گروه استانهای دفاعپرس- سیدمحمد صادقی سنگدهی؛ در طول تاریخ ایران اسلامی، هر زمانی که حکومتها از روحانیت و مردم آزادیخواه جدا شدند، در مقابل هجوم دشمنان تنها مانده و شکست خوردند. در قرن حاضر هم با ورود تحصیلات علمی به روش نوین و فناوری و گسترش روشنفکری غیر اسلامی، نوعی گسست با روحانیت بهوجود آمد که بسیار پرسود برای استثمارگران بوده است و با وحدت روحانیت، دانشجویان، دانشآموختگان و روشنفکران، هر چند که موقتی بوده، موفقیتهای بزرگی را به همراه داشته است که از آن جمله میتوان به ملی شدن صنعت نفت و پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی اشاره کرد.
در 40 سال اخیر در روزی به نام «وحدت حوزه و دانشگاه»، برنامههایی به اجرا درمیآید تا روابط تنگاتنگی بین این دو مرکز بزرگ علمی بهوجود آید؛ اما پس از چهار دهه، سوالاتی از به ثمر رسیدن این هدف در اذهان، خصوصا طلاب و دانشجویان بهوجود آمد که از زوایایی مورد بررسی قرار میگیرد.
هر حکومت باید بتواند اعتماد نسل نو را جلب کند و مانع آن شود که نسل نو، مطلوب خود را خارج از مطلوب نظام جستوجو کند و با زبان مناسب، مطلوبهای خود را به جوانان تفهیم کند؛ لذا پیوستگی یا گسستگی نسلها نفش تعیینکنندهای در اعتلا و یا انحطاط آن جامعه دارد.
بینش اسلامی گاهی حفظ سنتهای اجتماعی و گاهی شکستن حصارها و سنتهای اجتماعی را توصیه میکند که بر این اساس نمیتوانیم بگوییم پایبندی یا پشت پا زدن به سنتها، الزاما مثبت یا منفی است.
از دیگر آثار وحدت حوزه و دانشگاه در بیان ارزشهای نو است که میتواند در تداوم ارزشهای نسل قبل باشد؛ چرا که انگیزش از نوع گذشته، قدرت برانگیختگی خود را از دست داده است، در حالیکه ماندگاری یا پایانیافتگی انقلاب اسلامی به رفتار نسل جانشین معطوف میشود.
در دلبستگیها و دغدغهها، تفاوت غیرقابل انکاری وجود دارد که اگر ارزشهای یک جامعه نویددهنده و بهروز و منطقی باشد و در عین حال توانایی غنابخشیدن به آن احساسات را داشته باشد، قطعا توسط نسل بعد مورد استقبال قرار میگیرد؛ در غیر این صورت، از سوی نسل آینده به مبارزه طلبیده میشود.
انتهای پیام/