دفاع‌پرس گزارش می‌‎دهد؛

گلزار شهدا، تجلی‌گاه عشق‌/ بهشتی که اهالی آن زندگی را برای مردم شهر معنا می‌کنند

در گلزار شهدا، آن‌ها که همقطارانشان را در روزهای جنگ از دست داده‌اند، برای دلتنگی‌هایشان در میان قبور سراغ رفقای شهیدشان را می‌گیرند، جوان‌ترها هدف‌های دیگری دارند، ‌می‌آیند تا پیوندشان با شهدا را محکم کنند، همین جوان‌هایی که به ظاهر شاید پوشش و ظاهرشان هم خیلی تناسبی با شهدا و شهادت نداشته باشد.
کد خبر: ۳۷۴۱۶۶
تاریخ انتشار: ۲۵ آذر ۱۳۹۸ - ۰۰:۲۷ - 16December 2019

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، پنجشنبه های گلزار شهدای بهشت زهرا حال و هوای عجیبی دارد، این را آنهایی که در ایام مختلف سال و روزهای هفته پایشان به گلزار شهدا باز شده خوب می‌فهمند، رونقش بازارا شهدا روز پنجشنبه است که برخلاف تصور ما همه جور آدمی در میان قبور شهدا پیدا می‌شوند. اتفاقات خوبی در پنجشنبه ها رقم می خورد که مثل آهن ربا همه را به این گوشه دنج و زیبای شهر ابدی درگذشتگان می کشاند.

آدم‌ها برای چه به گلزار شهدا می‌روند؟

به تعداد هر آدمی که پا در گلزار شهدا می گذارد، یک هدف برای آمدن به اینجا وجود دارد. به قول معروف هرکس به اندازه ظرف وجود خودش از اینجا توشه برمی‌دارد، بعضی‌ها که قدیمی تر هستند به چشم خیلی از اتفاقات را دیده‌اند و گذر ایام تجربه های سخت و شیرین زیادی را نشانشان داده است. بهتر از هر کسی می‌‌دانند اینجا، در گلزار بهشت زهرا چه خبر است و برای چه آمده اند. آن‌ها که همقطارانشان را در روزهای جنگ و جهاد از دست داده اند شاید برای دلتنگی‌هایشان در میان قبور سراغ رفقای شهیدشان را می‌گیرند، جوان‌ترها هدف‌های دیگری دارند، ‌می‌آیند تا پیوندشان با شهدا را محکم کنند، همین جوان‌هایی که به ظاهر شاید پوشش و ظاهرشان هم خیلی تناسبی با شهدا و شهادت نداشته باشد، چنان دلباخته راه شهدا هستند که هر از گاهی در میان شلوغی هزار و یک کار دنیا، دلشان را به دریای پر از عشق اینجا گره می‌زنند.

مادران و پدران شهدا پای ثابت زائران پنجشنبه گلزار شهدا و چشم و چراغ گلزار هستند، با اینکه از تعدادشان هر روز کم می شود ولی انگار همه صفای گلزار شهدا به خاطر وجود آن‌هاست و دعای آنها که اینجا را پر رونق نگه داشته، از ننه علی معروف گلزار شهدا تا مادر شهید غلامرضا برزگر و تولدهای هر ساله‌اش برای پسر شهیدش که بر سر مزار او برپا می کند روایت صدها و هزاران مادر شهیدی است که هر هفته همراه زائران شهدا میزبان آنان می‌شوند و برای تک تک عاشقان شهدا مادری می‌کنند.

رونق صفای عشق، در پنجشنبه‌های گلزار شهدا/ کار برای شهدا قیمت ندارد

رونق بازار عشق

روزهای پنجشنبه گلزار شهدا غلغله است. هر جا را که نگاه می‌کنید آدم می‌بینید. در بین آدم ها ایستگاه های صلواتی پر رونق‌تر از هر زمان دیگر در هفته است، ایستگاه‌های صلواتی یا توسط اشخاص اداره می‌شوند یا گردان‌های زمان دفاع مقدس یا گروه‌های شهدایی. بخاری که از کانکس مادران شهدا به هوا بلند می‌شود نشان می‌دهد که مادران شهدا هم برای پذیرایی از زائران دست به کار شده‌اند و بی کار نیستند. از آش و سوپ گرفته تا نان تازه و چایی که هر چند متر به وفور یافت می‌شود، تنها بخشی از این نذری‌هاست.

