به گزارش گروه اخبار داخلی دفاعپرس، محمدصادق کوشکی اظهار داشت: برای آمریکا و انگلیس از دست دادن منافعشان در ایران اصلا تصور سادهای نبود که به راحتی با آن کار بیایند، یعنی در مقطعی که انقلاب به سمت پیروزی میرفت، آنها تلاش کردند به هر شکل ممکن جلوی این پیروزی را بگیرند، وقتی در دسامبر ۱۹۷۸ که آذر سال ۵۷ به این نتیجه رسیدند که دیگر امکان پیشگیری از انقلاباسلامی وجود ندارد، آنچه در کنفرانس گوادلوپ بین آمریکا و انگلستان و چند کشور اروپایی دیگر نشستی برگزار شد که بعدا اسناد آن انتشار یافت نشان میدهد، آنها مانند کسانی هستند که انگار میخواهد از یک معدن غنی دستش کوتاه شود، نگران است.
وی افزود: آمریکا و انگلیس در آستانه پیروزی انقلاباسلامی چنین حالتی را پشت سر گذاشتند و وقایع آن سالها را دنبال میکردند، اگرچه هیچ وقت به دنبال این نبودند که اجازه بدهند انقلاباسلامی اتفاق بیفتد و کشور ایران تنها متعلق به مردمش باشد. به همین دلیل بعد از گوادلوپ نخستین حرکتی که انجام دادند، ایجاد مانع در استقلال ایران با استفاده از ابزار نفوذ بود. در واقع یکی از شعارهای اصلی انقلاباسلامی استقلالخواهی مردم بود، آمریکا و انگلیس نیز با استفاده از نفوذ قصد داشتند بخشی از گروههای ملیگرا و میانهرو ایران از جمله افراد جبهه ملی مانند کریم سنجابی، شاپور بختیار به عنوان آلترناتیوهای ایران پس از انقلاباسلامی جایگزین حکومت پهلوی گروهی باشند که آنها را به عنوان نیروهای ملیگرا میدانستند که در مسیر آلترناتیو و نفوذ بحث پروژه شکستخورده دولت شاپور بختیار را داریم که به نتیجه نرسید.
استاد دانشگاه تهران ادامه داد: بعد از پیروزی انقلاب مسیرهایی که آمریکاییها و انگلیسیها دنبال کردند، برای اینکه سرزمین غنی و دارای موقعیت راهبردی را از دست ندهند و به نوعی بتوانند بر مردم ایران و انقلاباسلامی فائق شوند به نفوذ و تبلیغات رسانهای خود متوسل شدند، یعنی در آن مقطع آمریکا و انگلیس سعی کردند با رادیوهای فارسی زبان خودشان کنترل ذهن مردم را در دست بگیرند، لذا آنها به طور جدی در گام نخست تلاش میکردند انقلاب را یک حرکت شکست خورده نشان دهند و وضعیت ایران را پس از انقلاب را به صورت بحرانی و آشفته به نمایش در بیاورند.
محمدصادق کوشکی گفت: ضمن اینکه تلاش کنند این خط ناامیدی به مردم القاء شود که دولت جمهوریاسلامی و دولت برآمده از آراء مردم ناتوان از اداره کشور نشان دهند، این نخستین خطی بود که از مقطع پیروزی انقلاب آغاز شد و تا به امروز نیز در قالب رسانههای نوین همین خط ادامه دارد. به موازات این خط رسانهای، ما شاهد فعالیت گروههای تروریستی، تجزیهطلب و برانداز بودیم که برای این مدعا سندی در میان اسناد لانه جاسوسی وجود دارد که این سند قبل از تسخیر لانه جاسوسی و در آبان سال ۵۸ به نگارش درآمده که از سوی ماموران سفارت آمریکا به واشنگتن اینگونه منعکس شده است: برای شکست انقلاب نوپای ایران و دولت جمهوریاسلامی باید نخست تجزیهطلبی قوت پیدا کند و مورد حمایت آمریکا واقع شود.
وی افزود: در چهار گوشه کشور باید گروههای تروریستی داخلی در قالب گروههای چپ، مارکسیست و چریک متنوع حمایت شوند، به قومگرایی به شدت دامن زده شود و با سران گروهها، احزاب و جریانهای مختلف تماس گرفته شود تا کشور یک فروپاشی درونی را شاهد باشد و این وحدت و همگرایی سیاسی ایران پس از پیروزی انقلاب از بین برود. جالب اینجاست که در این سند به تاکتیکهای ریز اشاره شده که در نخستین دفتر از اسناد لانه جاسوسی آمریکا منتشر شده است، اما آمریکا از خط دیگری هم برای فشار به انقلاب اسلامی استفاده کرد، ابزار تحریم که تا به امروز هم ادامه پیدا کرده و آنها هر بار به بهانهای مجموعه تحریمهایی را علیه جمهوریاسلامی علم و هر روز حلقه این تحریمها را تنگتر و سختتر کردند.
انتهای پیام/ 151