به گزارش خبرنگار ساجد، پاسدار شهید و مداح اهل البیت (ع) «سید علی سادات زوارهای» در سال ۱۳۴۴ در شهر ری چشم به جهان گشود و ۲۲ بهمن ۱۳۶۴ در جاده فاو- ام القصر عملیات والفجر ۸ به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
متن وصیتنامه پاسدار شهید و مداح اهل البیت (ع) «سید علی سادات زوارهای» به شرح زیر است:
«بسم الله الرحمن الرحیم
با درود و سلام گرم خدمت مولا امام زمان (عج) و نائب بر حقش امام امت و سلام گرم بر شهیدان گلگون کفنان کشورمان و به امید شفای مجروحین و جانبازان و تمامی مریضان اسلام و به امید آزادی اسرای عزیزمان و در آخر به امید فتح نهائی رزمندگان سلحشورمان و به امید شهادت در راه خداوند متعال هرچه زودتر الهی آمین، هرچه زودتر به حق محمد و آل محمد (ص).
بسم الله الرحمن الرحیم
إِنَّ اللَّهَ اشتَرىٰ مِنَ المُؤمِنينَ أَنفُسَهُم وَأَموالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ (قرآن مجید- سوره توبه- آیه 111)
بدرستیکه خداوند خریداری می کند از مومنین جانها واموالشان را در مقابل بهشت.
الهی و ربی من لی غیرک
خدایا، پروردگارا، معبودا من شهادت میدهم که محمد (ص) رسول تو است و علی (ع)، ولی تو است و ائمه معصومین (ع) برحقند و برای پیاده کردن دین مبین اسلام آمدند تا انسان را به تکامل برساند و معتقد به روز قیامت هستم شهادت میدهم که روز رستاخیزی هم است که اعمال بد و خوب انسانها را رسیدگی بکند.
خدایا مرا ببخش که بنده خوبی برایت نبودم و از اول من روسیاه بودم خودم قبول دارم، ولیای خدا تو به خوبی و بزرگواری خودت نگاه کن خدایا شرمنده ات هستم اگر مرا نبخشی من چه کنم در شب اول قبر چه کنم خدایا در شب اول قبر مرا تنها نگذار خدایا ائمه معوصمین (ع) را به فریادم برسان خدایا من خیلی به توامید دارم امیدم را نا امید مکن بارالها ترا همی شکر که مرا جز خوبیهایت جا دادی و مرا جز سربازان لشگریان اسلام قرار دادی. خدایا ممنونتم که مرا از زوریه حضرت زهرا (س) قرار دادی خدایا ترا به پهلوی شکسته خانم زهرا (س) ترا به محسن سقط شده اش قسمت میدهم که توفیق شهادت یعنی دیدار با خودت را به این حقیر رو سیه عطا بفرما، الهی آمین.
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع)
پس از عرض سلام خدمت مولایم آقا امام حسین (ع) آن آقایی که ما به عشق او آمدیم و داریم میرویم به پابوسی آن آقا،ای حسین جان ترا به جان مادرم حضرت زهرا (س) قسمت میدهم که این بار مرا بخر، من به امیدی آمدم، این بار به امیدی آمدم حسین جان تو در شب حمله مرا هم جز آن میوههایی که میخواهی ببری قرار بده و مرا به پیش خودت ببر.»
ادامه دارد...
انتهای پیام/ 900