به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس به نقل از «تسنیم»، پس از تغییر رویکرد ایران در قبال غرب از «صبر به مقاومت فعال»، شاهد تحولاتی در منطقه بودیم که به نفع ایران و بر خلاف سیاستهای تند اعلامی آمریکا و برخی کشورهای منطقه بوده، نرمش عربستان در قبال ایران و صحبتهایی که درباره امکان گفتوگو با ایران از سوی ریاض وجود دارد، چرخش یا به تعبیری بهتر تغییر موضع امارات در قبال ایران را میتوان دو نمونه عینی در این زمینه ارزیابی کرد. کارشناسان مسائل منطقه این اقدام را به دنبال نوع واکنش آمریکا که تکیهگاه اصلی این ۲ کشور در منطقه به شمار میرود، تجزیه و تحلیل میکنند بخصوص نوع واکنش آمریکا به تحولات امنیتی از جمله سرنگونی پهپاد، حوادث فجیره و حمله یمنیها به تاسیسات نفتی و فرودگاهی امارات و عربستان. در این زمینه با «سعدالله زارعی» تحلیلگر ارشد مسائل منطقه به گفتوگو پرداختیم که متن کامل آن در زیر میآید:
به نظر میرسد که متحدان آمریکا در منطقه که روی حمایتهای آمریکا زیاد تکیه کرده بودند؛ اما بعد از تحولات جاری در منطقه از واشنگتن ناامید شدند؛ جنابعالی تا چه حد ناامیدی متحدان آمریکا را در این چرخش سهیم میدانید؟
این چرخشی که درباره آن صحبت میشود مبنی بر اینکه عربستان یا امارات به سمت ایران چرخش کرده است، واقعیتش این است که علامت دقیق و قانع کننده در این خصوص وجود ندارد و من گمان میکنم اماراتیها صرفا برای اینکه از زیر فشار مستقیم خارج شوند، آمدهاند و به صورت تلویحی و غیرعملی مسئله کاهش مداخلات خود در یمن را مطرح کردهاند این در حالی است که ما همین روزها، یعنی از چهارشنبه (شانزدهم مرداد) به این طرف شاهد دخالت بیشتر امارات در جنوب یمن و حتی تلاش این کشور برای جداسازی جنوب بودهایم بنابراین، بحثهایی که گفته میشود که سعودیها و اماراتیها قصد دارند به ایران نزدیک شوند در وضع فعلی بیشتر در قواره تاکتیک قابل ارزیابی هستند تا در قواره استراتژی و هدف، من گمان میکنم باید صبر کنیم و با ذوق زدگی قضایا را تحلیل نکنیم که فردا دچار مشکل شویم.
از برخی از منابع اطلاعاتی و رسانهای صهیونیستی اخباری دال بر تماسهای مخفی عربستان با ایران و امکان گفتوگو میان این ۲ کشور بانفوذ منطقهای به گوش میرسد، آیا عربستان با وجود همه هزینههایی که تاکنون در راستای سیاستهای آمریکا کرده اکنون به این نتیجه رسیده است که نفوذ آمریکا در منطقه دچار افول شده و نیاز است تخم مرغ امنیت خود را در سبد آمریکا نچیند؟
ببینید پاسخ سئوال دوم در سئوال اول به نوعی قرار دارد، آنچه ما مشاهده میکنیم فعلا در حد و اندازهای نیست که بتوانیم آن را خیلی جدی ارزیابی کنیم، سعودی مثل هر دولت دیگری در دنیا به طور طبیعی متوجه است که آن قدرت گذشته آمریکاییها دیگر از بین رفته است و همین طور متوجه شده است که به هر حال شرایط منطقه را نمیتوان با قدرتهای خارجی مدیریت کرد و در واقع با وزنه خارجی به مثابه پاسنگ در روابط بین منطقهای استفاده کرد. اما آیا سعودیها راه حل دیگری دارند غیر از اتصال به آمریکا و آیا به دلیل اینکه به چنین تحلیلی رسیدهاند آیا میتوانند تنها گزینه خود که گزینه اتصال به آمریکاست را کنار بگذارند؟ فکر میکنم سعودیها عملاً خود را در شرایطی قرار دادهاند که باید با جدیت این استراتژی کنونی خود را دنبال کنند و البته در سطح تبلیغات و رسانه هم سعی میکنند خود را طرف منعطف معرفی کنند در حالی که اگر اینها انعطاف داشتند جنگ بیحاصل یمن، پنجاه و دو ماه به درازا نمیکشید.
ترامپ علناً اعلام کرده که آمریکا نیازی به این ندارد که در منطقه بماند، چون وابسته به نفت منطقه نیست. آیا شما پیشبینی میکنید دیگر اقمار آمریکا در منطقه مثلا ًمصر، اردن نیز از سیاستهای منفعتطلبانه ترامپ در منطقه فاصله بگیرند.
