به بهانه سالروز ولادت و شهادت مداح شهید

حکایت دستمال سبزی که شهید علمدار وصیتش را کرد/ پرونده‌ای با امضای آقا

همسر شهید سید مجتبی علمدار می گوید: او یک دستمال سبز داشت برای مراسم مداحی و گرفتن اشک چشم خودش که به اشک چشم خیلی از دوستانش هم متبرک بود. وصیت کرد قبل از اینکه جنازه را در قبر بگذارند، یک نفر داخل قبر شود و مصیبت حضرت زهرا(س) و امام حسین(ع) را در قبر بخواند و هنگام دفن هم آن دستمال سبز را روی صورتش بگذارد.
کد خبر: ۳۷۵۱۴
تاریخ انتشار: ۱۱ دی ۱۳۹۳ - ۱۰:۳۸ - 01January 2015

حکایت دستمال سبزی که شهید علمدار وصیتش را کرد/ پرونده‌ای با امضای آقا

 به گزارش  خبرگزاری دفاع مقدس از ساری، همسر شهید سید مجتبی علمدار میگوید: یک بار خواب پیامبر (ص) را دیدم. گفتند تعبیرش این است که همسرت "سید" است .اکثر خواستگارهای من سید نبودند. یکی دوماه بعد از آن خواب بود که آقا مجتبی با یک سکهی یک تومانی و یک جلد قرآن آمد منزل ما. گفت قرآن را باز میکنم، اگر خوب آمد با هم حرف میزنیم. چشمانمان با نام زیبای پیامبر روشن شد و سورهی محمد(ص) آمد... با مهریهی سیصد و پنجاه هزارتومان، زندگی مشترکمان آغاز شد.

انگشتری داشت که یکی از دوستانش وقت شهادت در انگشت او کرده بود و به همین خاطر خیلی برایش ارزش داشت. یک بار وقتی خانه آمد دیدم نگران و ناراحت است. علت را جویا شدم، فهمیدم انگشتر را روی سکوی حمام آبادان جا گذاشته. خیلی پکر بود. باهم زیارت عاشورا و دعای توسل خواندیم که انگشتر گم نشود و یکی آنرا پیدا کند و برای مجتبی نگه دارد.

شب خوابیدیم، صبح که بیدار شدیم در کمال ناباوری دیدیم انگشتری روی مفاتیح الجنان است.

دی ماه برای او ماه سرنوشت بود، هرسال از اول تا یازدهم دیماه ناراحتی و بیماریاش شدت میگرفت. وقتی میگرن عصبیاش شروع میشد، مسکن میخورد، اما درد تسکین نمییافت. پتو به دور سرش میپیچید و از درد فریاد میزد. دائم از اهل خانه معذرت میخواست و میگفت مجبورم فریاد بزنم.

روزهای آخر اصلاً حال خوبی نداشت. می خواستم از محل کارم مرخصی بگیرم و مجتبی را دکتر ببرم. موافقت نکرد. گفت: تو و زهرا بروید، من با یکی از رفقا میروم دکتر. دیدم غسل کرد و پس از آن گفت: آقا پروندهام را امضا کرده و فرموده تو باید بیایی. دیگر ماندن در این دنیا بس است.

یک هفته در بیهوشی کامل بود تا اجازه ی مرخصی از این دنیا را به او دادند. درد کشید، خیلی زیاد.

در وصیت نامهاش درباره نماز اول وقت توصیه کرده بود و معرفت به قرآن کریم: «سعی کنید قرآن انیس ومونس تان باشد نه زینت دکورها و طاقچههای منزلتان»... «نگذارید تاریخ مظلومیت شیعه تکرار شود، بر همه واجب است مطیع محض فرمایشات مقام معظم رهبری باشند که همان ولی فقیه است. دشمنان اسلام کمر همت بستهاند ولایت را از ما بگیرند و شما همت کنید تا کمر دشمنان ولایت را بشکنید.»

علمدار یک دستمال سبز داشت برای مراسم مداحی و گرفتن اشک چشم خودش که به اشک چشم خیلی از دوستانش هم متبرک بود. وصیت کرد قبل از اینکه جنازه را در قبر بگذارند، یک نفر داخل قبر شود و مصیبت حضرت زهرا(س) و امام حسین(ع) را در قبر بخواند و هنگام دفن هم آن دستمال سبز را روی صورتش بگذارد. می گفت از شب اول قبر می ترسم و دلم می خواهد اجداد پاکم به دادم برسند.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار