پرسپولیسی‌هایی که برای «استقلال» تا آخر ایستادند! + عکس

اگرچه که اخیراً عکسی در فضای مجازی با عنوان «پرسپولیسی‌هایی که برای استقلال تا آخر ایستادند» منتشر شده و مورد توجه کاربران قرار گرفته است؛ اما در حقیقت این عکس متعلق به تیم فوتبال «پرسپولیس» نیست؛ بلکه متعلق به تیمی است بازیکنان آن ترکیبی از رزمندگان لشکر ۳۱ عاشورا بودند که هفت نفر از آن‌ها برای استقلال کشور، ایستادند، خون دادند و شهید شدند.
کد خبر: ۳۷۴۲۳۱
تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۳۹۸ - ۰۰:۲۵ - 06February 2020

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، ماجرا مربوط می‌شود به یک تیم فوتبال، اما نه تیم فوتبالی که بازیکنان آن دستمزد‌ها و حقوق‌های نجومی بگیرند و نه تیمی که مربی خارجی‌اش با قرارداد میلیاردی، بخواهد با هزاران شرط و شروط و منت، آن را اداره کند؛ تیمی که هفت‌نفر از بازیکنان آن، در خط دفاعی، مقابل توپ‌هایی که از جانب حریف، قدرت‌مندانه به سوی‌شان شلیک می‌شد تا دقیقه ۹۰ عمر خود ایستادگی کردند، حریفی که گویی حمایت داور و فدراسیون، پشتیبان او بود و اگر خطا هم می‌کرد، نه داور می‌دید، نه سیستم VAR و نه...؛ برای همین بود که لباس‌های قرمزشان، نشان‌گر استقامت خونین‌رنگ‌شان شد.

پرسپولیسی‌هایی که برای استقلال تا آخر ایستادند! + عکس

اگرچه که اخیراً عکسی در فضای مجازی با عنوان «پرسپولیسی‌هایی که برای استقلال تا آخر ایستادند» منتشر شده و مورد توجه کاربران قرار گرفته است؛ اما در حقیقت این عکس متعلق به تیم فوتبال «پرسپولیس» نیست؛ بلکه متعلق به تیمی است که بازیکنان آن ترکیبی از رزمندگان لشکر ۳۱ عاشورا بودند که هفت نفر از آن‌ها برای استقلال کشور، ایستادند، خون دادند و شهید شدند.

این تیم فوتبال را شهید «محمد سبزی» پایه‌گذاری کرد؛ آن هم به‌دلیل این‌که بسیار به منسجم کردن نیروها و بسیج کردن آن‌ها برای اعزام به جبهه اهتمام داشت؛ بنابراین پیشنهاد کرد تا یک تیم فوتبال تشکیل شود که تمام اعضای آن از بسیجی‌ها و اعضای داوطلب جبهه باشند؛ لذا این تیم فوتبال قوی به وجود آمد که بعدها نام آن را «فجر بناب» گذاشتند و در طول دوران دفاع مقدس، هفت نفر از اعضای آن به شهادت رسیدند که اسامی آن‌ها عبارت است از: شهید «محمد سبزی»، شهید «هراتی»، شهید «خیری»، شهید «تقی‌زاده»، شهید «علافی»، شهید «شجاعی» و شهید «پیشقدم».

نگاهی بر زندگانی شهید «محمد سبزی» بنیان‌گذار تیم «فجر بناب»:

«محمد سبزی» سال 1342 در روستای «زارنجی» از توابع شهرستان «شاهین‌دژ»  متولد شد. پدرش امام جماعت مسجد روستا بود. وی دوره ابتدایی را در مدرسه روستا گذراند و پس از نقل مكان خانواده به شهرستان «بناب»، دوره راهنمایی را در مدرسه «تربیت» بناب پشت سر گذاشت. دوران تحصیل دبیرستان وی با پیروزی انقلاب مصادف شد و در این راستا تحصیلات خود را تا سال سوم دبیرستان ادامه داد و پس از آن، به منظور حضور در جبهه ترک تحصیل كرد.

با شروع جنگ تحمیلی، «محمد» پس از گذراندن دوره آموزش نظامی در پادگان امام حسین (ع) تهران به جبهه گیلانغرب اعزام شد و در عملیات آزادسازی شهر «بوكان» شركت کرد.

وی همچنین با حضور در عملیات‌هایی همچون «رمضان»، «والفجر مقدماتی»، «والفجرهای ۱، ۲، ۴»، «خیبر» و «بدر»، لیاقت و شایستگی خود را نشان داد و برای همین به فرماندهی گروهان منصوب و پس از مدتی، جانشین فرمانده گردان شد.

«محمد» در عملیات «بدر»، پیشاپیش نیروهایش که خط‌شکن بودند، با بَلَم (نوعی قایق محلی جنوب) پیش می‌رفت که یکی از نیرو‌های عراقی نارنجکی را به داخل «بلم» پرتاب کرد که منفجر شد و در اثر آن، «محمد سبزی» به شدت مجروح شد و حدود ۷۰ ترکش به بدن وی اصابت کرد.

پرسپولیسی‌هایی که برای استقلال تا آخر ایستادند! + عکس

یکی از همرزمان شهید «محمد سبزی» گفته است: «زمانی که به دیدار «محمد» در بیمارستان شیراز رفتیم، حالش بسیار وخیم بود؛ اما با این حال به ما دلداری می‌داد و می‌گفت: «مرا از این‌جا بیرون بیاورید، الان در جبهه‌ها به من احتیاج دارند.» بالاخره با اصرار وی نزد دکتر رفتیم و دکتر را راضی به ترخیصش کردیم؛ ولی زمانی که با آمبولانس قصد داشتیم او را از بیمارستان خارج کنیم، به دلیل جراحت عمیقی که در شکم داشت، بخیه‌های شکمش باز شد و دوباره وی را بستری کردند. با این حال مرتب اصرار می‌کرد که می‌خواهم در مراسم تشییع جنازه بچه‌ها شرکت کنم. در هر صورت وی را به بناب منتقل کردیم و با اینکه وضعیت جسمانی بسیار وخیمی داشت، خواست که در مراسم شهدای «بدر» سخنرانی کند. پس از اصرار فراوان «محمد» را به مسجد جامع بناب بردیم و وی سخنرانی عجیب و غیر قابل توصیفی کرد که با وجود سن کم، همه را تحت تأثیر قرار داد».

خاطره دیگری درباره شهید محمد سبزی: خلاقیت در گذر از «شط علی» به روایت یک رزمنده

در تاریخ ۷ اردیبهشت سال ۱۳۶۵ در مرحله تکمیلی عملیات «والفجر ۸» در منطقه «فاو»، پس از آن‌که گردان تحت امر «محمد سبزی» به‌عنوان خط‌شکن عمل کرد و مأموریت خود را به خوبی انجام داد، حدود ساعت چهار صبح به وی حال عجیبی دست داد و به همرزمان خود گفت: «شاید امروز شهید شوم» و سرانجام زمانی که در بالای خاکریز ایستاده بود، ترکشی به گردنش اصابت کرد و پس از ۶۰ ماه حضور در جبهه و در حالی که هنوز از جراحات عملیات «بدر» رنجور بود، در کنار دریاچه نمک در منطقه فاو – بصره به شهادت رسید.

بخشی از وصیت‌نامه شهید محمد سبزی:

هیهات ! هیهات ! هیهات! ما پیش می‌تازیم تا عروس شهادت را در آغوش بگیریم، نه به امید آن‌که پیروز شویم. ای خدای بزرگ چرا این قدر عاشق حسین (ع) هستم؛ نه تنها من، بلکه تمامی همرزمان راه حق، پاسدارانی که خون و جان و مال و عیال و تمامی مسائل مادی برایشان مهم نیست. بسیجیانی که بدون آرم و بدون توقع عاشقانه شهید می‌شوند…

آرزو دارم حتی جسدم در بیابان‌ها بماند و آن‌قدر در زیر آفتاب سوزان بمانم که تا بتوانم اولاً راه حسین (ع) عزیز را بپیمایم و دوم گناهانم پاک شود. خدایا من شمعم، می‌سوزم تا راه را روشن کنم. فقط از تو می‌خواهم که وجود مرا تباه نکنی و اجازه دهی تا آخر بسوزم و خاکستری از وجودم باقی بماند.

انتهای پیام/ 113

نظر شما
پربیننده ها