متاسفانه مثل امروز جایی برای نویسندگانی مثل من وجود نداشت. کتاب‌های آموزشی زیادی هم در حوزه ادبیات داستانی منتشر نمی‌شد که به من نوشتن را بیاموزد. محافل خصوصی بودند و هر کسی را هم بین خودشان راه نمی‌دادند. طرف باید حتما نامی ‌می‌داشت تا به این محافل راه پیدا کند اما به برکت انقلاب اسلامی این حصاری که قبلاً ایجاد شده بود از میان برداشته و باعث عمومی شدن ادبیات داستانی شد.

دفاع‌پرس: چه امری این اتفاق را رقم زد؟

بعد از انقلاب و در سال ۱۳۵۸ حوزه هنری تاسیس شد که اولین قدم مهم در عرصه ادبیات داستانی بود. من نیز از اعضای اولیه حوزه هنری بودم و کار واقعی من از آنجا شروع شد. این مرکز حقیقتا باعث رشد کسانی مثل من شد و با حضور هنرمندان دیگری در عرصه ادبیات داستانی فضایی به وجود آمد تا نوشتن را بیاموزیم. در آن سال‌ها کسانی که علاقه به نوشتن داشتند و اطلاع پیدا می‌کردند که در حوزه هنری چنین جایی وجود دارد به جمع ما ملحق می‌شدند.

دفاع‌پرس: راجع به فعالیت‌های نویسندگان توضیح دهید، آموزش‌ها و انتشار کتب به چه شکل صورت می‌گرفت؟

مهمترین کار ما برگزاری جلسات نقد بود که از ابتدا برگزار می‌شد. رفته رفته در کنار نویسندگان ادبیات داستانی، هنرمندان دیگری در حوزه شعر، نقاشی، سینما، تئاتر و هنر‌های تجسمی هم به حوزه هنری اضافه شدند. تلاش و کار مداوم هنرمندان انقلابی آن دوره بود که می‌بینیم بعد از ۴۰ سال حوزه هنری به این جایگاه رسیده که شاهدیم در بسیاری از حوزه‌ها پیشتاز است.

بسیاری از داستان‌نویسان مطرح امروز کار خود را از همان سال‌ها شروع کردند. دردآور است که برخی هنرمندانی که با حضور در حوزه هنری معروف شده‌اند و به جایی رسیده‌اند با انقلاب و مواضع گذشته خود انحراف پیدا کرده‌اند. البته دوستان بسیاری هم هستند که به رغم همه مشکلات و سختی‌ها ثابت قدم مانده‌ و کار می‌کنند.

دفاع‌پرس: در آن سال‌ها در حوزه هنری هم اساتیدی به شما اصول داستان‌نویسی را آموزش می‌دادند یا داستان‌ها به صورت کارگاهی نوشته و نقد می‌شد؟

نه، کسی در آنجا اصول داستان نویسی را تدریس نمی‌کرد اما جلسات نقدی که برگزار می‌شد کمک خیلی زیادی به من کرد. ما داستان‌های خود را می‌خواندیم و در همان جا هم توسط دوستان دیگر نقد می‌شد به همین شیوه بود که به ایراد‌های خود پی می‌بردیم. این نشست‌های نقد و بررسی که مرتب برگزار می‌شد فضایی ایجاد کرد تا نویسندگان متعددی وارد عرصه ادبیات داستانی کشور شوند و از طرفی باعث شد ادبیات داستانی انقلاب دارای کیفیت و استاندارد‌های خاص خود شود طوری که ظرف سه یا چهار سال نویسندگان طراز اولی به جامعه ادبیات معرفی شدند. این نویسندگان به لحاظ تکنیکی و فرمی چیزی از نویسندگان مطرح قبل از انقلاب کم نداشتند و حتی از آن‌ها هم جلوتر بودند، با این تفاوت که به لحاظ فکری و اندیشه با آن‌ها تفاوت‌های اساسی داشتند. نویسندگان حوزه هنری دارای گرایش‌های انقلابی بودند که از نویسندگان شاخصی که این فضا‌ها را قبول نداشتند متمایز شدند.

نگاه بازی در حوزه هنری و کارگاه نقد وجود داشت. برای همین مجموعه داستان‌ها و رمان‌های نویسندگانی که با ما زاویه داشتند را در همان جلسات نقد می‌خواندیم و تحلیل و بررسی می‌کردیم و در این مباحثه‌ها بود که بسیاری از ایرادهای ما برطرف می‌شد.

دفاع‌پرس: اولین کتابی که از شما بعد از حضور در حوزه هنری منتشر شد کدام کتاب بود؟

در جلسات نقد، داستان‌های زیادی از دوستان خوانده و نقد می‌شد که طبعا کار‌های من هم جزوشان بود. هر داستانی که در این نشست‌ها خوانده و تشخیص داده می‌شد که قابلیت انتشار دارد در یک مجموعه به نام «جُنگ سوره» منتشر می‌شد. تقریبا هر مجموعه حاوی ۵۰ داستان بود که مرتب چاپ و عرضه می‌شد. خوشبختانه این مجموعه‌ها مشکلی برای چاپ مداوم نداشتند و به سرعت در دسترس خوانندگان قرار می‌گرفتند. از بنده هم در این مجموعه جُنگ‌ها تعدادی داستان چاپ شد.

دفاع‌پرس: ارتباط شما با حوزه هنری مستمر بود؟

با آغاز جنگ تحمیلی که من به جبهه رفتم ارتباطم با بچه‌های حوزه هنری قطع شد و ارتباطی با آن‌ها نداشتم تا زمانی که دوباره برمی‌گشتم به تهران می‌دیدم تعدادی افراد جدید وارد حوزه هنری شده‌اند. علاوه بر این به علت مشغله‌های دیگر نمی‌توانستم دائما در حوزه هنری باشم چرا که من در یکی از کارخانه‌های خارج از شهر به عنوان کارگر مشغول به کار بودم. همچنین عضو انجمن اسلامی کارگران و خانه کارگر نیز بودم که باید در آن جلسات هم شرکت می‌کردم. ضمنا در نشریه کار و کارگری که در آن زمان منتشر می‌شد، سرمقاله می‌نوشتم و به عنوان خبرنگار هم باید می‌رفتم و راجع به مسائل کارگری و موضوعات مربوط به آن گزارش تهیه می‌کردم. در کنار آن مشکلات کارگری و مسائل مربوط به آن هم بود که باید حل می‌شد.

این مشکلات تا حدی بود که کارخانه‌ها به تعطیلی کشانده شدند. برخی مدیران کارخانه‌ها با انقلاب زاویه داشتند و در تهیه مواد اولیه تعلل می‌کردند همین باعث می‌شد که در چرخه تولید کشور در آن سال‌ها خلل ایجاد شود. این کارشکنی‌ها باعث می‌شد کار ما سخت‌تر شود و نزدیک به دو سال نتوانم به حوزه هنری نزدیک شوم و بالطبع اثری از من منتشر نمی‌شد. بیشتر وقتم را صرف کار‌های صنفی می‌کردم. با این حال کار نوشتن را ترک نکردم و در اوقاتی که مناسب بود داستان‌هایی می‌نوشتم. اما در آن سال‌ها مجال انتشار آن‌ها نبود بعد از دو سال که مسئولیت‌ها کمتر شد توانستم به حوزه هنری هم سری بزنم. البته طی این دو سال در برخی روزنامه‌ها و مطبوعات کشور مطالبی می‌نوشتم که بیشتر حال و هوای کارگری و دفاع مقدسی داشتند. تعدادی داستان هم در کتاب‌های «بچه‌های مدرسه» سوره منتشر می‌شد. وقتی هم که مسئولیت‌ها کمتر شد و فرصت بیشتری برای نوشتن داشتم خیلی در بند انتشار کتاب‌هایم نبودم و اسم خودم را روی داستان‌هایی که منتشر می‌کردم نمی‌نوشتم و با اسم اختصاری «م گ» منتشر می‌کردم. دنبال نام و شهرت نبودم همین که این داستان‌ها منتشر می‌شد برای من کافی بود.

دفاع‌پرس: اولین کتاب مستقل شما چه زمانی منتشر شد و چه موضوعی داشت؟

با وجودی که از همان سال‌های ابتدای تأسیس حوزه هنری مشغول فعالیت بودم اما اولین مجموعه داستان من در سال ۱۳۷۱ منتشر شد به نام یک «مشت خاک» که دفاع مقدسی بود. دومین مجموعه داستان من هم با نام «لبخند تلخ» در سال ۱۳۸۱ با ۱۰ سال فاصله منتشر شد. در سال ۱۳۷۲ به علت آلودگی محیط کار من از کار افتاده محسوب شدم و فرصت بیشتری برای پرداختن به ادبیات، نوشتن، تحقیق و مطالعه پیدا کردم. داستان‌هایی را که در طول این ۳۰ سال نوشتم و فرصت انتشار آن‌ها را نداشتم به مرور در مجموعه‌هایی منتشر کردم. بعد از انتشار «لبخند تلخ» هر یک یا دو سال یک مجموعه داستان و یا حتی بیشتر از من به چاپ رسید. داستان‌ها محصول همان سال‌هایی بود که به تجربه کردن مشغول بودم. داستان‌های روستایی، کارگری، دفاع مقدسی هر کدام در یک مجموعه منتشر می‌شد.

دفاع‌پرس: در جامعه ادبی کشور شما را به عنوان نویسنده سبک ادبیات کارگری می‌شناسند آیا شما چنین عنوانی را قبول دارید و آن را می‌پذیرد؟

قبل از انقلاب و سال‌های ابتدایی آن یکی دو نویسنده بودند که به صورت محدود داستان‌هایی را با مضامین کارگری می‌نوشتند. اما من به دلیل آشنایی نزدیک با جامعه کارگری و مشکلات و مسائلی که در آن وجود داشت، نزدیک به هشت جلد کتاب نوشتم و مدعی هستم که آن‌ها را به خوبی می‌شناسم. چرا که این داستان‌ها به معنای واقعی کلمه داستان کارگران ایرانی هستند و روی ایرانی بودن آنها هم تاکید دارم. مترجمانی هم بودند که داستان‌هایی با مضامین جامعه کارگری می‌نوشتند، اما آن‌ها سنخیتی با فرهنگ کارگر ایرانی نداشتند. ممکن بود در این داستان‌ها از طبقه کارگر بگویند، اما محیط کارگری آن‌ها با محیط کارگری ما بسیار متفاوت است. به تعبیری همه دنیای کارگری ما با دنیای کارگری کشور‌های اروپای شرقی و روسیه که داستان‌هایشان ترجمه می‌شد، مشابهتی نداشت. من کارگر بودم و در ضمن نویسنده هم هستم، خود را موظف دانستم به اینکه از طبقه کارگر بگویم. مجموعه این داستان‌ها سبب شد برخی آن را ادبیات کارگری بدانند.

ادامه دارد...

نظر شما
پربیننده ها