ایستگاه‌های صلواتی مثل واکس زدن کفش و سلمانی صلواتی و خدماتی از این قبیل هم در این گلزارها یافت می‌شود. در بین پرسه‌زنی‌ها میان قطعات شهدا گُله به گُله جوان‌هایی را می‌بینید که به رسم واکسی‌های قدیم جعبه‌ای جلوی پای خود گذاشته‌اند، عنوان واکسی صلواتی را با قلم مویی سفید روی آن نوشته‌اند و مشغول واکس زدن کفش زائران هستند.

در بین همه جور آدمی که به گلزار شهدا می‌آید، هستند آدم‌هایی که در نان و برکت سفره خانه‌شان به برکت وجود همین شهدا تامین می‌شود، کسانی که دست روزگار آن ها را به اینجا کشانده تا علاوه بر رزق و روزی معنوی، رزق مادیشان را هم از شهدا بگیرند.

رونق صفای عشق، در پنجشنبه‌های گلزار شهدا/ کار برای شهدا قیمت ندارد

کار برای شهدا قیمت ندارد

علی محمد سهرابی همه حواسش به سمباده کشی روی مزار شهید است، صدای زمخت سمباده روی سنگ سیاه مزار شهید نشان از آن دارد که کار مرمت سنگ مزار شهیدی به مرحله جلا بخشیدن رسیده است. رنگ طلایی روی نوشته‌های سنگ مزار به وسیله رنگ و مواد شیمیایی که در کوله پشتی جای گرفته ترمیم شده است. کوله پشتی پر است از انواع مواد و رنگ که به سلیقه مشتری‌ها روی سنگ مزار را تزیین می کنند. 15 سال است که کار مرمت سنگ مزار کار آقای سهرابی است، 15 سال پیش پس از چند سال کار در پالایشگاه نفت بعد از تعدیل نیرو بیکار و خانه‌نشین شد، ریه‌هاش در همان کار به شدت دچار مشکل شد. هرچه بود دست تقدیر امروز او را بر سر مزار شهدا نشانده تا رنگ آمیز مزار همیشه سربلندان تاریخ این کشور باشد.

خودش را بچه کرمانشاه معرفی می‌کند، بچه همان خطه‌ای که در زمان دفاع مقدس مقابل دشمن سینه سپر کردند و امروز هم به گونه‌ای دیگر حافط کشور هستند، از کارش می گوید که چطور سنگ مزارهایی که نیاز به مرمت دارند را پیدا می‌کند و می‌گوید: «کارت ویزیت دارم، کارتم را خیلی‌ها در گلزار شهدا دارند، هر کس که می‌خواهد سنگ مزار را نو کند با من تماس می‌گیرد، آدرس مزار را می‌دهد و می آیم و سنگ را مرمت می‌کنم. همه جور رنگ و موادی دارم، سبز، قرمز، طلایی و مسی، هرکس هر رنگی بخواهد همان را استفاده می‎کنم.»

از او می‌پرسم چطور به فکرش رسید این کار را انجام دهد. می‌گوید: «قبلا کار ساختمانی می‌کردم و کمی با این کار آشنایی داشتم. در حسن آباد قم مستاجر هستم، چهار دختر دارم که باید خرج آن‌ها در بیاورم، با اینکه مریض هستم ولی همه تلاشم را می‌کنم.»

می‌گوید: «قبر مادر و برادرم را هم خودم رنگ زده‌ام اما حال و هوای کار در گلزار شهدا با بقیه جاها فرق دارد، برای کار در اینجا نمی‌شود قیمت گذاشت چون کاری که شهدا کردند قابل قیمت گذاری نیست. قبرهای معمولی را 40 یا 50 تومن رنگ می‌زنم اما برای مزار شهدا هرچقدر که صاحبانش دوست داشته باشند می‌گیرم.»

هوا که رو به تاریکی می‌رود بساط ایستگاه‌های صلواتی جایش را به محل اقامه نماز مغرب و عشا می‌دهد، آدم‌ها از لابه لای مزار شهدا به دنبال صدای اذان در کنار هم جمع می‌شوند تا دیدار عاشقانه‌شان با شهدا را با خواندن یک نماز باصفا کنار مزارشان به پایان برسانند.

انتهای پیام/ 141

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار