روایت فتح «دل من هیچ» و «ایستاده‌ام» را خواندنی کرد

انتشارات «روایت فتح» ۲ اثر تازه را با عنوان «دل من هیچ» و «ایستاده‌ام» روانه بازار کتاب کرد.
کد خبر: ۳۵۵۹۲۴
تاریخ انتشار: ۰۸ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۲:۳۰ - 30July 2019

روایت فتح «دل من هیچ» و «ایستاده‌ام» را خواندنی کردبه گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس به نقل از «مهر»، انتشارات «روایت فتح» به کتاب «ایستاده‌ام» شامل خاطرات «هادی صدقی» به کوشش «حسین گلدوست» و «دل من هیچ» شامل خاطرات شهید «اسدالله پازوکی» به روایت همسر وی را که توسط «سمانه زالی» تدوین شده است، روانه بازار کتاب کرد.

کتاب «ایستاده‌ام» روایتی اول شخص از زبان صدقی است. جوانی از خطه گیلان که با شنیدن نخستین زمزمه‌های آغاز جنگ راهی جبهه‌ها می‌شود. مدتی در کردستان و مدتی در خوزستان و در نهایت نیز به عنوان نیروی واحد اطلاعات و شناسایی تحت آموزش قرار می‌گیرد.

صدقی در خاطرات خود از منظر کار تخصصی خود به مرور برخی از عملیات‌های مهم در دفاع مقدس از جمله کربلای چهار و کربلای پنج نیز پرداخته است.

لحن صمیمی و در عین حال گزیده‌گوی او این کتاب را به اثری جمع و جور و شیرین مبدل کرده است که خوانش آن در زمانی کوتاه می‌تواند مروری به بسیاری از وقایع مهم در دوران دفاع قمدس باشد.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

آن‌قدر دویدم که از نفس افتادم و دقیقاً به خط اصلی دشمن برخوردم. یک سرباز عراقی نگهبانی میداد و وقتی رسیدم پشتش به من بود. خودم را انداختم داخل کانال، چشم از او برنمیداشتم.

نفسم که چاق شد فکر کردم حالا چه کار کنم. خوشبختانه بولدوزری صدمتر آن طرف‌تر کار میکرد و باعث شده بود نگهبان‌ها صدای دویدن و پریدن ما را نشنوند و تمرکزشان کمتر بشود. دو نفر دیگر تیم ما داخل کانال‌های دیگر رفته بودند و با همدیگر هیچ ارتباطی نداشتیم.

فقط یک نفرمان دوربین داشت که در این شرایط چندان به دردبخور نبود. خودم را به دیواره کانال چسباندم، چون سایه بود نگهبان من را نمی‌دید. با خونسردی تمام بالای سرم راه میرفت.

هرگز فکر نمی‌کردند ما تا اینجا آمده باشیم. آنقدر به من نزدیک بود که جزئیات لباس و صورتش را میدیدم…

روایت فتح این کتاب را در قطع جیبی و در ۲۴۸ صفحه با قیمت ۲۳ هزار تومان منتشر کرده است.

کتاب «دل من هیچ» روایتی است کوتاه از زندگی شهید اسدالله پازوکی از فرماندهان لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله؛ که در سال ۱۳۶۴ در منطقه کردستان به شهادت رسید. این کتاب و روایت آن از شح آشنایی شهید پازوکی و همسرش از زبان همسر وی شروع می‌شود و به ماجرای حضور وی در منطقه کردستان تا شهادت در اسفندماه سال ۶۴ ادامه پیدا می‌کند.

این کتاب با حجمی بالغ بر ۷۰ صفحه روایت شده است و متنی پرشور از فراز‌هایی از زندگی این شهید را از زاویه دیدی زنانه روایت می‌کند.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

نزدیکی‌های آمدنش قلبم تند می‌زد. گوشم به صدای در بود. ثانیه شمای می‌کردم از راه برسد. از توی حیاط ببیندم. سرتکان بدهد بیاید تو و ذوقش را توی صورتش ببینم. یا به هوای او چادرم را می‌انداختم سرم و بدو خودم را می‌رساندم دم در. اسدالله من را که می‌دید با تمام خستگی‌اش شادی می‌دوید توی صورتش، من هم. خودم هم نفهمیدم از کی به او این همه وابسته شده بودم. از همان لحظه‌ای که می‌آمد شروع می‌کردیم به حرف زدن. به هم فرصت نمی‌دادیم. آن قدر می‌گفتیم و می‌خندیدیم که نمی‌فهمیدیم زمان چطور می‌گذرد.

روایت فتح این کتاب را با قیمت ۹ هزار تومان منتشر کرده است.

انتهای پیام/ 113

نظر شما
پربیننده ها