به گزارش خبرنگار دفاعپرس از زاهدان، شهید «حسن سالاری» در سال 1343 در شهرستان زابل دیده به جهان گشود.
وی به عضویت ارتش جمهوری اسلامی درآمد و سرانجام در بیست و هشتم اردیبهشت 1363 در جاده کرمانشاه - قزوین به درجه شهادت نائل آمد.
بخشی از وصیتنامه شهید «حسن سالاری»
سلام بر پیغمبر گرامی نجاتبخش انسانها از بند اسارت و طاغوتیان زمان و با درود بـر دوازده امام (علیهم السلام) و به ویژه امام زمان (عجل االله تعالی فرجه الشریف) فرزند برومنـد امام حسن عسکری (ع) که انشاءاالله همه ما در انتظـار فـرج آن حـضرت هـستیم و بـا سلام بر نایب او امام خمینی و سلام بر شهیدان انقلاب اسلامی ایران و سلام گرم بنده بـر پدر و مادر و برادر و خواهر و همسر و فرزندان عزیزم. انشاءاالله که حالتان خوب باشد.
پدر و مادر گرامی اینک که زمان آن رسیده که از خاك وطن اسلامی دفـاع کنـیم، میروم عهد خود را با قرآن و اسلام اثبـات کـنم و بـرای نجـات اسـلام و قـرآن بـا کفـر صدامی بجنگم. اگر سالم برگشتم که خوب آن هم وظیفه همه ملت ایران میباشـد و اگـر در راه اسلام و قرآن شهید شدم، باید شماها ناراحت نباشید. لکن عاقبت همـه مـرگ اسـت پس چه بهتر که در راه اسلام و قرآن شهید شد.
برادران عزیـزم سـعی کنیـد بـا یکـدیگر دوست و مهربان باشید و از اختلافی که بـه نفـع دشـمن اسـلام باشـد، دوری کنیـد. لکـن اختلاف شما موجب شادی دشمن میباشد، اما تو ای خواهر زندگی زینبی بکنید، این است که حجاب اسلامی را فراموش نکنید. نماز خود را فراموش نکنید و بچـه هـای خـود را بـه خداپرستی دعوت نمایید و با برادران خود خـوب باشـید.
و شـما همـسر مهربـان، از شـما میخواهم که همانطور که نماز و حجاب را رعایت میکردی، تا آخر ادامه بدهی. اگر بنده آمدم چه بهتر و اگر شهید شدم ناراحت نباشید. سعی کنی بردبار باشـی و از خـدا بخـواهی که شما را پاك کند و ما را ببخشد و اگر برای شما همسر خوبی نبودم یا کاری برای شما انجام ندادم، ناراحتی از بنده دریافت کردهاید مرا مـورد عفـو قـرار بدهیـد و مـرا حـلال نمایی و سعی کنی با پدر و مادرم خوب باشی و مانند دختر مهربان قطع امید از آنها نکنی. بنده به شـما اجـازه مـیدهـم کـه بعـد از بنـده میتوانید همسری برای خود انتخاب نموده و با او زندگی جدیدی را پایه ریزی کنـی، لکـن آن هم مؤمن و پرهیزکار باشد.
این به شما مربوط است کسی نمیتواند به شما زور بگویـد. شما میتوانید درباره آن تصمیمگیری کنی. نه پدرم و نه مادرم و نه برادرم و شما را به خـدا سوگند میدهم، که دخترانم طیبه و صدیقه را فراموش نکنـی. آنهـا را بـا احکـام اسـلام و قرآن آشنا سازی. آنها را زیردست نکنی کـه اگـر چنـین کـردی در دنیـا و آخـرت از شـما شکایت خواهم کرد. آنها را پرورش دهی و از چیزی که [زشـت] بـه نظـر مـی آیـد، دوری جویی.
انتهای پیام/