یادداشت/

واکاوی خطبه‌های ۲۷ دی/ چرا رهبر انقلاب رویکرد ایجابی را برگزیدند؟

اگر نمازجمعه ۲۹ خرداد ۱۳۸۸ در مقامِ دفع فتنه دشمنان و برخی دوستان بود، زمینِ بازی در نمازجمعه ۲۷ دی ۱۳۹۸ به‌غایت متفاوت بود، چرا که نه در مقام دفع، بلکه کارکرد ایجابی داشت.
کد خبر: ۳۸۱۵۷۲
تاریخ انتشار: ۰۸ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۹:۰۰ - 28January 2020

واکاوی خطبه‌های ۲۷ دی/ چرا رهبر انقلاب رویکرد ایجابی را برگزیدند؟به گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، از روزی که زمزمه حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی در نمازجمعه تهران پیچید، علامت سؤال‌های مختلفی در اذهان شکل گرفت.

سابقه آخرین حضور رهبری در نمازجمعه به هشت سال قبل بازمی‌گشت. پس بی‌راه نبود که خطبه‌خوانیِ، ولی فقیه پس از قریب به یک دهه، مورد توجه افکار عمومی قرار گیرد.

نخستین زمینه برای بحث و گمانه‌زنی درباره محتوای خطبه‌ها، حادثه شوک‌آور سقوط هواپیما بود. زخمی که با هیاهو‌های بعد از آن، تبدیل به زخمی مضاعف شده بود. همزمانی این قیل و قال‌ها با تصمیم رهبر معظم انقلاب اسلامی برای قرار گرفتن در پشت تریبون نمازجمعه، تداعی‌کننده یک خاطره بود. ماجرا به ۱۰ سال پیش بازمی‌گشت.

حماسه ۴۰ میلیونی مردم در پای صندوق‌های رأی، و جنجال مدعیان تقلّب. در آن حال و هوا، رهبر معظم انقلاب اسلامی در ۲۹ خرداد ۱۳۸۸ خطبه‌های صریحی در نمازجمعه ایراد کردند. خطبه‌هایی که مشتمل بر هشدار‌های صریح به دوستان دیروز و مدعیان آن روز بود و نیز استغاثه به صاحب حقیقی انقلاب و در نهایت، اشک‌هایی که جاری شد.

آیا ده سال پس از آن روز، قرار بود رهبر معظم انقلاب اسلامی، تکلیف برخی افراد یا جریانات را برای همیشه روشن کنند؟ آیا قرار بود خطبه‌های نمازجمعه شاهد گلایه‌ها و هشدار‌های صریح رهبری باشد و باز هم اشک‌های نمازگزاران همراه با رهبرشان جاری شود؟ برخی گمانه‌زنی‌ها این را می‌گفت. امّا با این همه، بیست و هفتم دی‌ماه نود و هشت، ۲۹ خرداد ۱۳۸۸ نشد.

اگر نمازجمعه ۲۹ خرداد ۱۳۸۸ در مقامِ دفع فتنه خطرناک دشمنان و برخی دوستان بود، زمینِ بازی در نمازجمعه ۲۷ دی‌ ۱۳۹۸ به‌غایت متفاوت بود. نمازجمعه زمستان ۱۳۹۸ نه در مقام دفع، بلکه کارکرد ایجابی داشت؛ دفاع از دستاورد تازه یک ملّت، ارزش‌گذاری این دستاورد و شناساندن نقطه‌حرکت ملّت در مسیر خود.

حجّت‌الاسلام محمّد حاج ابولاقاسم دولابی عضو مجلس خبرگان درباره جنبه ایجابی این خطبه‌ها می‌گوید: «سکاندار بصیر انقلاب با قدرت تمام توانستند با رویکرد ایجابی به برجسته کردن نقاط قوّت ملّت ایران بپردازند که این نقاط قوت در دو کلمه صبّار و شکور نهفته است».

