به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاعپرس، در روز نخست جشنواره سی و هشتم فیلم فجر و در سینمای رسانه، پردیس - ملت سه فیلم «سه کام حبس» ساخته «سامان سالور»، «قصیده گاو سپید» ساخته «بهتاش صناعیها» و «عامهپسند» ساخته «سهیل بیرقی» به نمایش درآمد؛ آثاری که بیهیچ نسبیتی با ایران امروز در ادامه سیاست نانوشتهای است که قصد دارد همهچیز را از ریشه بزند.
جهانی رو به ویرانی
«سامان سالور» پس از ساخت «تمشک» 1392 «سیزده 59» 1389، «آمین خواهیم گفت» 1389 «ترانه تنهایی تهران» 1387 «چند کیلو خرما برای مراسم تدفین» 1384 و «ساکنین سرزمین سکوت» 1382 در فجر سی و هشتم با «سه کام حبس» حضور دارد. فیلمی که روایتگر زندگی زن و شوهری جوان و بحرانهای زندگی آنهاست. در این فیلم با سیاهی مطلقی روبهرو هستیم که همه آدمهای فیلم را در خود بلعیده است.
از خانهای که غرق فاضلاب میشود تا بیمارستانی که عملاً ویرانهای بیش نیست. زنی که دزدانه سیگار میکشد تا شوهری که برای معاش زندگی ساقی شیشه شده و همه زندگیاش را در این راه از دست دادن است. تلاش آنها برای برونرفت از این خفت فاجعه میآفریند. پزشک متخصصی که با جان بیماران سوداگری میکند، پرستار برای درد سرطان از بیمارستان مورفین سرقت میکند حتی زن خدمتکار بیمارستان نیز به نحوی با پرستار همدست است.
زن بانی مراسم دعا نیز مشتری شیشه است. دعا و نذر و آجیل مشکلگشا حتی در سطح هم باقی نمیمانند و مشخصاً بدل به نمادی از خرافه و جادویی شده است. در نهایت فیلم چیزی نیست جز پوچانگاری مغرضانه و نیستی محضی که کارگردان بر جهان فیلم تحمیل کرده است.
سکه بیشرمی یا سکه عشق
«بهتاش صناعیها» با فیلم «قصیده گاو سپید» مهمان این دوره از جشنواره فیلم فجر است. وی پیش از این «احتمال باران اسیدی» 1393، «دیپلماسی شکستناپذیر آقای نادری» 1395، «رؤیای آشپزخانه» 1396 در کسوت تهیهکنندگی را در کارنامه هنری خود ثبت کرده بود.
فیلم «قصیده گاو سپید» داستان در ظاهر اشتباه قضاتی است که منجر به اعدام یک انسان بیگناه شده ولی عملاً در عمق خود دستگاه قضا و طبق معمول محکوم کردن حکم صریح قرآن، قصاص است. معلوم نیست چرا فیلمسازان ایرانی سعی دارند به هر ترتیبی که شده حکم «قصاص» را زیر سؤال ببرند و آن را ارتجاع حاکمیت قلمداد کنند.
در این فیلم، قاضی دادگاه پس از صدور حکم اعدام که بعداً مشخص میشود شخص اعدامی بیگناه است، دچار عذاب وجدان میشود. او بدون آنکه هویتش را فاش کند، خود را به همسر و دختر فرد قربانی نزدیک میکند تا عذاب وجدانش را التیام دهد. زن رفته رفته خود را وابسته به قاضی میبیند. قاضی نیز که دچار داغ فرزند شده و دچار بحران روحی میشود.
زن برای آنکه قاضی تنها نباشد، او را به خانه خود میبرد. او بیش از حد معمول به قاضی نزدیک میشود و شبی را کنار قاضی میگذارند. این پردهدری و بیشرمی که از سوی بازیگر زن فیلم به عشق تعبیر میشود، همان عادیسازی رابطه نامشروع زن و مردی است که به هر حال باید به نیازهای خود پاسخ دهند. متأسفانه باید گفت «قصیده گاو سپید» در خلال آنکه دستگاه قضا را در حد گاو تصور کرده است! قدمهای اول برای هرزهنگاری نیز محسوب میشود. تصور چنین اثری نه در جشنواره فجر که در سینمای ایران نیز غیر ممکن است.
زن خانه بودن زن خانه نبودن
«سهیل بیرقی» بعد از «من» 1394 و «عرق سرد» 1396 با فیلم «عامهپسند» وارد جشنواره سی و هشتم فیلم فجر شده است. فیلمی رنجآور و بیمحتوا که مطلقاً نه مسئلهای را طرح میکند و نه داستانی دارد. فیلم نهفقط از حیث فیلمنامه که از ضعف کارگردانی و بازیگری و فیلمبرداری رنج میبرد.
زنی مسن به نام فهیمه در آستانه 60 سالگی تازه میفهمد که زندگی مشترک چقدر دست و پاگیر است او از همسرش جدا شده تا یک زندگی جدید را بهتنهایی شروع کند؛ اما نظام مردسالارانه ایران، قوانین دست و پاگیر او را سرکوب میکند. کارگردان در «عامهپسند» عملاً نمیداند قرار است راجع به چه چیزی صحبت کند. فیلم پر از فلاش فورواردهای بیدلیل است.
فیلمساز مثلاً خواسته با این شیوه تدوین نوع تازهای از روایت را تجربه کند اما به دلیل عدم تسلط بر ابزار روایت با شکست مواجه است. اگر سهیل بیرقی در اثر قبلی خود «عرق سرد» نشان داد که ازدواج مسئله مذمومی است و به نحوی تبلیغ همجنسگرایی میکرد. در «عامهپسند» اثبات کرد تداوم زندگی مشترک آیندهای جز متارکه ندارد. پس چرا باید از زندگی مشترکی را آغاز کنیم.
فهیمه فیلم «عامهپسند» که حقیقتاً یکی از بازیهای فاجعهبار «فاطمه معتمدآریا» بود، وقتی با میلاد جوانک عیاش و خوشگذران فیلم طرح شراکت میریزد و بدون رعایت حدود اخلاقی با او میخندد و حرف میزند، احساس بودن میکند. اگر سهیل بیرقی در فیلمسازی راه بهجایی نمیبرد، قطعاً در زیر سؤال بردن کانون خانواده موفق است.
انتهای پیام/ 161