آمریکا به این منطقه احتیاج دارد، اینکه گفتهاند احتیاج ندارد، مگر آن زمان که آمریکاییها به منطقه آمدند و پایگاههای نظامی تاسیس کردند و ۳۲ پایگاه نظامی در کشورهای منطقه تاسیس کردند و آن زمانی که در واقع بیش از ۷۰ ناو در آبهای اطراف ما، در اقیانوس هند و دریای عمان و خلیج فارس فرستادند، مگر آن زمان آمریکاییها طرف اصلی نفت ما بودند که بگوییم به خاطر نفت آمده بودند و حالا چند صباحی است که نیاز به نفت وجود ندارد؟ بنابراین فلسفهای برای ادامه حضور نظامی آمریکا نیست، آمریکا آمده بود با حضور نظامی، موقعیت خود را به یک عنوان یک ابرقدرت تثبیت کند، اساسا پایگاههای نظامی و ناوها و گسترش سفارتخانهها و گسترش فعالیتهای علی الظاهر دیپلماسی آمریکایی در اینجا با ابرقدرتی آمریکا تناسب دارد، نه اینکه با سطح روابط اقتصادی آمریکا تناسب داشته باشد، اصلاً روابط اقتصادی و انرژی آمریکا نیازی به هیچ مقدار از این نیروها ندارد، بنابراین آنهایی که تحلیل میکنند آمریکا به دلیل اینکه نیاز نفتی در اینجا ندارد بنا دارد نیروهای نظامی خود را کاهش دهد، تحلیل درستی ندارند. در اینجا باید دو نکته را گفت؛ یک نکته این است که آیا واقعا آمریکاییها بنا دارند نیروهای نظامی خود را در برهه آتی طی دو، سه، چهار پنج سال آینده کاهش دهند؟ آیا نشانهای برای آن وجود دارد؟ ما نشانهای نمیبینیم برای این مسئله. اتفاقاً نشانههای عکس آن را داریم مشاهده میکنیم، یعنی تلاش آمریکا برای گسترش نظامی هنوز ادامه دارد. نکته دوم این است که اگر آمریکاییها ناگزیر شدند نیروهای نظامی خود را خارج کنند به خاطر مسائل اقتصادی و نفت است یا به خاطر این است که این نیروها با وجود هزینههای بسیار زیادی که برای آمریکا دارند عملاً قادر به حفظ منافع آمریکا در منطقه ما نیستند؟ به نظر من پاسخ این سئوال مطلب دوم است؛ در واقع همانطور که آقای ترامپ اشاره کرد هم در انتخابات ریاست جمهوری هم بعداً طی سالهای اخیر، اساساً منفعتی از ناحیه این نیروها تا کنون متوجه اقتصاد آمریکا نشده و متوجه قدرت آمریکا هم نشده، الان آمریکاییها سیبلهای بزرگی در برابر رقبایشان در منطقه قرار دادهاند.
روزگاری که ایران صبر راهبردی در قبال غرب در پیش گرفته بود، صحبت از اجرای ناتوی عربی به میان آمد. اما اکنون این ایده به حاشیه رفته و حرفی از آن نیست. آیا آمریکا به این نتیجه رسیده که با وجود همه سلاحهایی که به منطقه فروخته، کشورهای منطقه قادر به تامین منافع خود نیستند یا این که افولی که نفوذ آمریکا در این چند وقت اخیر با آن مواجه بوده، به اندازهای بوده که این بار اعتماد آمریکا به اقمار منطقهای را از بین رفته و واشنگتن ترس دارد که مبادا پشت او را خالی کنند و به دنبال مشارکت دیگر کشورها است؟
من فکر میکنم که در ایران درباره ناتوی عربی، یک سوء تفاهم (سوء برداشت) به وجود آمده است. سوءتفاهم این است که کلمه ناتوی عربی این جوری ترجمه شده است که کشورهای عربی قرار است شبیه ناتو که برای غربیها تشکیل شد و یک همکاری درازمدت امنیتی میان کشورهای غربی بود، اعراب هم قرار است با استفاده از آن مدل یک ناتوی عربی را شکل دهند، این یک سوءتفاهم در داخل ایران است؛ در حالی که در اینجا باید بر روی کلمه ناتو تکیه کرد. یعنی اینجا مسئله عربی به عنوان یک ظرف و جغرافیا مطرح است و اصل قضیه این است که آمریکاییها و برخی کشورهای اروپایی برای سرکیسه کردن کشورهای عربی، ضرورت یک ناتو که سربازانشان را خود آمریکاییها تشکیل میدهند، سربازانشان را کشورهای عضو ناتو تشکیل میدهند، ولی به نام عربی؛ یعنی برای اینکه از حوزه عربی دفاع کند مطرح میشود، سئوال این است که آیا واقعا چنین چیزی، امکان اجرایی دارد؟ پاسخ این سئوال مثبت و منفی است، اگر ما به تاریخ مراجعه کنیم، یعنی سابقه این بحث را بررسی کنیم، میبینیم که حداقل بیست سال است که از طرح این کلمه ناتوی عربی میگذرد و هرازگاهی تحت تاثیر حوادث از این مسئله رونمایی مجدد میشود، ولی در عمل هیچ گامی به سمت تحقق آن برداشته نمیشود. الان هم همین مسئله است، من نظرم این است که این باز یک فریب مضاعفی است که آمریکاییها میخواهند بدون اینکه به طور واقعی نیرویی اعزام کنند از همین ظرفیتهای موجود که در خلیج فارس است یک کپی بزنند و به عنوان اینکه حالا اینها دارند برای امنیت حوزه عربی زحمت میکشند از این کشورهای عربی پول بگیرند. قرار نیست ظاهرا هیچ یگان و نفر جدیدی ذیل عنوان ناتوی عربی در اینجا شکل بگیرد و یک کلاهی است برای سرکیسه کردن کشورهای عربی منطقه.
انتهای پیام/ 113