به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاعپرس، شاید در تاریخ معاصر ایران هیچ کشوری به خباثت و حیلهگری انگلیس نمیتوان یافت که در خیانت به ایران از هیچ کاری فروگذار نکرده است. صفحات تاریخ ایران مملو از دشمنیهای آشکار و پنهان استعمارگر پیر است که با سوءاستفاده از بلاهت شاهان قاجار و خیانتهای پهلوی ضربههای سختی به کشور ما وارد کرده است. مطالعه تاریخ معاصر به منظور شناخت انگلیس برای امروز ما اهمیت بلایی دارد تا با مسیری که تا کنون طی کردهایم مسیر آینده را روشن کنیم.
«محمدقلی مجد» در کتاب «انگلیس و اشغال ایران در جنگ جهانی دوم» که در 13 فصل سامانیافته به حضور انگلیس در ایران و در خلال جنگ جهانی دوم پرداخته است. در ادامه بخشهایی از این کتاب را میخوانید:
تهاجم جدید
«از اواخر سال 1917، به دنبال خروج روسها از ایران، قوای انگلیس از بینالنهرین به غرب ایران حملهور شدند. به همین ترتیب، همزمان با خروج قوای روس از شرق ایران، انگلیسیها مبادرت به پیشروی کردند و در اوایل مارس مشهد را به تصرف خود درآوردند و سپس به سمت مرزهای روسیه روانه شدند. با فرارسیدن تابستان 1918، عملاً همه خاک ایران به اشغال انگلیس درآمده بود. علاوه بر این، با توجه به اینکه انگلیس شبهنظامیان مسیحی آذربایجان را مسلح ساخته بود، عملاً این استان را نیز در کنترل خود داشت.
آذربایجان برای مدت کوتاهی به تصرف ترکها درآمد، ولی در اکتبر 1918، ترکها از این استان خارج شدند و انگلیس بدون هیچ مانعی تمامی خاک ایران را اشغال کرد: انگلیس بدون رقیب و با قربانیاش ایران، تنها ماند. درنتیجه، وقتی جنگ تمام شد تمامی خاک ایران در اشغال قوای انگلیس بود. میروشنیکف اشاره میکند که نقشههای قطعی اشغال غرب ایران در دسامبر 1917 به تصویب رسیده بود؛ یعنی بهمحض اینکه خروج روسها از ایران حتمی شد. در ژانویه 1918، ژنرال دنسترویل با یک ستون نیروی انگلیسی به ایران اعزام شد.
این نیروها ابتدا در همدان مستقر شدند و سپس در فوریه بهسوی انزلی پیشروی کردند، ولی مجبور شدند به همدان بازگردند و تمام طول زمستان و بهار 1918 را در همان شهر بمانند. باوجوداین، ساوثرد خبر میدهد که انگلیسیها حداقل از اواسط سال 1917، خود را برای حمله به غرب ایران آماده کرده بودند: شاید مهمترین عملیات قوای انگلیس در ایران اشغال محور ارتباطی بغداد به خزر بود که در ابتدای سال و به دنبال خروج روسها، شروع شد. ساوثرد درباره شروع این تهاجم مینویسد که روسها در اواخر سال 1917 شروع به عقبنشینی از خاک ایران کرده بودند:
انگلیسیها پیشازاین در بغداد مستقرشده بودند و کمی پسازآنکه احتمال خروج روسها از ایران افزایش یافت، نقشههایی برای اشغال محور ارتباطی بغداد به انزلی از طریق کرمانشاه و همدان مدنظر قرار گرفت. از قرار معلوم در اواسط سال 1918 یک یگان کوچک از قوای انگلیس با تجهیزات بیسیم در کرمانشاه مستقر شد. فاصله راههای کاروان روی این شهر تا بغداد 304 مایل است. ساوثرد سپس مقدمات حمله به ایران را توصیف میکند: پس از اشغال بغداد، انگلیسیها شروع به کشیدن خط آهن به مرزهای ایران کردند که در اوایل امسال [1918] به شهر کوچکِ روز در 66 مایلی شمال غربی بغداد رسیده بود.
