به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاعپرس، سینمای ایران با توجه به عمر طولانی خود هنوز با کاستیهای زیادی مواجه است. این سینما هر چند مولفههای آشنای خود را دارد، اما هنوز فاقد گونهها و تنوع در ژانر است. این مساله سبب شده تا سینمای دفاع مقدس که از دستاوردهای انقلاب و جنگ تحمیلی است هر چند به عنوان ژانر شناخته شده است، اما به لحاظ فرمی به زبان سینمایی خود نرسد و ساخت فیلم در این حوزه بیشتر ماحصل ذوق و سلیقه فردی باشد تا یک زبان استاندارد تصویری.
همچنین وجود نهادهای ارزشی که به موازات آثاری در حوزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس تولید میکنند به ضرر سینمای دفاع مقدس تمام شده چرا که سیاست گذاریهای کلانی صورت نمیگیرد تا تار و پود این سینما را از مشکلاتی که درگیر آن است، رها کند.
این مقدمه بهانهای شد تا گفتوگویی با «جبار آذین» از منتقدان و مدرسان سینما انجام دهیم تا آسیبهای سینمای دفاع مقدس را آسیبشناسی مختصری کرده باشیم. قسمت اول این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
«جبار آذین» از منتقدان و مدرسان حوزه سینما و تلویزیون است که مقالات متعددی در این زمینه به نگارش در آورده است.
دفاعپرس: سینمای ایران سابقهای بیش از ۱۰۰ دارد، اما همچنان در فقر ژانر به سر میبرد. عمده دلیل این مسئله در چه چیزی نهفته است که ما صاحب سبک خاص خود نشدهایم و ژانرهایی مثل سینمای اجتماعی، کودک و نوجوان، پلیسی، کمدی و دفاع مقدسی نداریم؟
سینمای ایران اکنون ۱۱۶ سالگی خود را سپری میکند. بیش از یک قرن است که از ورود سینما به ایران میگذرد. ما در این سالها به رغم تولیدات انبوه آثار سینمایی چه پیش از انقلاب و چه بعد از انقلاب هنوز در مسیر تجربه هستیم. همه سعی ما ایجاد سینمای ملی است، اما نه تنها به این هدف نرسیدهایم که سینمای مردمی هم نداریم. در قانون اساسی کشور پیرامون قوانین مرتبط با فرهنگ در جامعه، هیچ تعریف مشخص و معینی وجود ندارد. ما قانونی درباره سینما و ویژگیها و عملکرد آن نداریم تا بدانیم چه انتظاری از سینما باید داشته باشیم.
در قانون اساسی کشور فقط در چهار خط در مورد سینما توضیحات جزئی داده شده است. برای همین سینمای ایران به تدوین قانونی نیازمند است تا در سیاستگذاریهای کلان فرهنگی به ما کمک کند. ما در سینما نیازمند اساسنامه و آییننامه هستیم که متاسفانه نداریم. جدا از یکسری از آییننامههای سلیقهای که در طول این سالها توسط برخی از سینماگران و مدیران به صورت مقطعی تدوین شده است چیز دیگری نداریم. فقدان چنین چیزی است که باعث شده ما بعد از ۱۱۶ سال که از عمر سینما میگذارد هنوز تکلیف خود را با سینما، هنرمندان و مخاطبین روشن نکردهایم.
نکته دومی که باعث شده ما سینمای ملی نداشته باشیم به ساختار سینمای ما برمیگردد. ما متاسفانه در کشور صنعت سینما نداریم. بازار سینما در کشور وجود دارد، اما صنعت سینما هرگز. بازار سینمایی هم که در کشور ایجاد شده در واقع بازار مکارهای است که هر کسی به آسانی میتواند با سرمایه شخصی یک اثر تولید کند. در کنار آن با بودجه دولتی و بخش خصوصی فیلمهایی ساخته میشود که ربطی به سینمای ملی ندارد. بدیهی است در این سالها ما کمتر مسئول فرهنگی و کارشناس سینمایی داشتیم که متولی اداره امور سینما باشند.
وقتی کسانی که مدیریت سینما را به عهده میگیرند، از مقوله فرهنگ و سینما در حد متوسط هم اطلاعی ندارند چگونه میتوان انتظار سینمای ملی داشت. در کنار آن اشخاصی وارد عرصه سینما میشوند که همسو با منافع مدیران هستند و برخاسته از فرهنگ جامعه نیستند. وضعیت سینمای پیش از انقلاب کاملا روشن است، به هرحال سینمایی بود که در قالب «فیلمفارسی» در خدمت سیاستهای رژیم پهلوی بود. جریان کوچکی تحت عنوان «موج نو» سینما بود، اما کلیت آن در تشدید اختناق و سرکوب مردم بود.
سینمای بعد از انقلاب که میباید با فرهنگ کشور همگام باشد و با تغییر جامعه دچار تحول میشد، بیتغییر ماند. اگر مسئولان ما در این خصوص فرهنگسازی کرده بودند و اگر سینمای ما در یک جریان همگام با ارزشهای انقلابی حرکت میکرد، بعد از ۴۰ سال فضای فرهنگی کشور دچار این وضعیت نمیبود که شاهد غارت داراییهای ملی، از دست رفتن سرمایههای مردمی در قالب جشنوارههای متعدد باشیم (که من آنها را جشنپاره میدانم). اگر فرهنگ با وقوع انقلاب دچار تحول میشد شاهد تبلور حقیقی فرهنگ ایرانی و اسلامی در جامعه بودیم.
مسئولان ما در زمینه فرهنگ سازی بسیار کوتاهی کردند و باید پاسخگو باشند. بعد از انقلاب ما در عرصه شعار فعال بودیم نه در عرصه تولیدات فرهنگی. ما اصلاً جریانساز نبودیم. جدای از بخشهای سینمای دولتی، گروههایی هم که در برخی از ارگانها فعال هستند، در این زمینه کم کار بودند. کدام یک از دوستان ما توانستند در سینمای انقلاب و دفاع مقدس آثار قابل توجهی تولید کنند؟ یا زمینهای برای تولید آثار ارزشی ایجاد کنند؟ تا رفته رفته صاحب گونه سینمایی خاص خود شویم. اگر چنین اتفاقی میافتاد قطعا صاحب سینمای اجتماعی، خانوادگی، جنایی، پلیسی و ... هم میشدیم.
مشکل اساسی در اداره سینمای کشور است. به ویژه در دهه اخیر به دلیل اینکه سیاست و تجارت از فرهنگ، و فرهنگ از جامعه فاصله گرفته، راه برای جریانهای ناسالم در سینما باز شده است و جریانهایی تحت عنوان مافیا و پولشوها در سینما بوجود آمده و کسانی در این فضا مشغول به فعالیت هستند. وقتی چنین سینمایی در کشور حاکم است بدیهی است که فیلمسازان ارزشی که به فرهنگ ایرانی ـ. اسلامی میاندیشند و کسانی که برای هنر این مملکت دل میسوزانند مجال حضور پیدا نمیکنند.
به خاطر همین است که هنوز هم در جشنواره بینالمللی فجر ما همچنان شاهد ادامه روند تضییع بیت المال هستیم. آثاری هم که مورد توجه و قدردانی قرار میگیرند، پیش از آنکه به مردم و ارزشهای آن تعلق داشته باشند، به برخی از جناحهای سیاسی متمایل است. از کسانی تجلیل میشود که منافع سیاسیون را پوشش میدهند. در این میان هم تعدادی از آثار نیروهای ارزشی هم مورد لطف قرار میگیرد. اما پیش از آن که شایستگی تقدیر داشته باشند نتیجه حرکت دلالان سیاسی است. اگر مقاصد سیاسی به دنبال تقدیر از آثار ارزشی نیست و مسائل سیاسی در امر هنر و فرهنگ دخالت ندارد مثلا چرا موانع متعددی برای مجموعه «گاندو» ایجاد میشود و اگر قضیه ملی است و برای مردم کار میکنند نباید با عصبانیت با این قبیل کارها برخورد کنند.
