به گزارش خبرنگار دفاعپرس از یزد، شروع ماه آبان یادآور مردانی است که هم ورزشکار بودنند و هم از جسم فانی خود برای رسیدن به معبود الهی گذشتند.
استان یزد بیش از 500 شهید ورزشکار دارد که تعدادی از آنها را معرفی می کنیم.
شهيد حسين بخشنده
شهید سرهنگ پاسدار «حسین بخشنده» فرزند علی سلمانیان و نصرت بخشنده در اول فروردین 1343 در یزد بدنیا آمد.
قبل از ولادت، پدر خویش را از دست داد و چون مادرش در بندر سرایدار مدرسه بود به آنجا منتقل شد. دوره دبستان را در آن شهر گذراند.
در سال 1355 به یزد بازگشت و دوره راهنمایی و هنرستان را در مدرسه راهنمایی احمد فتاحی و هنرستان شهید منتظر قائم گذراند.
بعد از پذیرش قطعنامه در کنکور سراسری شرکت کرد و تحصیلات خود را تا اخذ درجه کاردانی در رشته راه و ساختمان در آموزشکده فنی شهید صدوقی ادامه داد. آن گاه مجددا از طریق کنکور به دانشگاه یزد راه یافت و مدت سه سال در رشته مدیریت صنعتی تحصیل کرد. چندی نیز به فراگیری دروس حوزوی پرداخت.
همچنین در رشته ورزشی کاراته مدرک مربیگری و داوری گرفت. او در سال 1364 با خواهر شهید علی اکبر امیری ازدواج کرد که ثمره آن دو پسر و دو دختر به نام های فاطمه، زهرا، محمد رضا و امیر علی بود.
وی پس از پيروزی انقلاب اسلامی به عضویت بسیج درآمد و آموزش های لازم را فرا گرفت. با شروع جنگ تحمیلی راهی جبهه شد و در عملیات های متعددی شرکت و بارها مجروح گردید. اما هر بار پس از بهبودی مجددا به مناطق مراجعت می کرد. نقل شده که چون ورزشکار بود در عملیاتی خود را روی سیم های خاردار خواباند تا همرزمانش به راحتی بتوانند از مسیر مورد نظر عبور کنند.
وی در عملیات و الفجر مقدماتی از ناحیه گوش چپ و سر و در عملیات فاو از ناحیه کمر و پا دچار موج گرفتگی شد.
شهید بخشنده در عملیات کربلای پنج به شدت مجروح شیمیایی شد به طوری که چند ساعتی او را در پلاستیک پیچیده و در سردخانه گذاشتند اما هنگام حمل وی متوجه حياتش شدند. و بلافاصله به بیمارستان آیت ا... طالقانی انتقال دادند.
وی پس از بهبودی نسبی و به رغم ممانعت پزشکان معالج مجددا به جبهه شتافت و در عملیات بیت المقدس دو و هفت شرکت کرد. وی از ناحیه شکم و بازو قفسه سینه و ششها آسیب دیدگی شدید داشت و ترکش های متعددی در بدنش باقی مانده بود وی سرانجام بر اثر شدت جراحات و پس از تحمل سال ها درد و رنج در 25/5/78 به درجه شهادت نائل آمد.
شهید بخشنده جوانی خوش اخلاق، مردم دار شوخ طبع امین مقید به خواندن نماز شب و قرآن و حامي مردم بی بضاعت بود. به مادر خود احترام می گذاشت و پیشانی مادر را می بوسید. و مقید بود که ثواب مکه دارد.
انتهای پیام/