ستاری ها را فراموش نمی کنیم

یکی از ماموران امنیتی زخمی شده بود و روی زمین افتاده بود. عده ای که صورتهاشان را بسته بودند رفتند و بر بدن نیمه جان او بنزین ریخته و آتشش زدند.
کد خبر: ۳۷۰۱۶
تاریخ انتشار: ۰۷ دی ۱۳۹۳ - ۱۱:۴۵ - 28December 2014

ستاری ها را فراموش نمی کنیم

به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، من رفتم و بدن در حال سوختن او را از وسط جمعیت به کنار کشیدم و لباس هلال احمر خودم را بر تنش انداختم. به یکباره جمعیت به سوی من حمله ور شدند و با عمود آهنین به سرم کوبیدند. سه نقطه از سرم شکست، بینایی ام را تقریبا از دست دادم. در همان وسط خیابان چند نفر دست و پایم را گرفتند، یکی شان با درفش به زیر ناخن های پایم می انداخت و ناخن های پایم را یکی یکی کشیدند...

مرا به خانه ای بردند و در آن جا شکنجه ام کردند و در نهایت وقتی تصور کردند که جان داده ام، جنازه ام را در خیابان انداختند و رفتند... بعدها معلوم شد این آدمها که مرا شکنجه کرده بودند، اعضای منافقین بودند.

وقتی تصاویر من از تلویزیون پخش شد، حتی مادرم هم مرا نشناخته بود و از تن صدا حدس زده بود که من پسرش هستم و به این ترتیب بود که بعد از چند روز بی خبری از من، خانواده ام توانستند ردی پیدا کنند و سراغم بیایند...

این ها که خواندید، هیچ ربطی به داعش و وقایع کنونی عراق ندارند! خاطراتی است که براساس خاطرات شهید ستاری و خانواده اش بازنویسی کرده ام..

شهید ستاری را در عاشورای 88، همین فتنه گران آزادی خواه و دموکرات در وسط خیابان های تهران به فجیع ترین شکل شکنجه کردند و او در نهایت در زمستان گذشته به شهادت رسید.

برای تاریخ نوشتم تا روزی قضاوت کند که مزدورهای امریکا درایران و عراق و سوریه و هر جای دیگر دنیا رفتار مشابهی انجام میدهند و فقط این رسانه های دنیا هستند که اسم یکی را داعش می گذارند و دیگری را جنبش سبز و از هر کدام مطابق میل کدخدا تصویرسازی می کنند ...

نظر شما
پربیننده ها