امّا دستاورد ملّت ایران چه بود که رهبر معظم انقلاب اسلامی با خطبه خود درصدد حراست و قیمت‌گذاری آن برآمدند؟ چه خطری متوجه این دستاورد بود؟

وداع جانانه مردم ایران با سردار مقاومت، حاج قاسم سلیمانی اتفاقی بود که پس از ارتحال بنیانگذار انقلاب هیچ‌گاه تکرار نشده بود. گردآمدنِ جمعیت میلیونی پای تابوت فرماندهی که نماد شعار‌های انقلاب بود، چهل سال پس از انقلاب، بس معنادار بود.

رهبر معظم انقلاب اسلامی، معنادار بودن این تشییع را این گونه ترسیم کردند:

«شهادت او، زنده بودن انقلاب در کشور ما را به رخ همه دنیا کشید. عدّه‌ای می‌خواستند وانمود کنند که انقلاب در ایران از بین رفته است، مرده است، تمام شده (البتّه عدّه‌ای هم سعی می‌کنند که این اتّفاق بیفتد) امّا شهادت او نشان داد که انقلاب زنده است».

امّا این، تنها دستاورد ملّت نبود. اگر رستاخیز مردم در تشییع پیکر شهدای مقاومت، قدرت نرم جمهوری اسلامی را به‌رخ جهانیان کشید، قدرت سخت انقلاب اسلامی نیز بلافاصله رخ نمود و قُلِ دیگر این دستاورد به‌دست آمد.

ابرقدرتی که در دنیا به قدرت نظامی‌اش شناخته می‌شود، برای اولین بار پس از جنگ جهانی دوم، مواضعش توسط یک کشور بمباران می‌شود و نه سامانه‌های دفاعی آن توان مقابله از خود نشان می‌دهند و نه اراده‌ای برای واکنش و اقدام متقابل از خود نشان می‌دهد، آن هم در شرایطی که تهدید کرده بود چنانچه حرکتی از ایران سر بزند، ۵۲ نقطه این کشور را بمباران خواهد کرد.

اگرچه قسمت نخست این دستاورد (تشییع باشکوه پیکر حاج قاسم) توسط مردم خلق شده بود و شق دوم آن (موشک‌باران پایگاه آمریکایی) توسط یکی از نهاد‌های انقلاب انجام شده بود، امّا رهبر معظم انقلاب اسلامی در نگاهی کلان، تمام این دستاورد را به‌حساب مردم واریز می‌کنند:

«این فریاد انتقامی که از مردم شنیده شد در سرتاسر کشور، در واقع این فریاد انتقام، سوخت حقیقی موشک‌هایی بود که پایگاه آمریکایی را زیر و رو کرد».

در چنین شرایطی، نیاز به فرصتی بود تا ملّت ایران به دستاورد مهم خود بیاندیشد و ارزش آن را در دورانی بس حساس، بشناسد. ضرورت این موضوع، زمانی دوچندان شد که بروز یک خطا در پسِ دستاورد تاریخی ملّت ایران، دشمنان را بر آن داشت تا ذهن جامعه را از آنچه آفریده، تهی کند. اینجاست که تصمیم رهبر معظم انقلاب اسلامی برای خطبه‌خوانی در روز‌های آخر دی‌ماه معنا می‌یابد.

اگرچه دشمن‌شناسی و توجه به بصیرت، کلیدواژه مشترک بیشتر سخنرانی‌های رهبر معظم انقلاب اسلامی را تشکیل می‌دهد، با این حال در نمازجمعه ۲۷ دی، به‌جای تلاش برای ارتقای فکری جامعه، بیشتر از مردمی سخن به‌میان آمد که ترمِ بصیرت و دشمن‌شناسی را به‌خوبی پشت سر گذاشته و حالا اولاً باید جایزه خود را دریافت کند، ثانیاً درباره اهمیت مرحله‌ای که پشت سر گذاشته، بیاندیشد و درباره دستاورد‌های آن، تأمل کند:

«بنده میخواهم درباره ایّام الله صحبت کنم؛ برای چه کسانی؟ برای مردمی که صبّارند و شکورند».

رهبر معظم انقلاب اسلامی در معرفی دستاورد ذی‌قیمت ملّت ایران به خلق دو یوم‌الله اشاره می‌کنند. در واقع خلق دو یوم‌الله در کم‌تر از یک هفته را پیش‌زمینه و دلیلی بر دستاورد ملّت می‌نامند:

«آن روزی که ده‌ها میلیون در ایران، و صد‌ها هزار در عراق و بعضی کشور‌های دیگر به پاس خونِ فرمانده سپاه قدس به خیابان‌ها آمدند و بزرگ‌ترین بدرقه‌ی جهان را شکل دادند، این یکی از ایّام‌الله است. آنچه اتفاق افتاد، کار هیچ عاملی جز دست قدرت خدا نمی‌توانست باشد. آن روزی هم که موشک‌های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، پایگاه آمریکایی را در هم کوبید، آن روز هم یکی از ایّام‌الله است.

ما این دو روز را جزو ایّام‌الله در همین چند روز گذشته، در همین دو هفته‌ی گذشته، در مقابل چشم خودمان ما ملّت ایران مشاهده کردیم؛ این‌ها روز‌های نقطه عطف تاریخند، روز‌های تاریخ‌سازند، روز‌های عادّی نیستند اینها. این که یک نیرویی، یک ملّتی، این قدرت را دارد، این توان روحی را دارد که به یک قدرت متکبّر زورگوی عالم این جور سیلی بزند، نشان‌دهنده‌ی دست قدرت الهی است، پس آن روز جزو ایّام‌الله است؛ روز‌ها تمام میشوند، لکن تأثیرات این روز‌ها در زندگی ملّتها باقی میمانند؛ در روحیه‌ی ملّتها، در منش ملّتها، در مسیر ملّتها، آثاری که این روز‌ها باقی میگذارند آثار ماندگار و بعضاً جاودانه است».

حجت‌الاسلام دولابی در تبیین صبّار و شکور بودنِ مردم ایران می‌گوید:

«کسی که صبّار است، در برابر حوادثِ سخت کنترل و مهار خود را از دست نمی‌دهد و با آرامش کامل، صحنه را مورد توجه قرار می‌دهد و، چون از این ویژگی برخوردار است می‌تواند نقاط قوت را مشاهده و برجسته کند و به‌واسطه برجسته کردن نقاط قوت، به مقام سپاسگزاری و شکر به درگاه الهی نائل می‌شود. یعنی در درون استقامت در برابر سختی‌ها، سپاسگزاری در برابر نعمت‌هایی که در دل همین سختی‌ها نهفته است قرار می‌گیرد؛ لذا امتی که بتواند در دل سختی‌ها، الطاف الهی را مشاهده کند و در دل شهادت حاج قاسم سلیمانی، بسیج میلیونی امت اسلام را استخراج کند و در دل این تجاوز تلخ آمریکا، اخراج نیرو‌های آمریکایی از کل منطقه را مطالبه کند، این امت امت صبّار و شکور است. صبار است، چون به جای دیدن نیمه خالی لیوان با حفظ آرامش خود نقاط قوّت را می‌بیند و پیروزی‌ها را مشاهده می‌کند. شکور است، چون با قدردانی و قدرشناسی نسبت به این پیروزی‌ها، قوّت قلب می‌گیرد و برای فتح قله‌های بلندتر آماده می‌شود».

اکنون جای طرح این سؤال وجود دارد که ملّتی که چنین ایّام‌اللهی را می‌آفریند، چگونه ملّتی است؟ پاسخ به این سؤال، دستاورد اصلی ملّت ایران در حوادث اخیر است که رهبر معظم انقلاب اسلامی آن را در دو صفت، خلاصه می‌کنند:

«خب، حالا جامعه ایرانی به نظر ما یک جامعه صبّار و شکور است؛ ملّت ما ملّت پُراستقامتی است و ملّت شکرگزاری است... صبّارند یعنی یکپارچه اهل استقامت و صبرند، به اندک چیزی از میدان خارج نمی‌شوند، ایستادگی می‌کنند. شکورند، یعنی اوّلاً نعمت را می‌شناسند، ابعاد پنهان و آشکار نعمت را می‌بینند؛ ثانیاً قدرشناس نعمتند، یعنی ارزش این نعمت را، وزن این نعمت را، قیمت این نعمت را می‌دانند؛ ثالثاً بر اساس آن احساس مسئولیّت می‌کنند، بر اساس این نعمتی که خدا داده، احساس مسئولیت می‌کنند؛ ملّتی، جمعیّتی، قومی که بی‌صبر نیستند، مسئولیّت‌ناشناس نیستند».

