شهید شهبازی به روایت سردار همدانی -5/

تسلط «شهبازی» بر مکاتب فلسفی و سیاسی غرب بی‌نظیر بود

«محمود شهبازی» نبض جریان‌های فرهنگی فلسفی و سیاسی موجود در جامعه را در دست داشت در دوره‌ای که بسیاری از طرفداران کمونیسم قادر به خواندن متون کمونیسم نبودند شهبازی بهتر از کمونیست‌های پرمدعا بر متون مبنایی مکتب کمونیسم تسلط داشتند.
کد خبر: ۳۶۳۴۶۶
تاریخ انتشار: ۰۵ مهر ۱۳۹۸ - ۰۸:۳۰ - 27September 2019

تسلط «شهبازی» بر مکاتب فلسفی و سیاسی غرب بی‌نظیر بودبه گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، شهید «محمود شهبازی دستجردی» در سال 1337 در اصفهان متولد شد. تحصیلات خود را در اصفهان به پایان رساند و در سال 1356 در رشته مهندسی صنایع در دانشگاه علم و صنعت پذیرفته شد.

شهبازی فعالیت‌های سیاسی خود را با مطالعه كتاب‌های «استاد مطهری» و «علامه طباطبایی» آغاز کرد و پای مجالس سخنرانی «آیت‌الله طاهری» می‌نشست. وی عمده فعالیت‌های خود را در «مسجد شفیعی» انجام می‌داد. محمود که به‌خاطر فعالیت‌های مستمر سیاسی‌اش در اصفهان، شناخته می‌شد، در نخستین راهپیمایی اصفهان نقش فعالی داشت. با ورود امام خمینی (ره) به ایران، مسئولیت امنیت بهشت‌زهرا (س) را بر عهده گرفت و در اسفند همان سال، به عضویت «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» درآمد.

محمود شهبازی در روز 13 آبان 1358 به همراه شهید «محسن وزوایی» در تسخیر لانه جاسوسی شرکت کرد و در سال 1359، برای سازمان‌دهی سپاه پاسداران شهر «همدان» به این شهر رفت و پس از چندی نیز به فرماندهی سپاه پاسداران همدان منصوب شد.

شهبازی در عملیات «بیت‌المقدس» و «فتح‌المبین» شرکت داشت و سرانجام در روز دوم خرداد 1361، در آستانه «فتح خرمشهر» در عملیات «بیت‌المقدس» در اثر اصابت تركش خمپاره، به شهادت رسید.

شهید «حسین همدانی» از جمله دوستان شهید شهبازی بود که مدتی طولانی همراه و هم‌رزم وی بود. خواندن خاطرات سردار همدانی می‌تواند ابعاد شخصیتی شهید شهبازی را روشن کند و درک درستی از منش و اندیشه این شهید بزرگوار را به مخاطب ارائه دهد.

در کتاب «مهتاب خین» که حاصل گفت‌وگوی «حسین بهزاد» با «سردار همدانی» است به‌طور مفصل به شخصیت شهید شهبازی پرداخته شده است. به مناسبت ایام دفاع مقدس بخش‌هایی از این کتاب که در ارتباط با شهید شهبازی است منتشر خواهد شد. در قسمت پنجم یادداشت، اشاره شده است که شهید شهبازی نه فقط بر تفسیر قرآن و نهج‌البلاغه که بر مکاتب فلسفی و سیاسی غرب تسلط داشتند و نسبت به مسائل روز بی‌اطلاع نبودند.

اشراف بر مسائل روز

«اصولاً محمود شهبازی در ساحت منش و کنش بسته به موقعیت و محیط دارای دو شخصیت متفاوت بود یکی شخصیت او در جایگاه مدیریت و فرماندهی سپاه استان همدان و دومی شخصیتش در جایگاه یک رزمنده محور میانی جبهه سرپل ذهاب. مثلاً محمود شهبازی رزمنده که در جبهه سرپل و چه بعدها در دوکوهه، آن محمود شهبازی فرمانده سپاه همدان و بعدها قائم‌مقام تیپ ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) نبود.

اگر در آن ایام مثل این سال‌ها امکان دسترسی به دوربین‌های ویدیویی کوچک هندی‌کم وجود داشت از بیست‌وچهار ساعت زندگی شهبازی در جبهه تصویر می‌گرفت و ۲۴ ساعت هم از فعالیت و حضورش در سپاه همدان؛ هر کس با دیدن مجموعه تصاویر گرفته شده به ضرس قاطع می‌گفت این شهبازی کمترین وجه تشابهی با آن یکی ندارد.

