گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ رسول حسنی؛ جشنواره تئاتر فجر مجموعهای از محصولات یکساله تئاتر ایران است که در یک زمان مشخص تقریباً 10 روزه در معرض داوری قرار میگیرد. آثار پذیرفته شدهای که اگر نسبیتی با فجر ندارند باید نسبیتی با ایرانی بود داشته باشند. اگر چنین امری هم محقق نشود یعنی مخاطب ایرانی نسبیتی با نمایش ایرانی نداشته باشد پس چه لزومی دارد چیزی به نام نمایش داشته باشیم.
البته نباید با نگاهی مغرضانه همه فعالیتهای و دستاوردهای جشنواره فجر را نادیده گرفت و خط بطلان بر آن کشید؛ اما این را هم باید در نظر داشت وجود برخی آثار نمایشی چه توجیهی در جشنواره و چه کارکردی در جامعه دارد. «بیگانه در خانه» نوشته و کار «محمد مساوات» که در بخش صحنهای جشنواره سی و هشتم فجر در سالن اصلی تئاتر فجر روی صحنه رفت از نمونه این آثار است.
«ما» کجاییم در این بحر تفکر «مساوات» کجاست
این «ما» که اشاره شد، نه یک طبقه خاص است و نه یک قشر مشخص. این «ما» همه مخاطبان بالقوه و بالفعل «بیگانه در خانه» است که طبعاً واکنشهای متفاوتی با اثر خواهند داشت. واکنشهایی که کارگردان نسبت به آن بیتفاوت است و همه دایره دید خود را معطوف کرده به معدود مخاطبانی که با تکنیکزدگی و فرمبازی سر شوق میآیند. «مساوات» نیز همه کارگردانان بالفعل و بالقوه تئاتر هستند که اعتقادی به مسئلهمندی هنرمند ندارند.
«بیگانه در خانه» نمایشی است بیش از 120 دقیقه و با چهار کاراکتر بیهویت و یک داستان بهشدت کشآمده و خلاقیتی فریبکارانه برای جذب مخاطب. واژه داستان برای این نمایش با کمی تساهل استفاده شده چرا که در این نمایش حتی داستانی نمیبینیم. یک مخاطب ایسمزده که با اطوار آرتیستیک کارگردان نمایش هیجانزده شده ممکن است به وجد بیاید اما بعید است مخاطبی که نمایش را میفهمد و فرق خلاقیت و فریب را میفهمد با چنین اثری ارتباط بگیرد.
جهان «بیگانه در خانه» کاملاً بیگانه با جهان مخاطب ایرانی است. زن و مرد نمایش، پیرزن صاحبخانه، مرد تصویربردار کاریکاتورهای بیریشهای هستند که هیچ مخاطبی در هیچ جای دنیا نمیتواند با آن همذاتپنداری کند.
مسئله در «بیگانه در خانه» چیست و با چه کسانی در میان گذاشته شده است؟ چرا در این اثر نشانهای آشنا نمیبینیم تا خود را در آن شریک بدانیم. اگر بپذیرم و باید بپذیریم که هنر باید به هر حال متعهد به چیزی باشد سؤالی شکل میگیرد که «بیگانه در خانه» به چه چیزی و چه کسی متعهد است و اگر متعهد است نشانههای این تعهد کدامند؟
«بیگانه در خانه» نه مسئلهای دارد و نه دغدغهای و صراحتاً باید گفت ابداً مخاطب ایرانی در آن جایگاهی ندارد. مساوات «بیگانه در خانه» تمرکز و هدفش را تنها صرف متفاوت بودن کرده است. بدون آنکه این تفاوت کمکی به متن اثر کرده باشد یا حداقل واجد نشانهای دال بر یک مفهومی باشد. تصویر گرفتن حین اجرای نمایش و پخش همزمان آن روی پرده تنها میتواند جالبتوجه باشد و لحظاتی ذهن را درگیر چگونگی اجرا کند. ولی درنهایت در سطح باقی میماند و عمقی پیدا نمیکند. مضاف بر اینکه این درگیری ذهنی مخاطب مانعی ایجاد میکند تا او نتواند با همین داستان نیمبند ارتباط دوسویه برقرار کند.
جامعه ایرانی اگر بازتابی از خود در میان آثار فرهنگی خود نبیند چه نیازی به تولید کالای فرهنگی دارد و چرا باید مدیران فرهنگی، هنرمندانی از این دست را مورد حمایت قرار دهد. هنرمندی که در زمانشناسی مشکل دارد و درکی از شرایط امروز ایران ندارد. بهتر است در خانه بنشیند و میدان را برای کسانی خالق کند دردمند و مسئلهمند هستند. فضای ملتهبی که جهان غرب علیه ایران ساخته و با همه ابزارهای فرهنگی خود نهتنها علیه اسلام که علیه ایرانیت ما به میدان آمده نیازمند هنرمندان کاربلد و زمانهشناس است. آرتیستهای روشنفکر ما اگر برای هدم اسلام دل نمیسوزانند حداقل باید نگران از میان رفتن ایرانیت و ایرانی باشند.
انتهای پیام/ 161