دامنه صبّار و شکور بودن ملّت ایران را می‌توان به پس از حماسه تشییع شهدا و حماسه موشکی تسرّی داد.

از این روست که آیت‌الله عباس کعبی، عضو هیأت‌رئیسه مجلس خبرگان رهبری، معتقد است واکنش مردم و خانواده‌های جانباختگان سانحه سقوط هواپیما به این واقعه نیز نشان‌دهنده صبّار و شکور بودن مردم است:

«شعور جمعی‌ِ ملّت ایران پذیرفت که حادثه سقوط هواپیما بر اثر دفاع از آسمان و امنیت کشور و با یک خطای انسانی رخ داده است. مردم، روایت رسمی نظام را پذیرفتند و حتی خانواده‌های جانباختگان، با مردم و نظام همراهی کردند».

سؤال دیگر اینکه که چرا باید گفت آیت‌الله خامنه‌ای با خطبه‌های خود از این دستاورد، حراست کردند؟

سقوط ناشی از خطای انسانی هواپیمای مسافربری، آن‌هم بلافاصله پس از خلق دو یوم‌الله از سوی ملّت ایران، دشمنان را بر آن داشت تا با بمباران رسانه‌ای خود و آشفته کردن اذهان، نه‌تن‌ها اجازه اندیشیدن به دستاورد‌های تاریخی ملّت را به آن ندهند، بلکه اهدف دیرینه خود مبنی بر ایجاد یأس و بدبینی به نظام، فاصله گرفتن مردم از چهره‌های خدوم و ایجاد حس ناکارآمدی را در باور‌ها بپرورانند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی با حضور در خطبه‌های نمازجمعه، به‌تعبیری به مبارزه نرم با این خط بیرون ـ یداخلی پرداختند. یوم‌الله نامیدن دو حرکت استثنایی ملّت ایران و صبّار و شکور خواندن آن‌ها، بزرگ‌ترین اقدام آیت‌الله خامنه‌ای برای محو لکّه‌های سیاهی بود که از شنبه پس از اعلام علّت اصلی سقوط هواپیما، بر چهره درخشان دستاورد تاریخی ملّت نشانده شده بود. این لکّه‌زدایی و مبارزه ایجابی، با استناد به آیات قرآن صورت گرفت، آن هم توسط رهبری دینی و در خطبه‌هایی که حکم نماز را دارد.

امّا آیا علاوه بر معرفی دو یوم‌الله جدید و نیز شناساندن دستاورد‌های تاریخی ملّت، خطبه‌های نمازجمعه، کارکرد دیگری داشت؟

نشان دادنِ نقطه حرکت ملّت ایران در مسیر تمدّنی خود، کارکرد دیگری است که از بطنِ صبار و شکور بودن می‌توان استخراج کرد.

توضیح آنکه سال‌هاست دشمنان مدعی‌اند که ملّت ایران در مسیر خود به ایستگاه خستگی رسیده و دست از مطالبه آرمان‌هایش کشیده است. القای این ادعا چندسالی است به موازات جنگ اقتصادی دشمن از طریق پروپاگاندای رسانه‌ای، به اوج خود رسیده است. در چنین شرایطی رهبر معظم انقلاب اسلامی با استخراج به‌موقع دو اصطلاح از بطن قرآن (صبّار و شکور) بر ادعای دشمن خط بطلان می‌کشدند و به‌تعبیری به دوست و دشمن اعلام می‌کنند که ملّت ایران در حرکت خود، به مقام صبّار و شکور رسیده و این را با صبر بسیار و شکر فراوان به‌دست آورده است. این، نقطه مقابل آن‌چیزی است دشمن تبلیغ می‌کند؛ یعنی خستگی و دست کشیدن از آرمان‌ها.

کم‌تر از یکسال از صدور بیانیه گام دوم انقلاب، محتوای این بیانیه راهبردی، عینیت می‌یابد و نمازجمعه ۲۷ دی‌ماه ۱۳۹۸ در حکم امضای این واقعیت است.

منبع: فارس

انتهای پیام/ 900

نظر شما
پربیننده ها