ممنوعیت ورود سینمای ایران به موضوعات روز معضلی ریشه‌دار است

رسانه سینما از همان ابتدای ورود به ایران، بیشتر یک کالای لوکس تفریحی بوده است تا ابزاری برای نقد جامعه؛ معضلی که پس از صد سال هنوز لاینحل باقی مانده است.
کد خبر: ۳۷۶۳۰۹
تاریخ انتشار: ۰۹ دی ۱۳۹۸ - ۰۴:۵۴ - 30December 2019

ممنوعیت ورود سینمای ایران به موضوعات روز معضلی ریشه‌دار استبه گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، هنر در طول تاریخ پر فراز و نشیب خود همواره بهترین ابزار برای حکومت، حامیان آن و منتقدان آنها بوده است. موضوعات عمده درام‌نویسان یونان باستان تا امروز که سینماگران، وام‌دار آنها هستند، اغلب یا نقد نظام حاکم بوده یا همسو با سیاست‌های آن بودند. متأسفانه سینما از همان ابتدای ورودش به ایران، نه در خدمت حکومت وقت بوده نه با مردم همراه شده است.

اینکه در برهه‌هایی آثاری در ذم رژیم پهلوی ساخته و توقیف شده و یا بعد از انقلاب اسلامی تعدادی فیلم به‌منظور تبیین ارزش‌های حکومت اسلامی تولید شده‌اند، دردی دوا نمی‌کند. کلیت سینما باید به عنوان یک ابزار فرهنگی و منتقد عمل کند و در این میان باید رسانه‌ای مردمی باشد نه ابزاری حکومتی، حتی اگر در جامعه، نظامی اسلامی و مردم سالارانه مستقر باشد. مردم باید نقد حکومت و مدیران آن را پرده سینما ببینند. اگر سینمای ایران نتواند به‌راحتی دولت‌ها را مورد سؤال قرار دهد و آنها را نسبت به عملکردشان بازخواست کند چگونه می‌توان به آینده کشور خوش‌دل بود.

وقتی رهبر معظم انقلاب اسلامی به‌عنوان بالاترین مقام سیاسی کشور که به لحاظ فقهی، تسلط بر علوم اسلامی و انسانی و از همه مهم‌تر سواد فرهنگی کم‌نظیر - اگر نگوییم بی‌نظیر - هستند، خود را آماده نقد شدن می‌دانند و دیگر مسئولان را توصیه به نقد شدن می‌کنند، معلوم نیست چرا برخی این اجازه را به سینما نمی‌دهند. برای همین سینمای ایران همچنان نمی‌تواند به موضوعات مهم کشور ورود کند.

حجم انبوه تولیدات سینمای ایران را آثاری اجتماعی تشکیل می‌دهند که حتی نمی‌توان روی آنها نام ژانر نهاد. بعد از یک قرن تجربه‌اندوزی سینمای ایران نه‌تنها مبدع ژانری نبوده بلکه هیچ ژانر شناخته شده‌ای را نیز تجربه نکرده است. متقابلاً وقتی با فقر ژانر مواجه هستیم، نمی‌توان انتظار داشت در تولید نظریه‌های سینمایی و نقد فیلم توفیقی حاصل کرده باشیم. آنچه امروزه در محافل و کلاس‌های دانشگاهی تحت عنوان نظریه فیلم تدریس می‌شود، بیشتر گفتارهای امتحان پس داده غربی است که البته دانستن‌ آنها لازم است، اما بهتر آن بود که سینمای ایران نیز صاحب اندیشه و نظر می‌بود و چه‌بسا آنها را صادر می‌کرد.

یکی از راه‌های خروج از این بن‌بست تجدید نظر در اعمال ممیزی‌های بی‌موردی است که دست خالق آثار سینمایی را به‌شدت بسته است. ترس فیلم‌نامه‌نویسان از مسئله ممیزی و تبع آن کارگردان و تهیه‌کننده آنها را دچار خود ممیزی کرده و کار را تا جایی پیش برده که فیلم‌های متعهدانه یا به‌شدت شعارزده هستند و یا به‌شدت خنثی و بی‌اثر.

سینمای ایران با وجود داشتن پشتوانه‌ قوی اندیشه‌ای ـ که از نظام جمهوری اسلامی ایران ـ نشات می‌گیرد، فاقد اندیشه و گفتمان است، بنابراین نه جریان‌ساز است و نه بر جریان‌های سینمایی جهان تأثیر می‌گذارد. اگر سینمای ایران می‌توانست و اجازه داشت تا موضوعات اجتماعی کشور را از صافی خود عبور دهد، بدون شک صاحب سینمایی دغدغه‌مند و اندیشه‌ورز بودیم که ارزش‌های نظام اسلامی و انقلابی ما را به جهان صادر کند.

انتهای پیام/ 161

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار