به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاعپرس، کتاب «انقلاب اسلامی، بازگشت به عهد قدسی» نوشته «اصغر طاهرزاده» است که قسمتی از مجموعه مباحث نویسنده در رابطه با جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی و نقش آن در حال و آینده جهان است.
نویسنده معتقد است با اعتقاد در عصر امروز مدرنیسم حرفی برای گفتن ندارد و این انقلاب اسلامی است که میتواند روح معنوی عصر حاضر باشد. جهان غرب سعی دارد، ملتهای دیگر را به سمت بیهویتی ببرد که این امر در تضاد با انقلاب اسلامی است. چرا که انقلاب اسلامی سعی دارد خارج از تمدن غربی رشد کند و به همین دلیل نباید آن را با زاویه دید غرب مورد بررسی قرار داد.
در کتاب «انقلاب اسلامی، بازگشت به عهد قدسی» با دو رویکرد متفاوت مواجه هستیم. رویکردی که آرمان خود را در فرهنگ مدرنیته دنبال میکند و رویکردی که از طریق انقلاب اسلامی و با عبور از مدرنیته نوع دیگری از زندگی را تعریف میکند.
زبان مدرنیته نمیتواند جایگاه انقلاب اسلامی را تبیین کند. به بیان دیگر باید خارج از گفتمان غرب ذات انقلاب اسلامی را بشناسیم. به زعم نویسنده فرهنگ مدرنیته نسبت به فهم جایگاه انقلاب اسلامی گرفتار برداشتهای از پیش ساختهای است که درک او از این پدیده الهی را دچار اشکال میکند. به همین دلیل نویسنده تلاش کرده با توجه به این امر، نگاه مدرنیته و انقلاب اسلامی را مستقل از یکدیگر شرح دهد.
قسمتی از متن کتاب را در ادامه میخوانید:
نقش انقلاب اسلامی در جهان آینده
«وقتی روشن شود انقلاب اسلامی یکی از آیات بزرگ الهی است، جا دارد در چنین آیتی تدبر نمود تا اولا: بفهمیم واقع شدن آن در این عصر به چه معنی است و چه نوع از زندگی را به همراه دارد، ثانیاً: غفلت از نقش تاریخی آن ما را گرفتار چه نوع زندگی خواهد کرد.
باید از خود بپرسیم اگر در جهان معاصر انقلاب اسلامی رخ نداده بود ما با چه جهانی روبه رو بودیم؟ حتماً میدانید اگر انقلاب اسلامی پدید نیامده بود امروز آمریکا و اسرائیل در این حدی که امروز احساس بیآیندگی میکنند، چنین احساسی نداشتند، اگر انقلاب اسلامی پدید نیامده بود اسرائیل مانعی در مقابل خود جهت حذف کلی ملت فلسطین نداشت.
یکی از اساتید دانشگاههای آمریکا میگوید: «نهتنها سرعت اسلامخواهی در آمریکا آنچنان زیاد است که حتماً در آینده کشور آمریکا یک کشور مسلمان است، بلکه نکته اصلی آن است که مردم آمریکا اسلام را فقط بر مبنای اسلام امام خمینی(ره) می شناسند.
حال فکر کنید اگر انقلاب اسلامی واقع نشده بود با چه جهانی روبه رو بودیم. این موضوع نیاز به تدبر فراوان دارد که بنده فقط میتوانم باب موضوع را باز کنم. شواهد و قرائن نشان از آن میدهد که انقلاب اسلامی جهان دیگری را به وجود میآورد، صد سال دیگر معلوم میشود ما در زمان خود در چه فضای تاریخسازی نفس میکشیدهایم و خودمان فعلا متوجه ابعاد آن نیستیم.
معلوم است که وقتی انقلابی به صحنه آمد و حیات استکبار را تهدید کرد، آنها بیکار نمینشینند و مشکلاتی برای ما ایجاد میکنند تا این تصور در ما به وجود آید که با آمدن انقلاب اسلامی این مشکلات پیدا شد. ولی اگر در افقی دیگر موضوع را بنگرید میفهمیم با میدان دادن به استکبار نهتنها همواره در حقارت تاریخی خواهیم ماند، بلکه در درازمدت تمام امکانات اقتصادی و فرهنگی ما را مصادره میکنند.
ما متوجهایم حقیقت بزرگی تحت عنوان انقلاب اسلامی در زمان معاصر ظهور کرده و میخواهیم جایگاه آن را با هم در میان بگذاریم تا در تحلیل آن به خطا نیفتیم و در دام پروژهای که دشمنان انقلاب تهیه دیدهاند قرار نگیریم. آنچه بیش از همه باید مورد تأکید قرار گیرد توجه به با معنی بودن و یا نبودن انقلاب اسلامی در دنیای معاصر است. در آن صورت از الطافی که با تعلق قلبی نسبت به انقلاب اسلامی به انسان می رسد محروم نمیشویم.
تدبر در انقلاب اسلامی باعث میشود که انقلاب را فقط در حدی که دشمنان آن، آن را معنی میکنند، نشناسیم، بلکه با نگاهی نابتر جایگاه و حقیقت و ریشه آن را ببینیم. همانطور که تدبر در آیات قرآن ما را متوجه سنتهای جاری الهی میکند.
تدبر در انقلاب اسلامی باعث میشود تا جایگاه تاریخی آنرا بشناسیم و بفهمیم ما در کجای تاریخ زندگی میکنیم و این کار بسیار با ارزشی است. بعضیها تا این جا را میدیدند که رضاخان دارد خون می ریزد ولی سنن الهی را که در راستای چنین ظلمهایی جاری میشود، ندیدند و لذا به صورتی منفعلانه، در فضایی که رضاخان پدید آورد و نه در فضای حاکمیت سنن الهی زندگی کردند، اینها تحت تأثیر همان فضا پیر شدند و در پایینترین سطح فکر، زندگی را به پایان رساندند.
بعضیها هم مثل امام خمینی (ره) در عین این که در زمان حاکمیت رضاخان زندگی میکردند، ولی چون فهمیدند در کجای تاریخ زندگی میکنند، نظرشان به افقی بالاتر از فضایی که رضاخان ایجاد کرده بود، معطوف بود و در نتیجه در آخر عمر در اوج بصیرت زندگی دنیایی را ترک کردند و فرمودند: «با دلی آرام و قلبی مطمئن و ضمیری امیدوار به فضل خداوند از خدمتتان مرخص می شوم». این نگاه به جهان با توجه به همان فرمایش حضرت صادق (ع) است که اگر فرزند زمان خود نباشید نمی فهمید در کجای تاریخ زندگی میکنید، لذا حادثهها شما را در هر کجایی که خواست میبرد.
در حال حاضر یک راه بیشتر [نداریم] و آن این که جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی را بشناسد و زندگی خود را به آن متصل کند تا در عین ورود به یک امیدواری ناب، غمها و شادیهایش معنی دار شود. درک نکردن حقیقت و جایگاه انقلاب موجب میشود تا انسان از اوقاتی که ایامالله انقلاب پدید میآورد و اهل ایمان و مردان انقلاب در آن وارد میشوند، محروم باشد و «وقت» خوش نداشته باشد.کسانی که توانستند انقلاب اسلامی را بشناسند و با حقیقت آن متحد شوند، و وقتشان وقت انقلاب است، از انقلاب چیزی نمی خواهند بلکه هر چه دارند در راه انقلاب میدهند.»
انتهای پیام/ 161