محمود شهبازی سپاه همدان در بحث اعمال مدیریت و فرماندهی خودش بر مجموعه زیردست اصلاً باکسی ملاحظه و تعارف نداشت. با من خیلی صمیمی شده بود مرا سنگ صبور درددل‌ها و رازدار اسرارش می‌دانست و محل وثوق و اعتماد او بودم. به‌طوری‌که اگر از هر رده‌ای در مورد امری گزارش دریافت می‌کرد بلافاصله صحت‌وسقم آن را با بنده چک می‌کرد و فقط موقعی به آن گزارش ترتیب اثر می‌داد که قبل از آن با من هم مشورت کرده باشد. در مجموع محمود شهبازی در کار آدم بسیار منظم و جدی‌ای بود. توی وادی رفاقت هم برای دوستانش سنگ تمام می‌گذاشت. می‌شد گفت یک انسان متوازن بود.

شهبازی پشت همان دفتر کارش یک اتاق کوچک و محقری داشت که در حکم مسکن و معوای محمود در همدان بود. مختصر لحظاتی را که در اواخر شب برای استراحت شبانه و مطالعه در اختیار داشت توی همان اتاق سپری می‌کرد.

کتاب‌های مربوط به اصول عقاید اسلامی و بحث‌های معرفتی و اخلاقی را خیلی دوست داشت خصوصاً اگر توسط اساتید فن و با قلم شیوا و مستند به اصناف و احادیث معتبر نوشته شده بودند. آثار منتشر شده حضرت امام مثل کشف‌الاسرار، ولایت‌فقیه، شرح دعای سحر و پرواز در ملکوت یا همان آداب نماز ایشان را با نهایت دقت می‌خواند. الفت زیادی با مجموعه چهار جلدی اصول کافی مرحوم کلینی داشت. عمده آثار استاد شهید مطهری را به دفعات خوانده بود البته در بین تمام کتاب‌ها بعد از قرآن کریم یار غار و دوست وفادارش نهج‌البلاغه بود.

در بین بچه‌های سپاهی احدی را ندیده‌ام که به‌قدر محمود با این کتاب محرم و مونس بوده باشد. از مطالعه آثار ایدئولوژیک مربوط به مکاتب فلسفی سیاسی غربی و شرقی هم غافل نبود. آن روزها چون مکتب کمونیسم و فلسفه مارکسیستی در محافل مصطلح به روشنفکری و فرهنگی کشور خیلی طرفدار داشت و عمده گروه‌های سیاسی مخالف انقلاب اسلامی یا رسماً خودشان را مارکسیست می‌دانستند و یا مثل مجاهدین خلق زیربنای اصول جهان‌بینی‌شان عمدتاً مارکسیستی بود. محمود دوره آثار مربوط به مکاتب فلسفی سیاسی را با دقت مورد مطالعه قرار می‌داد. جان کلام از خود کمونیست‌ها مکتب‌شان را بهتر می‌شناخت.

انسان‌هایی مثل محمود شهبازی، اشخاص بی‌سواد و بی‌مطالعه‌ای بودند نبض جریان‌های فرهنگی فلسفی و سیاسی موجود در جامعه دستشان بود. در دوره و زمانه‌ای که حتی بسیاری از طرفداران دو آتشه گروه‌های کمونیستی از قبیل حزب توده و فدائیان خلق قادر به خواندن چهار صفحه متن فلسفی مکتب کمونیسم نبودند تا چه رسد به حلاجی‌شان. آن‌هم به روش نقد تطبیقی بچه مسلمان‌ها سپاهی ما از قبیل شهبازی بهتر از خود آن کمونیست‌های پرمدعا بر متون مبنایی مکتب کمونیسم تسلط داشتند. لابد شما وصیت‌نامه معروف محمود شهبازی را خوانده‌اید در این وصیت‌نامه که آن را روز عید فطر سال ۱۳۶۰ نوشته و به‌صراحت می‌گویند جز مقداری کتاب چیزی از مال دنیا ندارم که بخشی از آن‌ها کتاب‌های مکاتب انحرافی است. این کتاب‌ها را صرفاً برای مطالعه پژوهش و نقد محتوایی‌شان نگهداری کردم.

عشق عجیبی هم به مطالعه و تلاوت آیات کلام‌الله مجید داشت. حتی در آن آخرین ملاقاتی که در منطقه عملیاتی خرمشهر با او داشتم. دیدم بعد از ادای فریضه مغرب و عشاء نشست و با خلوص و جذبه عجیبی قرآن خواند و سخت گریست.

در دوران حضور در سپاه استان همدان، شب‌ها محمود شهبازی در آن اتاق کوچک پشت دفتر فرماندهی به مطالعه و نماز شب مشغول می‌شد. بعد از خواندن نماز شب و تا اذان صبح یک‌روند قرآن تلاوت می‌کرد به‌طوری‌که اعضای جوان‌تر سپاه از قبیل سعید بادامی و شهید اسماعیل شکری موحد عادت کرده بودند به اینکه نزدیک سحر بروند پشت دیوار اتاق محمود و یواشکی به صدای تلاوت که واقعاً با لحن شیوا و صوت گرمی ادا می‌شد گوش بدهند. تلاوت قرآن شهبازی دل‌ها را می‌برد به بام ملکوت.»

ادامه دارد ...

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار