وصیت‌نامه بسیجی شهید ابوالفضل عموئی (۵) / دنیا مزرعه اخروی است

دوستان دنیا مزرعه اخروی است و هر فرد از ما در معرض امتحان است هر روز خدا را شکر گذار باشید و یاد حق کنید و نیز بسیار شادمان نباشید که این سرا سرای شادمانی نیست.
کد خبر: ۳۷۲۹۱۱
تاریخ انتشار: ۱۴ آذر ۱۳۹۸ - ۱۱:۱۶ - 05December 2019

به گزارش خبرنگار ساجد، بسیجی شهید «ابوالفضل عموئی» دوم مهر 1347 در تهران چشم به جهان گشود و هفدهم تیر 1366 در سردشت به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

وصیت‌نامه بسیجی شهید ابوالفضل عموئی (۵) /

تصاویر وصیت‌نامه شهید «ابوالفضل عموئی»

وصیت‌نامه بسیجی شهید ابوالفضل عموئی (۵) /

وصیت‌نامه بسیجی شهید ابوالفضل عموئی (۵) /

وصیت‌نامه بسیجی شهید ابوالفضل عموئی (۵) /

متن وصیت‌نامه شهید «ابوالفضل عموئی» به شرح زیر است:

«زیرا همانطور که آنها با آن ایده و مرام آرزوی کذب وصل حضرت را به‌گور بردند در مورد ما هم مورد اعتمادی نیست ما نه‌تنها نباید بدانیم ظهور آن حضرت همراه با آمادگی روحی و اجتماعی ماست بلکه نیز نباید در غیاب ایشان از اجرای احکام اسلام باز بمانیم و اسلام را تا حضور ایشان کنار بگذاریم و به ورطه نابودی بکشانیم. ای یاران شاید ما نیز آرزوی ایجاد حکومت اسلامی را توسط دست پرقدرت حضرت به‌گور ببریم پس بیایید تا زنده هستیم در اجرای حکومت اسلام بکوشیم و بیایید تا می‌توانیم در این سرای عبادت خدا کنیم و به وی عشق بورزیم و به دین او ایمان داشته باشیم و آن را دوست بداریم که فردای قیامت شاید ما را به خیل بہشتیان راه ندهند و این فرصت غنیمت را که ما می‌توانیم در آن اظهار تشکر خود نسبت به مهربانی خدا ابراز داریم نیز از دست ندهیم ما نه آنکه در جنت نتوانیم فرصت ابراز عشق خود را به خالق داشته باشیم، بلکه جنت را نخواهیم یافت اگر معتاد به آن شیره شویم و از می شیرین باقی مانده احکام اسلام از ائمه که به‌دست رهبر و ولی فقیه است بی نصیب بمانیم مسلمان و شیعه نیستیم و نه در جنت راهی نداریم و نه در آنجا می توانیم آن کارها که در این دنیا قادر به ایجاد آنیم انجام بدهیم پس ای رهبر ای ساقی و ای ولی فقیه حکم شرع دار بیان کن که وقتی مردیم دیگر نمی توانیم این فرصت را که در اجرای احکام شرعیه داریم داشته باشیم.

 بده ساقی می باقی که در جنت نخواهی یافت

کنار آب رکناباد و گلگشت مصلی را

دوستان هیچ می دانید که چرا راهیان کربلا این منادیان توحید و تلئلوءات نور اینقدر به ائمه طاهرین علاقه مندند و عاشقند؟ زیرا تمام وجود آن مصلحان جهان و امامان زمان شیرینی و حلاوتی دارد و تمام زبان آنان حکایت و نہایتی است از گفته ها و تمام عمل آنها برای فطرت بشر موافق است و منطبق و نور بر قلب ها می افکند و انسان ها را با خالق آشنا می کند و عظمت او را بازگو می کند و صبر از دل می رباید و خلق را مبهوت ذات حق می کند. هر قول از اقوال شان و هر عملی از اعمال شان و هر خنده بر لب های شان انسان های وارسته را از خود بی خود می کند و مانند راهزنی که به کاروانی یا سفره نانی میزند آنها نیز روح و حال انسان را از انسان میگیرند و از حصار مادیت خارج می کند.

فغان لیکن توسان شوخ شیرین کار شہر آشوب

چنان بردند صبر از دل که ترکان خان یغما را

دوستان اگر نیک خدا را می شناسید بدانید که علی می فرماید ما معرفناک حق معرفتك و اگر به زیبایی عبادت می کنید حق را بدانید که مولا گفت: ما عندناک حق عبادتک. عشق حضرت سیف الله که کامل ترین عشق ها به معبود است به زبان خود حضرت نه آن است که خالق لايق آن است و ایشان نه غلو می کنند و نه به معشوق خود دروغ می گویند این ادعا که ما داریم و این عشق که خفتگان بهشت زهرا دارند و تمام حتی که تمام مخلوقات دارند قطره ای از اقیانوس عشق اسدالله نمی باشد پس این را نصب العين قرار دهید که ما بسیار عاجزیم از ایجاد عشق کامل و نیز آن معشوق مبراست از نیاز حتی ذره ای و او نیافرید ما را برای عبادت یا عشق و ... بلکه لطفی بود که به خاک پست و قطره ذلیل کرده پس عبادت و عشق نیز از وظائف مسلمه انسان است و کسی که از آن بی بهره است و آن ارزش انسانی که برای وی خداوند عنایت کرده بهره ای ندارد و همان به انسانش نخواهیم پس همیشه مد نظر داشته باشیم که هر اطاعتی می کنیم وظیفه و نیز حق از این انجام وظیفه ما بی نیاز است پس عجب نگیریم و خود را برتر نبینیم که این برتر بینی جدا از فرمان الهی است.

ز عشق ناتمام ما جهان یار مستغنی است

به رنگ و آب و خال و خط چه حاجت روی زیبا را

یاران می خواهید از اولیاء الله باشید می خواهید از شهدا گردید می خواهید پرده ماده را بدرید و به بقاء بشتابید می خواهید که به آن محبوب عشق بورزید و ایشان عنایت خود را بر شما تمام کند می خواهید بی حساب وارد دیار نیکان شوید و از نعم الہی و بالاتر از آن عشق عرفان خدا در جنت برخوردار باشید یک راه دارد و آن افزودن بر حسن است حسنی که حصار آن را آن احسن معین و مشخص کرده آری عمل به او امر الهی کمال است و این کمال موجب می شود که این پرده دوری و فراغ کنار رود و شما ای نفخه الهی به وصال الله بشتابی و به ملاقات او نایل آیی. این قانون لایتغير الهی است که آنکه در فرمول گب شخصی قرار گیرد محبوب وی می شود و حال اگر مانند محمد و خلیل و يوسف... در عمل به دستورات و اجتناب از گناه پیشرو باشی مقام آنان یابی و حال آنکه در سعی چنان عمل باشی چنانکه یوسف در فرمول محبت زلیخا قرار گرفت که همانا آن فرمول زیبایی مادی و حجب و حیای معنویست و هر کسی می تواند تشخیص دهد که وقتی یوسف در چنین فرمولی قرار گیرد بر سر زلیخاچه خواهد آمد یعنی ما با شهدا دوستی داریم بعد اینکه شهید می شوند می گوییم واقعا مشخص بود که شهید خواهد شد و این نیست جز اینکه چون آن شخص در نیکی که خدا نور کرده حسن روزافزون داشته ما نتیجه گرفته ایم که شهید خواهند شد از اولياء الله می گردد و وصل به منبع اصیل خود می شود.

من از آن حسن روز افزون که یوسف داشت دانستم

که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را

دوستان دنیا مزرعه اخروی است و هر فرد از ما در معرض امتحان است هر روز که بسیار خوشی خدا را بسیار شکر گذار باشید و یاد حق کنید و نیز بسیار شادمان مباشید که این سرا سرای شادمانی نیست و اگر بدی دیدی بار دیگر سپاس نمائید احدی را که در پس همان سختی ها نیکی می کند و نیز یاد آرید که اینجا دار امتحان است. با آن عزیز بر ما منت دارد که ما را وجود کرده و نیز عطا فرصت سجود کرده و به اراده او ارزش بشر سعود کرده و ... و کی توانیم که نعم او برشمریم که از تمامی وجودش شیرینی و نعمت فرو می ریزد. این هم گوشه ای از رحمانیت است نه از رحیمی پس راضی باشیم به رضای او که آن زیباتر از هر زیبا و کامل تر از هر کامل و غنی تر از هر غنی و رحیم تر از هر رحیم و نعیم تر از هر نعیم و معلم تر از هر عالم و ... هر چه کند و هر چه گوید شایسته و سزاست که آن نماید و آن بگوید و ما بندگان عاصی هر چه بر سرمان آید از او و هر چه بر ما بگوید حقمان است پس روی به او کنید و بگویید:

اگر دشنام فرمایی وگر نفرین دعا گویم

جواب تلخ میزنید لب لعل شکر خارا

دوستان هر چه دانایان و محتران حلم و برگزیدگان علم بگویند خردمندی آنست که به حرفشان کوشا باشیم چرا که بی خرد است آنکه از نصیحت دیگران و اندوخته دانایان و تجربه پیران انبان خرد خود را پر نکند و در صدد تجربه باشد سزا نیست که بخواهیم هر گناه و هر اشتباه و عواقب آن را تجزیه کنیم که این دور از عقل است و آنان که در این راه قدم می گذارند و خانه خرد خود را دو در می سازند که پند وارد گردد و خارج شود یا مقیم در مجتمع زنان می شوند یا متر کننده کوچه و خیابان می شوند یا عیش کننده کنار خزر و پارک خرم و با اصطلاح کوهنورد تپه های شمال تهران یا زر خرید واردات سیستان و خراسان و از بازرگان و یا کردستان و لو دهنده سلیمانیه و مهران و ... و آنان که نصیحت پدرانه پیر جماران را گوش فرا می دهند خردمندانی است که مقیم مجلس دعایند و متر کننده فاصله کربلایند و عیش کننده کنار خون خود و باغ ارم و کوهنوردان تهران و کردستان و حاج عمرانند و زرخرید محبت حق و عنایت الله و خاک کربلا و وصل به خدایند و حافظان دین و حکمت رسول اند.»

انتهای پیام / 821

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار