به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، سالها 94 تا 96 اوج جنگ در سوریه بود، به واسطه عملیاتهای پی در پی و هجوم نیروهای مقاومت به زمینهای تحت اشغال تکفیریها شهدای زیادی تقدیم شد که در این میان نام تعدادی از رزمندگان ایرانی نیز به چشم میخورد. شهدایی که رفته بودند تا از حرم اهل بیت دفاع و آتش جنگ را در کشوری اسلامی که از محورهای مهم مقاومت در منطقه است خاموش کنند.
ابراهیم خلیلی بسیجی لشکر 27 محمد رسول الله تهران بزرگ و فرمانده پایگاه مسجد شهید سبحانی بود. وی همچنین فرزند شهید داوود خلیلی از شهدای دوران دفاع مقدس بود که در دشت عباس به شهادت رسید همچنین عموی شهید نیز در دوران دفاع مقدس به شهادت رسیده است. در نشریه شلمچه و فیلم اخراجیهای یک حضور داشت و در سکانس به میدان مین رفتن مجید سوزوکی و خلق سکانسهای جنگی بازی کرد. او در جریان عملیات تفحص در غرب از ناحیه پا مجروح شده بود. مادرش گفته بود «ابراهیم عاشق تفحص بود و مدام به مناطق جنگی میرفت. یکبار متوجه شدم مدتهاست بدون اینکه به کسی بگوید در یک اتاق کوچک و بدون کولر در حالی که چند آجر زیر سرش می گذارد و چند پتوی ضخیم به رویش میکشد میخوابد. وقتی فهمیدم خیلی تعجب کردم گفتم: ابراهیم چرا این کار را میکنی؟ مریض می شوی مادر! گفت: میخواهم بدنم به شرایط سخت و آب و هوای گرم جنوب عادت کند.»
ابراهیم خلیلی 38 ساله بالاخره به سوریه رفت تا در صف مدافعان حرم قرار گیرد. او سرانجام در شهریور سال 96 در جبهه شرق حلب به شهادت رسید. یک فرزند دختر و یک پسر یادگاران این شهید است.
او در دستنوشتهای که پیش از شهادت نوشته بود به توفیق حضور در جنگ سوریه اشاره کرده و گفته بود: هرچه فکر کردم چه بنویسم چیزی به ذهنم نرسید جز اینکه همهی آمد و رفت ما به اجازه و با نظر خاص حضرت زینب سلامالله است. در ایامی که به شدت مریض شده بودم بعد از مرخصی از بیمارستان، فکرم خیلی مشغول مردم و گرفتاریشان بود خصوصا وقتی میشنیدم اتفاق و حوادثی بر اثر انفجارات مواد ناریه برای آنها پیش میآید قلبم درد میگرفت. آمدم جلوی مطالب نوشته شده روی دیوار، یک مطلب از شهید بزرگوار برونسی نوشته بود که موقع حمل و جابجایی مهمات حضرت زینب (س) را زیارت کرد و خانم به ایشان گفته بود شما که اینجا برای من آمدهاید من باید به شما کمک کنم، ناخواسته به گریه افتادم و چه گریهای، به هق هق! گفتم خانم نظری کن این مردم چشم امیدشان به من حقیر است، کمکم کن زود خوب شوم و دوباره توفیق خدمت به این مردم مظلوم را پیدا کنم، خدا شاهد است از همان شب حالم رو به بهبودی و عافیت شد و توان رفته برگشت و این یقیناً از عنایت بیبی حضرت زینب سلامالله بود.
او در وصیتنامه خود چنین نوشته است: بسم الله الرحمن الرحیم
وصیت این بنده حقیر به همه برادران و خواهران این است که پشتیبان واقعی ولایت فقیه باشید تا از طوفان حوادث و فتنههای پیش ِرو در امان بمانید و وصایای امام راحل را فراموش نکنید که فرمود نگذارید این انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد.
شما را همانگونه که تمام انبیاء و اولیاء و امامان معصوم (ع) سفارش فرمودند بنده هم سفارش میکنم به نماز خصوصاً نماز اول وقت و بعد به احیای امر به معروف و نهی از منکر که موجب سلامت و رشد معنوی جامعه است و همه خواهران دینی خود را سفارش به رعایت حجاب و عفاف و حیاء مینمایم که اگر این امر در جامعه رعایت شود بسیاری از مشکلات معنوی جامعه حل خواهد شد و در اثر رعایت این امر الهی موجبات خوشنودی و رضای امام زمان (عج) فراهم و موجبات خشم شیاطین فراهم میشود و نتیجه آن رحمت و برکات الهی بر جامعه اسلامی خواهد بود.
از همه شما برادران دینی خود تقاضا میکنم از قرآن و اهل بیت (ع) جدا نشوید و این سفارش و وصیت رسول مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی (ص) را سرلوحه همه امور زندگی خود قرار دهید تا به برکت بهرهمندی از این دو ثقل، عاقبت به خیری و سعادت دنیا و آخرت نصیبتان گردد.
به برادران همرزم خودم هم سفارش میکنم که از فیض عظیم جهاد بهرههای معنوی ببرید و هرگز از جهاد در راه خدا خسته و دلسرد نشوید و از جهاد اکبر که مبارزه با نفس اماره است نیز غافل نشوید و بدانید که نصرت و یاری پروردگار در ثبات قدم و استقامت نهفته شده است و در اثر این ایستادگی خداوند به شما پیروزی نصیب مینماید و انشاءالله پس از مبارزات فراوان با مستکبرین و کفار همه ما به فیض عظیم شهادت برسیم.
انتهای پیام/ 141