شهر روز در اکثر نقشهها نیامده است، ولی محل آن در نیمهراه شهروبان و قزل رباط است که معمولاً میتوان بهراحتی محل آنها را در نقشههای دقیق پیدا کرد. انگلیسیها از شهرِ روز بهعنوان پایگاهی نظامی استفاده کردند و مقدمات اشغال جادهای را که از ایران به دریای خزر منتهی میشد تهیه دیدند. در ژانویه امسال سرلشگر دنسترویل با گروه کوچکی از افسران برگزیده وارد خاک ایران شد. او تا دریای خزر پیش رفت و سپس به بینالنهرین بازگشت تا نیروی نظامی خود را سازمان دهد. پنهانکاری زیادی درباره این نیروی اعزامی که رسماً به نیروی دنستر معروف بود، صورت میگرفت.
این نیرو در بین نظامیان مستقر در بینالنهرین به نیروی هیس! معروف بود، زیرا هیچکس حتی در بغداد هم اجازه صحبت درباره آن را نداشت. انگلیسیها برای توجیه اشغالِ ایران گفتهاند که به دنبال پیروزی انقلاب روسیه تهدید جدیدی متوجه هند شده بود، ولی اتفاقنظری درباره ماهیت این تهدید جدید وجود نداشت. مثلاً کالدول گمان میکرد که انگلیسیها از تأثیر تبلیغات بلشویکها در هند و افغانستان هراس دارند. سایکس نیز درباره تهدیدی که متوجه هند شده بود حرفهایی دارد. تا پیش از پیروزی انقلاب روسیه، روسها مانع از نزدیک شدنِ آلمان، اتریش و عثمانی به هند میشدند.
ولی بعد از پیروزی انقلاب روسیه، اُسرای جنگی آلمانی و اتریشی که حالا آزادشده بودند مرزهای هند را تهدید میکردند، چراکه میشد این کهنه سربازان را در قالب قوای منظمی سازمان داد و بهسوی کابل پیشراند و افغانها را نیز دعوت کرد که از غارتِ سفره رنگین هند سهمی ببرند؛ بنابراین، آنطور که گفته میشود این تهدید مسئله ایست که بعد از پیروزی انقلاب روسیه ایجاد شد. در این فرایند، ترسِ از تبلیغات به هراس از غارت هند تبدیلشده بود. جالب اینجاست که ترکها دیگر در حکم تهدیدی برای هند به شمار نمیآمدند.
پس از شکستشان در بینالنهرین دیگرکسی حتی تصورش را هم نمیکرد که بتوانند تهدیدی برای هند باشند. درباره تهدیدِ آلمان نیز باید گفت که هیچ ارتشی از آلمان در حتی چند هزار مایلی ایران هم نبود، چه رسد به هند. دلیلِ دیگری که برای اشغال ایران ذکرشده است محافظت از دولتهای جدیدالتأسیس جنوب روسیه از شر ترکها و بلشویکها بود؛ بنابراین، نیرویی به فرماندهی سرلشگر ال. سی. دنسترویل به ایران اعزام شد.
انگلیسیها ابتدا قصد داشتند نیرویی متشکل از 150 افسر و 300 درجهدار را به بندر انزلی بفرستند، ولی دنسترویل مأموریت خود را برای ورود به خاک ایران با یک نیروی پیشقراول به استعداد 12 افسر که در چهار اتومبیل به همراه 36 کامیونت فورد حامل لوازم شخصی، جیره، مهمات و پول سفر میکردند، از بغداد شروع کرد. ولی روزنامههای فارسیزبان گزارش متفاوتی از این موضوع داشتند. روزنامه رعد در شماره 11 ژانویه 1918 خود گزارش کوتاهی درباره ورود قوای انگلیس به قصر شیرین به چاپ رساند: شماری از نیروهای انگلیسی وارد قصر شیرین در حدفاصل بین بغداد و کرمانشاه شدهاند.
کمی بعداز آن، گزارش روزنامهها حکایت از رسیدن یک ستون نیروی انگلیسی به کرمانشاه داشت. روزنامه رعد در شماره 5 فوریهاش خبر داد: وزارت خارجه اعلام کرد که شماری از قوای انگلیس به پاطاق رسیدهاند ولی هنوز وارد کرمانشاه نشدهاند. دولت ایران مصرانه خواسته است که آنها به بغداد بازگردند.
سفارت آمریکا در ابتدا هیچ خبری درباره تهاجم انگلیس دریافت نکرده بود. در 15 ژانویه 1918، کالدول با ارسال تلگرامی خبر داد: کابینه جدید، عمدتاً از وزرای دموکرات ولی بیخطر و محافظهکار، تشکیلشده است. مستوفیالممالک، رییس کابینه است. اوضاع آرام است و خبرِ قابل گزارشی وجود ندارد. در 18 فوریه، کالدول بالاخره از ورود قوای انگلیس به غرب ایران خبر میدهد و اضافه میکند که دستگیری سلیمان میرزا، از آشوبگرانِ طرفدار آلمان و رهبر دموکرات جلس سابق، در کرمانشاه و اعزام او به بغداد موجب نارضایتی برخی شهروندان و مقامات ایرانی شده است.
کالدول سپس مینویسد: بار دیگر تلاشهایی برای ترور برخی شهروندان ایرانی که به همکاری با خارجیان متهم هستند صورت گرفته است. تلگرام کالدول موجب عصبانیت وزارت امور خارجه آمریکا و توبیخ او شد: تلگرام 18 فوریه شما که در آن گزارش کرده بودید هیچ خبر مهمی در ایران نیست برایمان تعجبآور بود. وزارت امور خارجه باید اخباری فوری و کامل از تبلیغات ترکها و آلمانها در ایران داشته باشد.
اینکه این تبلیغات از چه راههایی صورت میگیرد تا چه حد موفق است و چگونه میتوان با آن مقابله کرد؟ آیا دولت کنونی ایران طرفدار متفقین است یا آلمان و یا واقعاً بیطرف است؟ آیا اصرار ایران بر خروج قوای انگلیس از روی حسن نیّت است و یا اینکه قصد دارد بهمحض خروج آنها به آلمانها و ترکها کمک کند؟ ایران واقعاً از آمریکا چه میخواهد و انتظار دارد آمریکا چهکاری بکند؟ مخفیانه ولی مفصلاً درباره این موضوعات تحقیق کنید و پاسخ را ارسال نمایید. در این دستورالعمل همچنین آمده است:
شاید وضعیت ایران اهمیتی حیاتی پیدا کند؛ بنابراین لازم است که شما نیز اهمیت این موضوع را درک کرده و وزارت امور خارجه را در جریان کامل اوضاع واقعی ایران قرار بدهید. البته این تلگرام هرگز به دست سفارت آمریکا در تهران نرسید که احتمالاً حکایت از این داشت که انگلیس یکبار دیگر موجب اختلال تماسهای دیپلماتیک دولت آمریکا با سفارتخانهاش در تهران شده است.
در 1 سپتامبر 1918، کالدول به وزارت امور خارجه تلگراف زد: عطف به تأیید وزارت خارجه مبنی بر دریافت تلگرام 20 فوریه، 6 بعدازظهر. اصل تلگرام دریافت نشده است. پاسخ دیرهنگام کالدول حاوی این گزارش بود:
اطمینان دارم که کابینه ایران که در آن تاریخ تشکیل شده بود واقعاً و کاملاً بیطرف بود و اینکه آنها با حسن نیت در پی خروج قوای انگلیس بودند و قصد کمک به آلمانها را نداشتند.»
انتهای پیام/ 161