دفاعپرس: سینمای دفاع مقدس با عمر نزدیک به ۴۰ ساله خود با همه دستاوردهایی که در سینمای ایران به دست آورده و آثار ماندگاری در این حوزه خلق شده، اما هنوز در فرم به آن چیزی که باید، واقعاً نرسیدهایم تا بتوانیم از روی مولفههای فرمی سینمای دفاع مقدس را بشناسیم. چه دلایلی باعث شده است که ما به این جایگاه نرسیم؟
علت این امر میتواند در چند مورد خلاصه شود که مهمترین دلیل آن چندگانگی سازمانهایی است که در این زمینه فعالیت میکنند. نهادی تحت عنوان «انجمن سینمای دفاع مقدس و انقلاب اسلامی»، سازمان سینمایی «اوج» و «حوزه هنری» را داریم که هر یک از این نهادها کار خود را میکنند و راه خود را میروند. این چند دستگی باعث میشود که وحدت نظر در تولید سینمای دفاع مقدس نداشته باشیم. دلیل دیگر کوتاهیها و خودخواهیها و عملکردهای سیاسی دولت در حوزه سینمای دفاع مقدس است گرچه در تبلیغات نشان میدهند که به این سینما معتقد هستند، اما در عمل چنین چیزی را نمیبینیم.
تولیدات سخیف کمدی که گاهی از آثار مبتذل هم غیرقابلتحملتر است و بازار سینمای دفاع مقدس را با مشکل واجه کرده است. در کنار اینها موضوع مهمتر این است که برمیگردد به خود سازندگان این نوع آثار. در دهه ۶۰ و ۷۰ سینماگرانی داشتیم که در زمینه دفاع مقدس فعال بودند و گاهی با هزینه شخصی فیلمهای انقلاب اسلامی و دفاع مقدسی تولید میکردند. این دوستان کسانی بودند که دلسوز کشور بودند و برای فرهنگ جامعه تلاش میکردند. آنها سعی داشتند سینمای دفاع به عنوان یک گونه و ژانر تثبیت شود.
متاسفانه این هنرمندان در سالهای اخیر همراه با تغییر و تحولات اجتماعی دچار دگرگونی درونی شدند. نمونههای متعددی داشتیم که نمیخواهم نامی از آنها ببرم. واقعیت این است که فیلمسازی که در گذشته آثار دفاع مقدسی تولید میکرد، اخیرا آثاری با مضامین سیاسی و اجتماعی تولید کرده که سطح نازلی داشتهاند. این موارد نشان دهنده این است که این فیلمسازان از ارزشها فاصله گرفتهاند. وقتی این دلایل را کنار هم میگذاریم میتوانیم به این نتیجه برسیم که چرا در حوزه سینمای دفاع مقدس موفق نبودیم.
دفاعپرس: به برخی از فیلمسازانی که در حوزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس کار میکنند مانند «محمدحسین مهدویان» و «نرگس آبیار» برچسب فیلم سازان سفارشی و حاکمیتی میزنند، تحلیل شما از این مسئله چیست؟
فیلمساز سفارشی و حاکمیتی بودن چندان هم دور از واقعیت نیست، اما همه حقیقت هم نیست. ساختن فیلم سفارشی چه از سوی دولت باشد چه از سوی نهادهای دیگر، میتواند یک فرصت برای فیلم ساز باشد. اولین چیزی که برای هنرمند جهت ساختن آثار سینمایی ارزشی مهم است هزینه تولید است. اگر هزینه از سوی دولت یا نهادها و ارگانها در اختیار هنرمندان قرار نگیرد هنرمند چگونه یک فیلم خوب انقلابی و دفاع مقدسی سازد. نمیتوان با پولهای جزئی کاری را ساخت. سفارشی کار کردن چنانچه اندیشه مخاطب را جهت دهی کند نه تنها بد نیست که در جایگاه خود میتواند قابل تامل باشد.
برخی از فیلمسازان ما در همین مسیر فیلم میسازند که گفته میشود این فیلمها سفارشی و همسو با نگاه دولتی و جنایی است. واقعیت این است که اگر نگاه مثبت و هدفمند به نظام اسلامی داشته باشیم و معضلات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مورد تحلیل و ارزیابی قرار بگیرند ساخته شدن آثاری که بتواند ویژگیها و اهداف نظام را منعکس کند حتما موثر خواهد بود. به هر حال ما در کشوری اسلامی زندگی میکنیم و هنرمندان ایرانی باید منطبق با فرهنگ ایرانی ـ. اسلامی فیلم بسازند. هر اثری که انعکاس دهنده ایرانی و اسلامی بودن باشد و باعث وحدت نظر شود، قابل تقدیر است. اما زیر سوال بردن جریانهای فعال ارزشی جای نقد دارد.
ادامه دارد...