به گزارش خبرنگار ساجد، پاسدار شهید «حمید ابوالقاسمپور» 1346 در تهران چشم به جهان گشود. وی در سال 1362 در عملیات خیبر در جزیره مجنون به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
«بسم رب الشهدا
اللَهُمَّ أَنْتَ ثِقَتِی فِی کُلِّ کَرْبٍ، وَ أَنْتَ رَجَآئِی فِی کُلِّ شِدَّة، وَ أَنْتَ لِی فِی کُلِّ أَمْرٍ نَزَلَ بِی ثِقَةٌ وَعُدَّةٌ.
عن ابی عبدا... الحسین (ع)
مَن طَلَبَنی وَجَدَنی، مَن وَجَدَنی عَرَفَنی وَ مَن عَرَفَنی اَحَبَّنی وَ مَن اَحَبَّنی عَشَقَنی وَ مَن عَشَقَنی عَشَقتَهُ وَ مَن عَشَقَتَهُ قَتَلتَهُ وَ مَن قَتَلتَهُ فَعَلی دِیَتَهُ وَ مَن عَلی دِیَتَهُ فَاِنّا دِیَتُهُ
((حدیت قدسی))
بار خدایا در هر سختی و اندوهی تویی پناه من و در هر شدت و فشاری تویی امید من بار خدایا تویی سرمایه و نقطه اطمینانم در آنچه از مصائب بر من نازل میگردد الهی و سیدی و ربی اتراک معذبی بنارک بعد توحیدک و بعد ما نطوی علیم قلبی من معرفتک. ای خدای من وای آقای من وای پروردگار من آیا باور داشته باشم که مرا به آنست میسوزانی بعد از آنی که به یگانگیت شهادت دادم و قلبم را به نور معرفتت روشن گردانیدم.
با سلام به منجی عالم بشریت حضرت مهدی (عج) و نایب بر حقش امام خمینی و شهدای گلگون کفن و رزمندگان صحنه نبرد حق علیه باطل و امت همیشه در صحنه و جانبازان عزیز، وصیت نامه خویش را آغاز میکنم.
در آغاز صحبت خود سخنانی چند با امت همیشه در صحنه و شهیدپرور ایران دارم ای راهیان راه خدا و راه حق همواره استوار باشید و با یاری امام عزیز و بت شکنمان علیه اجانب شرق و غرب شوریده و آنها را با فریادهای اللهاکبر به زیر پا بکشید و پرچم اسلام را در سرتاسر جهان به پا دارید و دست از امام عزیز نکشید و تا آخرین قطره خونتان حافظ امام عزیز و راه او که همانا راه اسلام است باشید و از شهید دادن نهراسید که اسلام با این خونها زنده است مادران عزیز مبادا از رفتن فرزندانتان به جبههها جلوگیری کنید که شما مسئولید و نباید بیتفاوت نسبت به انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی باشید که فردای قیامت در محضر خدا نمیتوانید جواب خدا و حضرت زینب (ع) را بدهید که حضرت زینب (ع) تحمل هفتاد و دو شهید کربلا را نمود و با سخنان خود کاخ یزید را بلرزه درآورد فرزندان شما باید جا و ما را در جبهههای نبرد نور علیه ظلمت پر کنند تا بتوانیم به حول قدرت خدا در جنگ پیروز شده و پرچم اسلام را در سرتا سر جهان به اهتراز درآوریم و پرچم کفر را هر چه زودتر نابود کنیم همانطوریکه خدا در قرآن کریم میفرماید: «جاء الحق و ذهق الباطل ان الباطل کان زهوقا» حق آمد و باطل تباه شد همانا باطل از بین رفتنی است؛ و حدیث دیگری از حضرت علی علیه السلام نقل شده که میفرماید هرکه حق را یاری کند رستگار است و در قرآن آیه دیگری هست که میفرماید: و الذین جاهد وافینا لنهدینم سبلنا. کسانی که در راه ما جهاد میکنند ما راههای خود را به آنها نشان میدهیم و این همان راهی است که به صراط مستقیم ختم میشود و فرزندان شما آگاهانه به این راه میروند و تا آخرین قطره خونشان پایدار و مقاوم در برابر کفار به ستیز میپردازند و پدر و مادرها مبادا با دادن یک شهید و یا یک مجروح و معلول دست از ادامه دادن به مبارزه بکشید؛ و دل سرد بشوید و بگوئید ما دین خود را ادا نمودهایم بلکه شما تازه در مرحله آزمایش قرار دارید و باید پیروز از این آزمایش درآیید پدر مادرها این علاقه را در بچههایتان نکشید و اگر میخواهند به جبهه بیایند بگذارید بیایند که اگر نگذارید در آن دنیا مسئول هستید و از شما عزیزان خواهش میکنم که پشت جبهه را هم حفظ کنید و نگذارید که منافقین سوءاستفاده کنند چرا که راجع به منافقین در قرآن اشارههای فراوانی شده است، چون جای آنها در پستترین جای جهنم است و برای آنان هرگز یاوری نخواهد بود که (ان المنافقین فی الدرک - الاسفل من الله ولن تجد لهم نصیرا)؛ و صحبتی دارم با مادرعزیزم، مادر جان امیدوارم که برای من اظهار ناراحتی نکنید مرا حلال کنی و اینرا بدان که من مثل مردم بی وفای کوفه نیستم که در کوفه حضرت مسلم را در کربلا امام حسین (ع) را تنها گذاشتند و من بیاد حسین زمانه و دلسوز اسلام و قرآن خمینی کبیرلبیک گفته و بیاری دین خدا رفته امروز حرکت من برای خدا و برای اسلام و به خاطر حفظ دین و قرآن است مادر عزیزم میدانم که برایم خیلی زحمت کشیدهای، ولی مادر جان باید از هر خانوادهای یک نماینده در جبههها باشد و اگر روزی برگشتم برادرم باید جای مرا در جبههها پرکند مادر جان میدانم که بعد از شهادت سعید چه ضربهای به تو وارد شد، ولی با درجان بدان امام حسین زمانی که میخواست به میدان جنگ برود به حضرت زینب گفت: (فلاشتکوا و لاتقولوا بالسنتکم ما لسنتکم ماینقص من قدرکم) یعنی مبادا شکایت کنید و مبادا شکایت کنید مبادا جملهای بر زبان بیاورید که از قدر و قیمت شما بکاهد؛ و من در تو استقامت و ایمان لازم را میبنیم و میدانم که باز هم میتوانی امور خانواده را بگردانی و باید سعی کنی برادر و خواهرم را زینبوار تربیت کنی و در جهت راه خدا قرار بدهی و مومنان باید در راه خدا با آنان که حیات مادی دنیا را بر آخرت برگزیدند جهاد کنند و هر کس در این جهاد کشته یا پیروز شود اجری عظیم در بهشت ابدی در انتظار اوست و در آخر مادر عزیزم آرزو دارم که جنازه نداشته باشم و اگر جنازهای برایتان آمد پیش برادر سعید مرا بخاک بسپارید و مادر جان در دعاها و راهپیماییها شرکت کن و امام عزیز را در دعاها بسیار دعا کن و صحبتی دارم با برادر و خواهر کوچکترم امیدوارم که درسهایتان را به نحو احسن بخوانید و الان مسأله اصلی در پشت جبهه درس است و شما میتوانید با خواندن درس مشت محکمی بدهان ابرقدرتها بزنید و از من خواسته بودید که به خانه. بیایم لیکن دست برداشتن از جبهه و یاران همرزمم که همچون شیری در راه خدا بر علیه کفر میتازند برای من بسی دشوار است و این را بدانید تا هر زمانی که بتوانم جای برادر عزیزم و جای شهدای دیگر را در جبهه پرخواهم کرد و جبهه شما دو نفر قلم تان است و خواهرم تقاضای دارم که حجاب خود را حفظ کنی که حجاب شما از خون ما هم کوبندهتر است بر دهان شیطانها و منافقین، و امیدوارم که مرا حلال کنید و راه مرا ادامه بدهید و صبر و استقامت را پیشه کنید که خداوند با صابرین است و در خاتمه دعا کنید، به جان رهبر کبیر انقلاب اسلامی.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی حتی کنار مهدت، خمینی را نگهدار.
والسلام.»
انتهای پیام/ 821