گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ رسول حسنی؛ انگار همین دیروز بود که خبر آوردند «حاج حسین همدانی» عزیز از زمین خاکی پرکشید و در آغوش سیدالشهدا (ع) آرام گرفت. شهادت غریبانه حاج حسین در سوریه را ناباورانه پذیرفتم. بارها تصاویرش را، گریههایش را، صوتها سخنرانی را در آن روزهای تلخ به اشتراک گذاشتیم و گریستیم و عهد کردیم در تشییع پیکر مطهرش سنگ تمام بگذاریم و با همه وجود از دیگر سردارانی که برای دفاع از حریم اهل بیت (ع) در حال خدمت و ایثارند حمایت کنیم.
باری حاج حسین عزیز در باغ بهشت همدان آرام گرفت و ما آرام، آرام از حاج حسین و حاج حسینها فاصله گرفتیم. تنهایشان گذاشتیم و آنها را با خیل تهمتها و افتراها رها کردیم. آنها در ظاهر لبخند میزدند و راضی بودند به رضای خدایشان و در خلوت، خون دل خورند و خدا را شاکر بودند. حتی یکبار سراغشان را نگرفتیم و حالشان نپرسیدیم و شریک گریههایشان نشدیم. باری از دل زخم دارشان برنداشتیم. اما آنها نه اعتراضی کردند و نه در جمع دوستانهشان گلهای کردند.
یکی از این سلسله عشاق زخمخورده و درد تنهایی چشیده، حاج قاسم سلیمانی بود. همان عزیزی که سالها در کسوت فرماندهی به صف سفاکان زد و ریشه دژخیمان آمریکایی را خشکاند. همان سلحشوری که در میدان جنگ شیر شرزه بود با شولای پهلوانی و در دل شهر با خوی روستایی خود لباس پدری به تن میکرد و دست نوازش بر سر یتیمان شهیدان مدافع حرم میکشید.
یتیمانی که روز پدر را به او تبریک میگفتند و در قنوت نمازش گل محمدی نثارش میکردند. همه آن یتیمانی که ما فراموش میکردیم چرا یتیم شدند و برخی از ما ناجوانمردانه از حقوق و پول و ... میگفتیم. در همه آن روزهایی که دختران و پسران یتیم که درد بیپدری را با بغل گرفتن عکس پدرانشان تسکین میدادند، این حاج قاسم عزیز بود که سنگ صبور تنهاییشان بود.
ما در خانه گرم خویش و در کنار فرزندان خویش نه یادی از آن یتیمان کردیم و نه از حاج قاسم. در آن روز دلهرهآور حمله به مجلس و حرم امام خمینی (ره) آب در دلمان تکان نخورد چون خیالمان راحت بود، حاج قاسم هست. در این سکوت و بیخبری و بیخیالی ناگهان در بهت فرو رفتیم، حاج قاسم رفت، رفت تا دوباره مهمان حاج حسین باشد، همان جایی که باکری، همت، برونسی، وزوایی، باقری و دیگران امام خود را در حلقه گرفتهاند و منتظر آمدنش بودند.
موج کامنت و یادداشت و خبر با داد و دریغ و تأسف و حسرت میان ما رد و بدل شد. همه آن تصاویری را که قبل از این نادیده میگرفتیم، بارها و بارها برای هم ارسال میکنیم و اگر شرمی از خود نداشته باشیم، اشکی هم میریزیم. باز عهد میبندیم که بعد از این حاج قاسم را فراموش نکنیم، اما کاش این بار مردانه بر سر عهد خود بایستیم و شهید سلیمانی و سلیمانیها را از یاد نبریم.
کاش خاک سرد ما را نسبت به این داغ بزرگ سرد نکند. با هر زبان و قلم و کلامی که میدانیم نام این شهید تا ابد زنده را زنده نگه داریم. نگذاریم جای شهید و جلاد چنانکه رهبر عزیزمان فرمود عوض نشود. بدانیم دشمنان سلیمانی بخصوص دشمنان داخلی از همینالان برای تحریف سلیمانی نقشه کشیدهاند و آمادهاند در اولین فرصت زهر خود را بریزند.
انتهای پیام/ 161