گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس- میثم بشیرنژاد؛ همواره دوران دفاع مقدس با همه سختیها و دشواریهایی که برای ملت ایران به دنبال داشت و تحمیلکردن جنگ نابرابر از سوی دشمن، اما با این اوصاف درسهای زیادی نیز به همراه داشت و فرهنگی ازخود به یادگار گذاشت که همچنان میتواند چراغ راهی برای جامعه امروز و نسلهای فردا باشد.
باید گفت در بخشهای مختلف فرهنگی اعم از فیلم و کتاب و موسیقی و ... آثار زیادی تولید شدهاند، ولی گویا در دریای بیانتهای دفاع مقدس گم شدهاند، و حق مطلب ادا نشده است. وقتی غربیها و صاحبان تکنولوژی از یک اتفاق کوچک از وقایع خود، به اصطلاح از کاهی، کوه میسازند و با در اختیار گرفتن اسباب و امکانات لازم و مخصوصا سینما به راحتی تفکرات خود را دیکته میکنند. جای سوال است که واقعا ما توان انجام دادن چنین کاری، لااقل نشان دادن واقعیتهای دیروز خود را نداریم؟!
فیالواقع ما با همین بضاعتی که داریم میتوانستیم بهتر از این عمل کنیم و از جریان دفاع مقدس به نحو مطلوبتر و بهتری استفاده کنیم. بدون شک و علیرغم اینکه برخی معتقدند که سوژههای بکر و تازهای برای کار کردن و تولید فیلمهای دفاع مقدسی وجود ندارد، ولی برخی اندک آثار خوب، نشان داده است که اگر دغدغه فیلمساز و نویسنده طوری باشد که با تکیه بر واقعیتهای ناگفته جنگ کاری ارزشمند انجام دهد، اقبال عمومی هم به دنبال خواهد داشت. باید اذعان داشت که هنوز این حوزه جای کار بسیاری دارد و افراد کاردان، کاربلد و دغدغهمند را میطلبد.
اخیرا فیلم سینمایی «مستطیل قرمز» به کارگردانی برادران صیدخانی توانست در جشنواره جهانی میلان ایتالیا، مدال بلورین و لوح زرین بخش فیلم سینمایی جشنواره را از آن خود کند که جدای از محتوای فیلم و یک کار سینمایی خوب، این کارگردانان جوان به سوژهای رئال با پیگیریهای فراوان پرداختهاند که کاری ستودنی و قابل دفاع است.
در بیست و سوم بهمنماه سال ۱۳۶۵ بهمناسبت پیروزی انقلاب اسلامی، دیدار دوستانهای بین دو تیم فوتبال منتخب جوانان ایلام و منتخب بخش چوار برگزار میشود که در خلال نیمه دوم، زمین چمنِ «چَوار» به دریای خون تبدیل میشود و با اصابت پی در پی بمبهای رژیم بعثی عراق، تعداد زیادی از جمله بازیکنان، داوران بازی و تماشاگران شهید و تعداد زیادی هم جانباز میشوند. بعد از گذشت چند دهه، کسی به این موضوع ورود نکرده بود تا سازندگان مستطیل قرمز با پیگیری و جسارت این واقعه تلخ دوران جنگ را به فیلم سینمایی تبدیل میکنند. خود همین موضوع نشان میدهد که سوژههای زیادی از دفاع مقدس به جا مانده که نیاز به یک همت بلند و کمک دستگاههای دولتی و بخش خصوصی برای ساخت آثار در خور توجه است که میتواند مظلومیت مردم بیگناه ایران در دوران جنگ تحمیلی را بهتر در ترازوی قضاوت جهانیان قرار دهد.
آنچه که هویداست تا حد زیادی از نشان دادن بخش های اجتماعی دوران پرافتخار دفاع مقدس غافل ماندیم یا در آثار سینمایی و تلویزیونی کمتر و یا در حاشیه به آنها پرداختیم. حضور خود مردم مناطق جنگی و مرزی کشورمان در دوران دفاع مقدس در آثار تولید شده کم رنگ است. درحالیکه نقش مردم آن مناطق و هر روزی که شاید برای آنها به مثابه یک سال در آن زمان سپری میشد،بسیار پُررنگ و تاثیرگذار بوده است. شاید اجحاف بزرگی است که به راحتی بگذریم از مردم مناطق مرزی در جنوب و غرب کشور که در دفاع مقدس صبورانه جان و مال خود را دادند و ماندند و ترک زادگاه خویش نکردند، چه بسیار مردمی که با چشمان اشکبار کودکان غرق در خون خود را به خاک سپردند اما همچنان نستوه و وفادار ماندند.
مردمِ مستقیم درگیرجنگ، سالها زندگی پرالتهابی را پشت سر گذاشتند که هر روز آن برایشان به مثابه این بود که شاید طلوع و آفتاب فردا را نبینند! آنها با همه تلخکامیها و مشکلات معیشتی خود دغدغه پشتیبانی و کمک به خط مقدم جبهه را نیز داشتند. هرچند همان خانوادهها سرپرست و جوانشان هم در خط مقدم جبهه از آب و خاک کشورش پاسداری میکرد. اما گویا قاب تصویر ظرفیت نشان دادن آنها را تا بهحال نداشته است!
زندگی کردن و امید به فردا در زیر موشک باران و آوارگی و فشارهای روحی و روانی اثرات جنگ چیزی نیست که ساده از کنار آن گذشت و باید از تلویزیون و سینما پرسید آیا در این خصوص، کاری در خور توجه و قابل تامل، انجام داده است یا خیر؟ و همچنین از مدیران آنها پرسید دنیای تصویر میتواند بسیاری از زوایای پنهان و نادیده دوران دفاع مقدس را برای مخاطبان و نسل امروز به نمایش بگذارد یا خیر؟
بدون تردید تا این زنگار غفلتی که با غرق شدن در دنیای امروز و روزمرگیمان، ما را به ورطه فراموشی نبرده است، باید زندگی مردمان صبور و قهرمان دیروز در مهمترین حادثه پس از انقلاب به نحو شایسته و در خور شان مکتوب و به تصویر کشیده شود، مبادا که در هیاهوی تاریخ به زیر خروارها خاک دفن شود.
انتهای پیام/102