گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: در میان شهدای دوران دفاع مقدس، شهدایی هستند که با اینکه نام و هویت آنها مشخص است، اما در گمنامی به سر میبرند؛ چون نامی از آنها در کتابها، رسانهها و محافل برده نشده یا کمتر معرفی شدهاند.
با توجه به وصایا و دستنوشتههایی که از شهدا بر جای مانده است، میتوان ادعا کرد که بسیاری از شهیدان عاجزانه از خداوند میخواستند که در گمنامی شهید شوند و گمنام بمانند، ولی معرفی شهدا و آرمانهای آنها راهشان را تداوم میبخشد و فرهنگ شهادت را برای آشنایی نسل جدید با آموزههای دفاع مقدس و مقابله با توطئههای جدید استکبار ترویج میدهد. در ادامه به معرفی سه شهید دوران دفاع مقدس پرداختیم که در زمره این گروه از شهدا قرار دارند که کمتر به معرفی آنها پرداخته شده است.
شهادت ۱۰ روز پس از ازدواج
«مجید عالمبخش» در سال ۱۳۳۶ در مراغه دیده به جهان گشود و پس از پشت سر گذاشتن دوره ابتدایی، به تهران نقل مکان کرد. او با اخذ دیپلم از دبیرستان دارالفنون در سال ۱۳۵۵ وارد دانشکده مخابرات شد.
وی که زمزمههایی بسان نسیم بهاری از انقلاب خرداد ۴۲ در کودکی شنیده و در دوران تحصیل با مسئله به طور کامل رودررو شده بود از بدو ورود به دانشکده با چند تن از دوستانش به فعالیت علیه رژیم طاغوت پرداخت. یک بار مجبور به تغییر مکان شد و سرانجام مبارزات وی و دیگر مبارزان انقلابی به بار نشست و انقلاب اسلامی به پیروزی رسید.
شهید عالمبخش پس از پیروزی انقلاب، درس را رها کرد و با گروه جهاد سازندگی برای خدمت به محرومان به روستاها رفت. وی به امام سخت عشق میورزید و اوامر او را سرلوحه فعالیتهای خود قرار داده بود.
در سال ۵۸ برای تحصیل علوم دینی به قم رفت، اما پس از مدتی با شروع جنگ تحمیلی ضرورت را در نبرد با دشمن یافت، لذا با یک گروه از برادران سپاه کرج به جبهه رفت. او در بازگشت به قم به عضویت سپاه درآمد و برای بار دوم به جبهههای نبرد اعزام شد.
مجید چندی بعد با یک دانشجوی حوزه علمیه، ازدواج کرد که ۱۰ روز پس از ازدواج، برای سومین بار به جبهه نبرد حق علیه باطل شتافت و در تاریخ ۲۷ مرداد ۶۰ به شهادت رسید.
خودش را به شهادت نزدیک میدید
«محمدتقی محسنیفر» در سال ۱۳۳۷ در میبد یزد متولد شد. از همان اوان کودکی به مسائل و آداب مذهبی علاقه پیدا کرد و این ویژگی پاک را با شرکت در نماز جماعت و شرکت در سخنرانیها و مجالس مذهبی پرورش داد.
در دوران مبارزات انقلاب، با پخش اعلامیه و شرکت در تظاهرات به مبارزه علیه رژیم طاغوت پرداخت. یک بار به همین جرم دستگیر شد، ولی چون ساواک مدرکی از وی نداشت، آزاد شد.
محسنیفر جزو نخستین کسانی بود که به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد. زمانی که محمدتقی قصد ورود به سپاه داشت مکرر میگفت: «با پوشیدن این لباس هر آن امکان دارد که توسط ضدانقلاب کشته شوم و من آماده شهادت هستم.»
جنگ تحمیلی که آغاز شد، به مناطق عملیاتی شتافت و به جهت آمادگی جسمی و نظامی، به عنوان فرمانده گروهی از پاسداران مستقر در مرز «شلمچه ـ خرمشهر« انتخاب شد. از آنجایی که پاسداری را فقط در بعد نظامی نمیدید از خدمت به روستائیان و انجام اقدامات عمرانی و فرهنگی نیز غافل نشد.
او یک مرتبه مجروح شد و پس از بهبودی به جبهه بازگشت. هر لحظه خود را به شهادت نزدیک میدید تا سرانجام ۱۰ مهر ۵۹ در حالی که پس از چند روز حضور در خط مقدم جبهه شلمچه و خرمشهر به مقر سپاه بازگشته بود، بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید.
حضور داوطلبانه در کردستان
«احمد شاکری» سال ۱۳۳۸ در جنوب تهران به دنیا آمد. دوران ابتدایی را در شرایط سخت مالی پشت سر گذاشت و در دبیرستان به تحصیل خود ادامه داد. او در کنار تصحیل، کار میکرد تا به تامین معاش خانواده کمک کند. شبها نیز فعالیتهای انقلابی انجام میداد. وی نیز همراه با دوستانش برای تصرف مرکز رادیو به محل مزبور رفت، اما در آنجا از سوی ساواک مجروح شد.
احمد پس از پیروزی انقلاب اسلامی و اخذ دیپلم، برای خدمت مقدس سربازی ثبت نام کرد. دوره آموزشی خود را در عجبشیر گذراند. در تقسیمبندی، به تهران منتقل شد، اما از آنجایی که میدانست کردستان در شرایط حساسی است، داوطلبانه به آنجا رفت. او در مبارزه با ضد انقلاب، مجروح شد و مدتی را در بیمارستان بستری شد.
مدتی بعد خدمت سربازی احمد به پایان رسید، اما از آنجایی که احساس تکلیف میکرد، در کردستان ماند و سرانجام در ۲۰ مرداد ۶۰ به دست ضد انقلاب به شهادت رسید.
انتهای پیام/ 131