به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، حقیقت آن است که تا قبل شهادت او هنوز عدهای از مردم به خوبی از رسم مدافعان حرم باخبر نبودند و نمیتوانستند باور کنند که چطور جوانهایی که نه انقلاب را دیدهاند و نه دفاع مقدس را، یکباره بارشان را به سمت کشوری غریب میبندند تا در جنگی نیابتی با دشمنی که مشخص نیست اهل کدام کشور و متدین به کدام دین است، مبارزه کنند. هنوز هم کم و زیاد برخی خانوادههای شهدای مدافع حرم از اطرافیان خود میشنیدند که دلیل حضور عزیزشان در سوریه چه بوده؟ نکند به اجبار رفتهاند یا در سوریه خبر از چیز دیگری است؟! همه این حرفها و ابهامات تا زمانی بود که حجت بر مردم تمام نشده بود.
چشمهای نافذ محسن
همه داستان از چشمهایش شروع شد. چشمهای پرقدرت و با صلابتی که به دوربین مقابل خیره شده بود و فارغ از دستانی که از پشت آن را بسته بودند و خنجری که در نزدیکی گلوی بیم آن میرفت حیاتش را ممات کند. او با صلابت نگاه میکرد و به دوربین دشمن خیره شده بود. همین چشمهای «محسن حججی» بود که همه معادلات دشمن را برای ایجاد شائبه در اذهان مردم که مدافعان حرم برای چه به سوریه میروند، بهم ریخت. انگار تاریخ جنگ سوریه برای ایرانیان به قبل و بعد از ماجرای حججی تقسیم شد. همه جبهه حق و مدافعان حرمی که در این سالها خود را به جبهه دفاع از حرم رسانده بودند تا در مقابل تروریستهایی که از هیچ جنایتی ابا نداشتند، خلاصه شده بود در چشمهایی که با نگاه آزاده خود، دشمن را شکست داده بود. مردم به خوبی پیام نگاه حججی را در لحظه اسارت خوانده بودند، اینها فرزندان رزمندگان جبهههای نبردی هستند که هشت سال در مقابل دشمن ایستادگی کردند، مقاومت، همان رمزی که در برابر دشمن پیروزی را نصیبشان کرد امروز در چشمهایشان مقابل دشمن تکفیری دوباره حرف سالهای جبهه را تکرار میکند. جبهه همان جبهه است تنها مهرههای حق و باطل این بازی تغییر کردهاند و حججیها سربرآوردند تا حجتی برای اهل حقیقت باشند.
محسن حججی متولد تیر سال 1370 در نجف آباد اصفهان هم ولایتی شهید «احمد کاظمی» و پاسدار جوان لشکر زرهی 8 نجف اشرف بود که به عنوان نیروی داوطلب برای جنگ با تروریستها به سوریه اعزام شد. شانزدهم مردادماه سال 96 جنگندههای آمریکایی به مقر گردانهای سیدالشهدا (بسیج مردمی عراق) در منطقه «الجمونه» نزدیک مرز «تنف» در نزدیکی مرز عراق، اردن و سوریه را بمباران کردند. بعد از آن نیروهای داعش در حملهای غافلگیرانه از صحرای الانبار به سمت مقر نیروهای مقاومت هجوم آوردند. شهید مرتضی حسینپور معروف به «حسین قمی» فرمانده شهید حججی و تعدادی از نیروهای عراقی در این حملات با وجود مجروحیت با تمام قوا مقابل دشمن ایستادگی کرد به گفته شاهدان اگر فرماندهی حسین قمی در آن لحظات نبود تلفات آن واقعه بسیار بیشتر میشد.
محسن حججی در همین اثنا ابتدا از ناحیه کتف مجروح شد و با ادامه درگیریهای مستقیم و با شلیک ممتد تروریستها از سمت پهلو نیز هدف قرار گرفت و به شدت مجروح شد. در نهایت محسن حججی به دست تروریستها به اسارت درآمد. تروریستها اینبار نیز طبق عملکرد گذشته خود فیلمی از اسارت یک نیروی ایرانی را برای ضربه زدن به روحیه جبهه مقاومت ثبت و منتشر کردند غافل از اینکه اقتدار حججی در مقابل تکفیریها نتیجه معکوس داد و نام مدافعان حرم و توحش تکفیریها را بیشتر از گذشته بر مردم ثابت کرد. بعد از اسارت محسن حججی توسط تروریستها به شهادت رسید.
حالا 2 سال از شهادت محسن حججی میگذرد. در این مدت نه تنها چهره و یاد حججی کمرنگ نشده بلکه پررنگتر هم شده است و هر ساله در روز شهادتش یاد او و واقعهای که منجر به شهادتش شد در رسانهها بازنشر داده میشود. پیکر شهید که پس از مدتی در جریان مبادله تحویل جمهوری اسلامی ایران شد سوم مهرماه به کشور بازگشت و پس از انجام آزمایش دی ان ای و تشییع بی سابقهای در تهران، در کنار دیگر شهدای نجف آباد در گلزارشهدای این شهر به خاک سپرده شد و بنای یادبودی بر سر مزار او بنا شد تا زیارتگاه عاشقان شهادت است. حقیقت آن است که نام حججی، همان شهیدی که مقام معظم رهبری از آن با عنوان «حجت خدا» یاد کرد همیشه زنده میماند و زنده خواهد ماند، استقامت مردان بزرگ در هر سن و هرکجای تاریخ تا ابد میماند.
انتهای پیام/ 141